۰ نفر
۵ مهر ۱۳۹۶ - ۰۵:۴۳

ماجراجویی‌های نظامی اخیر کره‌شمالی نه تنها کشورهای هم‌پیمان امریکا در شرق آسیا بویژه کره‌جنوبی و ژاپن را به وحشت انداخته، بلکه جامعه بین‌المللی را نگران بروز یک جنگ جهانی کرده است.

چند روز پیش دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده امریکا در نطق خود در سازمان ملل صریحاً از نابودی کره شمالی سخن گفت و کیم جونگ-اون رهبر جوان کره شمالی در پاسخ او را فردی روانی توصیف کرد که بهای گزاف سخنانش را خواهد پرداخت.
هدف این یادداشت نه بررسی اهداف کره شمالی از این تحرکات تهدیدآمیز است و نه تعیین احتمال وقوع یک جنگ واقعی در منطقه شرق آسیا (یا جهان) و نه برشمردن منافع و مضار بروز چنین جنگی برای ایران؛ بلکه هدف تاملی است در فهم بهتر اوضاع درونی این کشور ناشناخته.

پرسش این است که آیا گزارش هایی که رسانه های بین المللی گاه و بیگاه از اوضاع داخلی فلاکت بار کره شمالی منتشر می کنند، یکسره غیرواقعی و خصمانه است، یا بهره ای از واقعیات هم در آنها وجود دارد؟ این پرسش، بلافاصله پرسش دیگری را به ذهن می آورد که آیا توانمندی عظیم کره شمالی در عرصه نظامی را می توان نشانه ای از موفقیت این کشور در اداره امور داخلی جامعه هم دانست؟

پاسخ به این پرسش ها و پرسشهای مشابه کار بسیار دشواری است زیرا کره شمالی کشوری است به معنای دقیق کلمه "منحصر به فرد" که هیچ کشور دیگری را نمی توان شبیه یا قابل مقایسه با آن دانست. یکی از وجوه منحصر به فرد بودن این کشور، نظام بسته و شدیداً امنیتی آن است که امکان دسترسی به اطلاعات درونی کشور را به راحتی در اختیار کسی قرار نمی دهد. بنابراین می بینیم که در مورد اوضاع داخلی این کشور حجم گسترده ای از داستان پردازی ها، اعم از روایتهای مثبت (برساختۀ رژیم کره شمالی) یا حکایتهای منفی (منتشر شده در رسانه های بین المللی)، وجود دارد که تشخیص صحت و سقم آنها کار چندان آسانی نیست.

با این حال بر اساس مجموع اخبار درز کرده از درون این کشور و نیز مشاهدات و روایتهای بازدیدکنندگان آن، می توان خطوط اصلی چهرۀ واقعی کره شمالی را ترسیم کرد.

یک - قطب نمایی به نام کیم ایل-سونگ
کیم ایل-سونگ رهبر فقید کره شمالی آینه ای تمام نما برای شناخت این کشور است. رژیم حاکم بر کره شمالی "جمهوری دموکراتیک خلقی" (بر اساس حاکمیت "حزب کارگران کره" و مبتنی ایدئولوژی بومی "جوچه") است ولی عملاً در کره شمالی یک رژیم "سوسیالیستی- پادشاهی" بر سر کار است. از زمان استقلال این کشور (پس از جنگ جهانی دوم و جنگ دو کره) کیم ایل-سونگ برای چند دهه (تا 1994) رهبری کشور را در اختیار داشت و بنیانهای آن را مستحکم نمود. پس از مرگ وی پسرش کیم جونگ-ایل رهبری کشور را برای دو دهه در اختیار گرفت و مشی پدر را ادامه داد. با مرگ کیم جونگ-ایل (2012 ) فرزندش کیم جونگ-اون (یعنی نوۀ کیم ایل-سونگ) قدرت را به دست گرفت که او نیز راه پدر و پدربزرگش را ادامه می دهد. هنوز نام و یاد رهبر کبیر یعنی کیم ایل-سونگ، همانند تصاویر و مجسمه هایش، در همه زوایای پیدا و پنهان کره شمالی حضور داشته و همچون قطب نمایی مقدس راهنمای اداره کشور است.

دو - پادگانی بزرگ
کره شمالی یک نظام توتالیتر تمام عیار با مدیریتی پیچیده و مخوف است. این کشور همچون پادگانی بزرگ است که مردم آن، اعم از کارگر و کشاورز و کارمند و ... سربازان و گماشتگانی تلقی می شوند که فقط موظف به انجام وظایف مقرر و تعیین شده شان هستند. نظارت و کنترل گسترده و همه جانبه حزب حاکم بر تمامی ابعاد زندگی مردم، حتی حریم خصوصی آنها، مجال کوچکترین تخطی را نداده و با هرگونه سرپیچی از مقررات را با شدیدترین وجه برخورد می کند. برپایی نمایشهای گوناگونی که به طور مرتب و برای عرض اندام و قدرت نمایی کشور سامان داده می شود (از رژه های عظیم نظامی گرفته تا کارناوال های مصنوعی گسترده و فستیوال های پر زرق و برق و خیره کننده) جلوه ای از ماهیت پادگانی این کشور است.

سه- جامعه ای ناشناخته
یکی از دشوارترین کارها نفوذ به درون جامعه و شناخت حال و روز مردم کره شمالی است، زیرا امکان تماس و ارتباط خارجیان با مردم شدیداً محدود است و به فرض تماس و برقراری ارتباط، واکنشهای مردم نسبت به بیگانگان کاملاً مصنوعی و فرمایشی است. از سوی دیگر مردم کره شمالی به علت عدم دسترسی به منابع خبری غیرحکومتی کمترین آگاهی را از جهان خارج (حتی همسایه ای مثل کره جنوبی) دارند و تبلیغات یکسویه و شبانه روزی حکومت آنها را در فضایی موهوم نگاه داشته و تصاویری غیرواقعی از خودشان و دشمنانشان را در ذهنشان تثبیت کرده است. گویی زمان در این کشور متوقف شده و در فضای حاکم بر دوران جنگ جهانی دوم باقی مانده است. پارادوکس بزرگ کره شمالی عبارتست از موفقیت در ساختن تاسیسات و بناهای عظیم و نیز پیشرفت چشمگیر در زمینه تولید سلاحهای کشتار جمعی، در کنار گسترش فقر و فلاکت و سوء تغذیه در جامعه، بویژه پس از قحطی دهه 1990 میلادی.

چهار- مشکل ناهمزمانی و ناهمزبانی
کره شمالی حدود نیم قرن است که از قطار تحولات جهانی پیاده شده و با اتکاء به حمایتهای پیدا و پنهان قدرتهای بلوک شرق، پا در مسیری متفاوت و مخاطره آمیز نهاده است. ناهمنوایی با جهان و هماوردجویی با قدرتهای منطقه ای و جهانی در کنار انزوای طولانی مدت این کشور، موجب ناهمزبانی حاکمان کره شمالی با جهانیان نیز شده است. شاید هم رهبران کره شمالی دریافته اند که شروع دیالوگ با جهان سرآغاز فروپاشی بنای به ظاهر عظیم ولی سست بنیانی است که برپاکردن آن هزینه های بسیار داشته است.

پنج - فرجام مبهم
همان طور که در ابتدا ذکر شد هدف این یادداشت سنجش و ارزیابی سیاستهای نظامی کره شمالی و درگیری هایش با کشورهای منطقه شرق آسیا یا امریکا نیست. در واقع پایان بازی خطرناک این کشور در باج خواهی از جهان با تهدید به استفاده از سلاحهای مرگبار چندان مشخص نیست، همچنان که معلوم نیست چه زمانی مناسبات این کشور با جهان روالی عادی به خود خواهد گرفت. اما یک نکته قابل پیش بینی است و آن این که اگر روزی حکومت کره شمالی به پایان خط برسد جهانیان با حکایتهای ناگفته فراوانی از استثمار و استحمار یک ملت توسط حاکمانی متوهم روبرو خواهند شد که شگفتی های آن کمتر از کشف سرزمینی ناشناخته نخواهد بود.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 711487

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 4 =