اگر این بار وزیر خارجه بریتانیا را جدی بگیریم، صراحت اعلام شده توسط او بالقوه می‌تواند بسیاری از معابر بسته شده تهران-لندن را اگر نه کاملا باز، دست‌کم قابل تردد کند. بیشتر به این دلیل که دیپلماسی و ایرانی ها به‌وضوح نشان می‌دهد آن‌ها موفقیت را نه در تعارفات معمول، که بیشتر در صراحت و بیان بی‌پرده نقطه‌نظراتشان دنبال می‌کنند. نکته‌ای که نه تنها بریتانیا بلکه اتحادیه اروپا باید روی آن تمرکز و مشکلات خود با تهران را به بهای تقویت دیپلماسی حل کنند.

بوریس جانسون وزیر خارجه بریتانیا خسته از سفری طولانی به تهران و مذاکرات به قول خودش "صریح" با مقامات ایرانی، یک‌راست به پارلمان رفت و گزارشی از ملاقات‌های خود در تهران به نمایندگان پارلمان ارائه داد. هنگامی که چهره نه چندان جدی شهردار سابق لندن و وزیر خارجه فعلی بریتانیا در تلویزیون که تلاش می‌کرد نمایندگان را نسبت به اثرات مثبت سفرش به تهران قانع کند مشاهده می‌کردم از خود پرسیدم "باید خوشحال باشیم یا نگران!؟ این ابهام از آنجا ناشی می‌شود که برای آدم شوخ‌طبعی مانند آقای جانسون که معمولا کنترلی بر زبان و رفتار خود ندارد، استانداردهای یک سفر و اثر مثبت در دیپلماسی چه می‌تواند باشد؟ آن هم در برخورد با مقام‌های ایرانی که جزو سرسخت‌ترین و پیچیده‌ترین دیپلمات‌های بین‌المللی محسوب می‌شوند و کار با آن‌ها معمولا به سادگی پیش نمی‌رود. حداقل در آنچه به وزیر خارجه ایران جواد ظریف مربوط میشود که اینگونه است.آقای جانسون نه از مذاکراتی موفق، بلکه گفت‌وگوی‌های صریح سخن گفته که اگر درست باشد به باور من می‌تواند تضمین‌کننده هر آن‌چه باشد که او در تهران مطرح کرده است.
در نقطه مقابل نگرانی‌های مطرح شده به آن مواردی مربوط می‌شود که ممکن است لندن مترصد باشد در برخورد با تهران آن‌ها را نادیده بگیرد و از مذاکرات به عنوان تاکتیکی گذرا استفاده کند. هرچند مقامات ۲ کشور جزییات قابل توجهی از مذاکرات‌شان منتشر نکرده‌اند، اما به نظر می‌رسد به طور کلی ۲ موضوع حقوق بشر و توافق هسته‌ای در محور مذاکرات آن‌ها قرار داشته است.
نقد دیپلماسی عمومی سیال بریتانیا، یا دست‌کم سیاست‌هایی که خانم "ترزا می" نخست‌وزیر در خاورمیانه دنبال می‌کند، این ۲ موضوع را اتفاقاً به موضوعی جذاب برای تحلیل‌گران امور ایران و منطقه عربی تبدیل کرده است. چراکه نوع تعامل برقرار شده با ایران به خوبی می‌تواند به یک منشاء اخلاقی تبدیل شود که با تکیه بر آن (حداقل از دید تهران) شاید بتوان سرفصل جدیدی در مناسبات ۲ طرف را رقم زد. با توجه به شناختی که از آقای جانسون وجود دارد به‌درستی نمی‌توانم چون شکسپیر در باره هملت، نسبت به صداقت وزیر خارجه سوگند یاد کنم. اما اگر این بار وزیر خارجه را جدی بگیریم! فکر می‌کنم چنین صراحتی بالقوه می‌تواند بسیاری از معابر بسته شده ۲ طرف را اگر نه کاملا باز، دست‌کم قابل تردد کند. بیشتر به این دلیل که دیپلماسی ایرانی‌ها به‌ویژه پس از روی کار آمدن حسن روحانی و موفقیت در مذاکرات موفق هسته‌ای با جامعه بین‌المللی، نشان می‌دهد آن‌ها موفقیت را نه در تعارفات معمول، که بیشتر در صراحت و بیان بی‌پرده نقطه‌نظراتشان دنبال می‌کنند. نکته‌ای که نه تنها بریتانیا بلکه اتحادیه اروپا باید روی آن تمرکز و مشکلات خود با تهران را به بهای تقویت دیپلماسی، حل کنند.
موضوع حقوق بشر و شرایط پس از توافق برجام در مناسبات لندن و تهران (جدای از اهمیت آن در اتحادیه اروپا) شاید مهم باشند. اما فکر میکنم نتیجه نهایی آن به نسبت اصل موضوعات از اهمیت بیشتری برخوراست. نتیجه‌ای که باید واقع‌بینانه حاوی سود دوطرفه باشد. به سخن روشن‌تر در همین مذاکرات تهران، بریتانیا نمی‌تواند انتظار داشته باشد همه امتیازها را به‌دست آورد، اما چیزی به طرف مقابل ندهد. جدای از هرگونه قضاوتی در باره توافق هسته‌ای و نقشی که بریتانیا در موفقیت آن می‌تواند ایفا کند و یا موضوع حقوق بشر، دولت خانم "می" که فعلاً سکان سیاست خارجی خود را به دست آقای جانسون شوخ‌طبع سپرده، لازم است ۲ ابهام را رفع کرده و مشخص کند چه پاسخ صریحی برای آن‌ها دارد. نخست، در موضوع توافق هسته‌ای، ایران از حقوقی برخوردار شده که بهره‌برداری از آن‌ها را حق خود می‌داند. مهم‌ترین آنها عبارتند از: ۱- رفع موانع بانکی. ۲- ارائه تضمین‌های دولتی به بانک‌ها. ۳- تسهیل در فرآیند همکاری و سرمایه‌گذاری‌های تکنولوژیکی و مالی. در گرفتاری‌های ناشی "برگزیت" و نیز تحریم‌های ایران که چنین سرمایه‌گذاری‌هایی می‌تواند به نفع اقتصاد ایران و بریتانیا تمام شود بی‌تفاوتی لندن بی‌معنا و استدلال "ما نمی‌توانیم به بانک‌های خصوص فشار وارد کنیم" قابل دفاع نیست.
ازطرفی در موضوع حقوق بشر نکته تعجب‌برانگیز آن است دولت عملا خاک خوردن حداقل ۶ پرونده سنگین نقض حقوق بشری در کشور و نیز از سوی متحدان عرب را نادیده می‌گیرد، اما انگشت اتهام را به سوی ایران نشانه رفته است:
۱- نقض حقوق بشر و سرکوب آزادی‌های مدنی در بحرین که به تایید کمیته حقیقت‌یاب بحرین به ریاست "شریف بسیون" در سال ۲۰۱۱ رسیده و شرمساری که تا به امروز ادامه دارد.
۲- سرکوب سیستماتک آزادی‌های فردی در عربستان زیر نظر جوانی تندخو که اقدامات او نادیده گرفته می‌شود.
۳- جنایت رسمی و آشکار علیه بشریت در یمن توسط ائتلاف به رهبری عربستان که صدای آقای گوترش دبیرکل سازمان ملل را هم در آورده.
۴- اعمال محدودیت و نقض حاکمیت ملی و شهروندی مردم قطر و تحریم علیه آن‌ها از سوی چند کشور عرب  به رهبری عربستان.
۵ و ۶- اندکی قبل‌تر، طی ۲ گزارش قاضی گلدشتاین در سال ۲۰۰۹ علیه جنایات دولت اسرائیل در حق فلسطینیان و نیز ارائه گزارش رسمی پیرامون جنگ غیرقانونی عراق توسط "سر جان چلیکات" (گزارش چلیکات) که افتضاحی به دامان آقای بلر و مایه شرمساری دائمی برای کشور است.
دولت بریتانیا نمی‌تواند این موارد را نادیده بگیرد، آن‌گاه چون معلم اخلاق به عنوان مثال با تهران سخن بگوید. بسیار خب، تصور می‌کنم حتما آقای جانسون از موضعی انتقادی و صریح با مقامات ایران سخن گفته است. اما خوب خواهد بود خانم می و وزیر خارجه به ما هم بگویند چه پاسخ صریح‌تری از ایران دریافت کرده‌اند!؟ matinmos@gmail.com

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 736422

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 4 =