۰ نفر
۷ آذر ۱۳۹۶ - ۰۶:۲۶
مبارزه از جنس خودزنی

دنیا دارای سختی ها و آسانی هاست و چون عده ای به خاطر داشتن استعداد های گوناگون و یا استفاده از فرصت های پیش آمده زودتر بر منابع دسترسی پیدا، و دیگران را از آن محروم می کنند آهسته آهسته افراد ضعیف، ضعیف تر و افراد دارای تمکن، قوی تر می شوند و باعث بروز ظلم و ستم، و شکاف بین فقیر و غنی می گردد. اگر در این بین متمکنان دارای احساس و عاطفه و یا اهل تقوی نباشند و یا از جانب قوائی کنترل نشوند طبعا تفاوت طبقاتی به وجود می آید.

 افراد ضعیف که نمی توانند مسائل را تحلیل کنند گاه آن را به سر نوشت، روزگار، شانس و بخت، و یا افراد ستمگر و حکومتگر نسبت می دهند و گاه آن را ناشی از دخالت دست غیب و افسانه و اساطیر می دانند و در این زمینه ها ذهنیاتی پیدا، و خود را به این وسیله توجیه می کنند. در هر حال مبارزه یعنی مبارزه با دیگری و شرائط بد و از پا در آوردن دشمن و نه اینکه مبارزه با خود.
توضیح اینکه بعضی ها فکر می کنند که جهان و سرنوشت با آنها مبارزه دارد و می گویند اصلا دنیا با ما سر جنگ دارد و همه چیز بر علیه ماست و یا تقدیر ما این چنین است و به نوعی پوچی می گرایند و می¬گویند حال که چنین است و کسی به فکر ما نیست ما به دامان اعتیاد از هر نوع آن پناه می بریم.
عده ای مبارزه با حکومت و دولت را مطرح می کنند و چون با مشی آن، به هر دلیلی که باشد، مخالفند، فکر می کنند باید در جهت خلاف آن حرکت کنند. مثلا اگر از جانب دولت از نظر بهداشتی چیزی مطرح شود عکس آن را عمل می کنند اگر بگویند فلان چیز را نخورید عمدا می خورند و یا اگر بگویند سیگار و یا غلیان نکشید عمدا می کشند. و این را نوعی مبارزه با دولت به حساب می آورند. البته پدید آمدن یک چنین تفکری خود دلائلی دارد که بخش عمده آن بر می گردد به عملکرد دولتیان که اعتماد را از مردم سلب، و آنان را وادار به چنین مبارزه منفی کرده اند. در حالیکه این مبارزه خود زنی است و اصلا مبارزه نیست.
بعضی دیگر مبارزه با بخت بد و بیکاری را مطرح می¬کنند و چون در بعضی برنامه ها شکست می خورند آن را به حساب بخت بد خود می گذارند و چون تحلیلشان این چنین است پس اقدام به هر عملی را ولو به ضرر خودشان باشد توجیه می کنند. مثلا می گویند «ای آقا اگر ما شانس داشتیم چنین و چنان نمی شد».
بعضی ها برخی اقدامات را به حساب مبارزه با تعصبات و خودخواهی های دیگران می گذارند و چون از آنها بدشان می آید و یا عملکردشان را قبول ندارند پس عمدا می خواهند کاری کنند که بر خلاف آنان باشد. مثلا اگر بگویی سیگار نکش می¬گوید «برو بابا ببین دیگران چه می کنند» و یا اگر بگویی کم فروشی نکن می گوید «برو آقا جلوی آن بزرگتر ها و کله گنده ها را بگیر. من مگر چه می کنم؟» در حالیکه این، به نوعی خود زنی است!
بعضی دیگر به حساب لج و لج بازی با بزرگتر هاست که به خود زنی مبادرت می کنند. مبارزه نسل جوان با بزرگتر ها از این قبیل است. آنها مربوط به نسل جدید اند و بزرگ تر ها، از اینکه بتوانند با آنها از درِ گفتگو درآیند دستشان خالی است. البته گاهی اوقات توان آن را و در بسیاری از موارد فرصت آن را ندارند. فرصتی که یا با شرائط بد زندگی که دولت ها در آن بی تقصیر نیستند برآنها تحمیل شده و گاه هم بر اثر غفلت و خودخواهی به دنبال اجرای خواست های نفسانی خودشان هستند و هیچگونه توجهی به نسل جوان ندارند. چون این چنین است، نسل جوان هم، بدون توجه به محتوا اسیر فناوری، و جذب آن می شود و آنقدر جلو می رود که به نوعی معتاد می شود و این اعتیاد ممکن است به اعتیاد های دیگر هم کشانده شود و این مصداق بارز خودزنی است.
همین عمل اگر به سطح اجتماعی برسد به دعواهایی می رسیم که واقعا چندش آور است .مثلا می بینیم جامعه ای که با دشمنِ رو در روی خود در حال مبارزه است یک مرتبه به جان هم می افتند و به قلع و قمع هم می پردازند. زیرا چون در بین راه در تاکتیک برایشان اختلاف نظر پیش آمده، ناگهان استراتژی و راهبرد را فراموش می¬ کنند و گروههای داخلی به جای اینکه بیایند و اختلاف های تاکتیکی خود را رفع کنند با هم درگیر می شوند و دشمن را شاد می کنند. البته چه بسا ستون پنجم ویا عوامل نفوذی دشمن روی این مسئله کار کرده و موفق شده باشد. ولی به هر حال مبارزه با دشمن تبدیل به خود زنی می شود.
در امور اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و مانند آن دهها و صدها مصادیق می توان یافت که به جای مبارزه با ناهنجاری ها خودزنی صورت می¬گیرد. مثلا گماردن افراد نالایقِ کاری و یا اخلاقی به مصادر امور چه از نوع انتخابی باشد که با زد و یند قبلی بر روی کسی توافق شده باشد و یا از نوع انتصابی آن، مصداق خودزنی است. یا در طریق توسعه به جای توجه به توان داخلی و تولید، رویکرد به واردات و توجه به بیگانه، اگر چه ممکن است منافع غیر مشروع اندکی برای افرادی داشته باشد، مصداق خودزنی است. یا آنهایی که مالیات را از کله گنده ها به هر دلیلی نمی گیرند ولی وقتی به یک شرکت کوچک کارآفرین می رسند مته به درز خشخاش می گذارند، از قبیل خودزنی است. یا به جای توجه به چگونگی ساخت وسائل ارتباطات جمعی از قبیل اینترنت و گوشی های همراه و آی پد و امثال آن و توجه به تولید محتوا، غرق شدن در استفاده بی رویه، و ایجاد عادت در حد اعتیاد به آنها، از نوع خودزنی است. استفاده بی رویه از آب، جنگلها، مراتع، صید در خشکی و دریا و هوا همه مصادیق خودزنی است.
اگر با دقت برخورد کنیم گاهی اوقات می توان خودزنی های مرسوم در عزاداری را هم مشابه این دانست. در حالیکه امامان ما خود طرفدار لطافت و ظرافت و تأثیر گذاری بوده اند می بینیم که به نام آنها و برای آنها هر گونه خودزنی را انجام می دهیم و وقتی که زمان کار و عمل می رسد خلاف آن را صورت می¬دهیم. عزاداری برای سیدالشهدا یعنی مبارزه با ظلم وستم و انجام امر به معروف و برخورد های درست و منطقی و با ظرافت با نا هنجاری های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی؛ ولی در بسیاری از موارد می بینیم به جای انجام این کار ها که هم سواد، و هم جرأت و جسارت، و نیز هنر بیان کردن و توجه به تأثیر گذاری را طلب می کند،که قطعا به دست آوردن آن ها سخت است، فقط به سینه زنی و عزاداری اکتفا می کنیم. این نه تنها کاری پسندیده نیست بلکه خود به ضد ارزش تبدیل می شود.
اشتباه نشود؛ این قبیل عزاداری ها اگر با رعایت سایر مسائل توأم باشد نه تنها بد نیست که مطلوب است. در این گونه موارد و با دیدن هیئات بزرگ و منظم که به عزاداری مشغول اند و با دیدن سینه زنی ها و یا زنجیر زنی ها و ساعاتی را که صرف اینکار می کنند آدم واقعا از این عظمت حیرت می کند، سوال این است که اگر به آنها پیشنهادی از بذل جان و مال در راه مبارزه با دشمن واقعی بدهی آیا اغلب جا نمی زنند و اگر بیشتر اصرار کنی اختلافات تبدیل به مبارزه با خودی نمی شود؟ اگر شد این نوع مبارزه از نوع خودزنی می شود.
بنابراین هر کار فردی و یا جمعی که دشمن را شاد کند از نوع خودزنی است چه گرفتار قلیان و سیگار و چیز های خطرناک دیگر شدن باشد و یا گرفتار افسون ها و افسانه های اجتماعی که به جای اینکه به هدف ما را نزدیک کند ما را از هدف دور می کند. بنابراین خودزنی در هر نوعش بد و گاه بسیار خطرناک است. دیگر نیازی به مبارزه با دشمن نیست.این خودزنی ها عین خواست دشمن است! و او شما را تشویق هم می کند.
در بین کشورهای خلیج فارس ببینید که فی المثل بین قطر و عربستان چگونه غربیان یکی به نعل می زنند و یکی به میخ و مدام اسلحه می فروشند و به قول جک استراو وزیر خارجه سابق انگلیس که عربستان یک پنجم جمعیت ایران را دارد اما پنج برابر ایران اسلحه می خرد! و هر روز فتنه می کند و دیگران را به جنگ می طلبد. قلع و قمع مسلمانان به دست خودشان خودزنی است. در بیش از چهل سال پیش امریکائی ها در اشغال ویتنام چون موفق نشدند جنگ را ویتنامیزه کردند یعنی خود ملت ویتنام را به جان هم انداختند و در این سالها در کشور های عرب و مسلمان بارها است که چنین سیاستی را اعمال می کنند اما دریغ از عقل و دانشی که متوجه این سیاست ها باشد. خارجی ها و به ویژه قدرتهای بزرگ از این خودزنی بهتر چه می خواهند؟

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 731052

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 1 =