۰ نفر
۲۳ مهر ۱۳۹۶ - ۰۶:۰۴

در این که فرهنگ اساس در همه مسائل زندگی است بحثی نیست. فرهنگ اگر اصلاح شود سیاست و اقتصاد و همه مسائل دیگر فردی و اجتماعی حل می‌شود و اگر فرهنگ نباشد هر کاری انجام شود ممکن است بر حسب اتفاق درست باشد ولی سرانجام حاصل خوبی نخواهد داشت. از نظر معنوی هم آن‌هایی که دارای فرهنگ خوب هستند مورد احترام و کسانی که بی‌فرهنگ‌اند مورد انزجار مردم‌اند.

فرق بین فرهنگ و عادت در این است که عادت در آن کمتر نیت مطرح است و فردی که به کاری عادت کرده است آن را خود به خود انجام می دهد و اگر انجام ندهد گوئی گمشده ای دارد. گویند ترک عادت موجب مرض است. اما آنهائی که آگاهانه از کارهای خوب استقبال می کنند واجد ارزش و مستحق احترام اند.

فرقی است بین استفاده و مصرف و الگو های آن دو. تفاوت در این است که در مصرف اغلب کالا در اختیار و یا ملک شماست. اما در استفاده هنوز در اختیار شما نیست و مربوط به عموم است و یا جزو طبیعت است و اگر هم در ملک شماست یکبار مصرف نیست و ماندنی است. در جائی که در تملک ما نیست بیشتر استفاده مطرح است ولی معمولا مصرف نمی گویند. در آنجائی که در تملک ما هست ولی مصرف شدنی است استفاده کمتر مطرح است ولی مصرف چرا هم در استفاده و هم در مصرف افراط و تفریط مضر است و راه میانه و راه تعادل راه بهینه است. یعنی استفاده و یا مصرف بیش از اندازه به همان اندازه بد است که مصرف کم که موجب ضرر و زیان شود:
نه چندان بخور کز دهانت بر آید
نه چندان که از ضعف جانت بر آید

ما در امکانات و ابزار هائی که در اختیار داریم اغلب به نحوه استفاده آنها وارد نیستیم و علیرغم قیمت بالائی که برای خرید پرداخته ایم از بخش اعظم قابلیت آن غافلیم. به طور مثال همین رایانه و تلفن های همراه که دارای امکانات فراوان است ولی ما اندکی از آن را اطلاع داریم. هم طرز استفاده را بلد نیستیم و هم به خاطر نادانی و عدم آموزش به گونه ای آن را مصرف می کنیم که سلامت آن به خطر می افتد و عمر آن کم می شود.

در استفاده ما از منابع باید به گونه ای بهره برداری کنیم تا جایگزین شوند و از حیّز انتفاع نیفتند؛ در حالیکه در مصرف اگر چه ضررهائی به محیط زیست زده می شود ولی دیگر به اصل منبع ممکن است آسیبی زده نشود. مثال در این باره فراوان است. استفاده از میوه های درختان و مصرف آن. تا وقتی میوه بر درخت است ما باید راه درست استفاده کردن را بدانیم و به درخت و میوه های آن آسیب نزنیم. اما وقتی میوه چیده شد باید از الگوی درست مصرف پیروی کنیم و آنها را هدر ندهیم و یا به مصارف صحیح برسانیم و اگر انبوه است به فراورده تبدیل کنیم.

استفاده از جنگل ها و پارک ها معنا دار است زیرا آنها در اختیار و تملک ما نیست؛ آنها مال عموم است. اما مصرف معنا ندارد مگر آنکه درختان را ظالمانه ببریم و میوه های آن را ناشیانه بچینیم و آن را نادرست مصرف کنیم. یا به پارک ها به طرق گوناگون صدمه بزنیم و تخریب کنیم.

استفاده از دریا و آبزیان همینطور است باید استفاده درست باشد اگر در غیر فصل های معین به صید بپردازیم باعث از بین رفتن سرمایه ها می شویم ولی وقتی به هر طریقی صید شد آنوقت مصرف باید بهینه باشد.

استفاده از اتومبیل شخصی و عمومی هم الگو نیاز دارد، چون هم ماندگار است و هم در بعضی موارد در تملک ما نیست.
ا
ستفاده ازحیات وحش همانند حیواناتی که ما در اختیار می گیریم فرهنگ استفاده دارند و نه فرهنگ مصرف.

حتی رایانه ها و یا ابزار های مورد نیاز زندگی استفاده و فرهنگ استفاده در باره آنها مطرح است و اغلب نمی توان برای ان فرهنگ مصرف به کار برد.

در میراث فرهنگی و آثار تاریخی فرهنگ استفاده معنا دار است و نه فرهنگ مصرف. آنهائی که به این آثار صدمه میزنند و یا یادگاری می نویسند و یا قطعاتی از آن را می برند از فرهنگ استفاده به دور اند.

استفاده از جاده ها به خاطر استفاده نامناسب می تواند جنبه اسراف و در نتیجه تخریب داشته باشد و یا بر عکس معطل بماند تا آنکه حوادث آن ها را از بین ببرد. اگر هر چیز بهبنه و طبق اصول استفاده شود و رسیدگی هم مداوم باشد قطعا دوام آن بیشتر خواهد شد.

می گفتند سفیر انگلیس در هندوستان در زمانی که هند تحت مستعمره انگلیس بود به وزیر خارجه کشور متبوعش نوشت که هند برای انگلستان همچون گاو شیردهی است اما انگلیسی ها آنقدر بد از این گاو شیر می دوشند که به جای شیر از پستانهای آن خون بیرون می آید. این یعنی بد استفاده کردن. این مصداق این شعر سعدی است که:
چو به بودی طبیب از خود میازار
که بیماری توان بودن دگر بار

چو باران رفت بارانی میفکن
چو میوه سیر خوردی شاخ مشکن

چو خرمن برگرفتی گاو مفروش
که دون همت کند منت فراموش

منه بر روشنایی دل به یک بار
چراغ از بهر تاریکی نگه دار

نشاید کآدمی چون کرهٔ خر
چو سیر آمد نگردد گرد مادر

وفاداری کن و نعمت شناسی
که بد فرجامی آرد نا سپاسی

جزای مردمی جز مردمی نیست
هر آنکو حق نداند آدمی نیست

وگر دانی که بدخویی کند یار
تو خوی خوب خویش از دست مگذار!

خلاصه در استفاده فرض بر این است که هنوز ما به سرچشمه خلاق منابع متصلیم ولی در مصرف ممکن است ما از منبع فاصله داشته و یا از آن قطع شده باشیم و در هر دو بی موالاتی بد است ولی در اولی بیشتر. در همه این ها الگوی فرهنگی استفاده و یا مصرف لازم است. و آموزش بزرگترین نقش را در این موارد دارد.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 715682

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 6 =