فهیمه حسنمیری: نمایش با زد و خورد شروع میشود؛ عدهای به زور و با خشونت، مردی را به شمایلی که خودشان میخواهند درمیآورند. مرد، سامان ارسطوست، در نقش سالهای گذشته خودش، وقتی فرزانه ارسطو بوده و خشونتهای اجتماعی و خانوادگی را متحمل میشده. ادامه نمایش هم همین خشونتهاست؛ وقتی ترنسكشوالهای پروندهبهدست، برای گرفتن مجوز تغییر جنسیت، كارشان به مرجع تصمیمگیری میرسد و منتظر صدور حكم، انواع توهینها و ناسزاها را به جان میخرند، سكوت میكنند و ناسزاها بیشتر میشود، خشمشان را فرو میخورند و تمسخرها شدت میگیرد.
در سالن نمایش پایتخت، بعضی از آنها كه به تماشای «خودکار بیکار»، نمایشی روایتگر وضعیت ترنسکشوالها مینشینند، خود این افرادند، تنها آمدهاند یا با خانوادههایشان. آمدهاند حرفهایشان را كه شاید خودشان نمیتوانند به زبان بیاورند، از زبان بازیگران به گوش دیگران برسانند؛ بازیگرانی كه بعضی، خودشان هم ترنسكشوال هستند؛ مثل مانا.
مانا؛ ترنسکشوال و بازیگر نمایش: سالها خودم را سرکوب میکردم
من از بچگی این احساس را داشتم كه روح و جسمم ناهمخوان است ولی حتی به ذهنم خطور نمیكرد كه روزی ممكن باشد بتوانم ذهن و بدنم را با هم تطبیق بدهم. از بازگو كردنش هم میترسیدم. از وقتی فهمیدم چنین امكانی وجود دارد که عمل تطبیق جنسیت انجام شود و این موضوع را با خانوادهام مطرح كردهام، مادرم مرا حمایت میكند، هرچند خانواده درجه دو هنوز اطلاعی ندارند و نمیدانم برخورد آنها چطور خواهد بود. در حال حاضر امكانش را ندارم كه این عمل را انجام بدهم اما به محض این كه چنین فرصتی فراهم شود این كار را میكنم.
بودن در این وضعیت یا انجام دادن عمل تطبیق جنسیت، هر دو سختیهای خودش را دارد اما آن سختی را ترجیح میدهم چون میخواهم در ادامه زندگی، خودم باشم. هر دو مسیر برای زندگی سخت است. اكثر ترنسها از ترس قضاوت شدن، خودشان را انكار میكنند. این همان كاری بود كه من هم سالها انجام میدادم. اما یك جایی میبینید دیگر نمیشود این كار را كرد.
به ما خیلی حرفها میزنند؛ شیطانپرست، منحرف جنسی و هزاران حرف دیگر. در حالی كه ما هیچكدام از اینها نیستیم. ما فقط افرادی هستیم كه روح و جسممان با هم تطابق ندارد. در این نمایش بازی کردم چون فکر میکنم فیلمها و نمایشهایی با این موضوعات میتواند جامعه را با ما ترنسكشوالها بیشتر آشنا كند، بدانند كه چه سختیهایی داریم و با زخم زبان و نیش و كنایه، زندگی ما را سختتر نكنند.
جامعه ما را نمیشناسد یا ترجیح میدهد انكار كند. همین میشود كه با این نادیده گرفتنها، ترنسها به آسیبهای اجتماعی وارد میشوند. وقتی به ما شغل نمیدهند، وقتی در مدرسه و آموزشگاه و سربازی ما را مورد تمسخر یا آزار قرار میدهند، وقتی خانواده افراد ترنسكشوال آنها را طرد میكنند، چطور انتظار میرود كه آسیبهای اجتماعی در بین افراد ترنسكشوال وجود نداشته باشد؟ هرکسی هم که باشد وقتی از خانه طرد شود و كارش به خیابان و كارتنخوابی بكشد، سخت است كه در معرض اعتیاد و مسائل دیگر قرار نگیرد نه فقط ترنسها. اگر ما را حمایت کنند، این اتفاقها کمتر میافتد.
امیرموید باوند؛ دستیار کارگردان و بازیگر: میخواهیم آینهای برای انعکاس واقعیت باشیم
بعضی دردها، دردهای مشترك جهانی است و در همه جا این افراد سختیهای خودشان را دارند اما کمتر و بیشتر دارد مثلا بوروكراسی و پیچ و خمها یا نگاه افراد جامعه، وضعیت زندگی ترنسها را در کشور ما سختتر میکند.
ما در هر شب اجرا، داستانهای واقعی از افراد ترنس را از زبان خودشان میشنویم. ترنسها هر كدام وضعیت خاص خودشان را دارند كه شاید قصهای كه بازگو میكنند بتواند الهامبخش دیگران باشد. عدهای هم بودند كه داستانشان را برای ما تعریف میکردند ولی نمیخواستند روی صحنه بیایند و تصویرشان دیده شود. دلیلشان واكنش اطرافیان بود. میگفتند كه اگر متوجه وضعیت ما بشوند، ممكن است برخوردهای ناخوشایندی داشته باشند و ترجیح میدهیم ندانند که ما ترنس هستیم.
من در این نمایش، نماینده یك جامعه خشن هستم و برخوردهای خشونتآمیزی را كه با افراد ترنسكشوال میشود به تصویر میكشم. ممكن است تصور شود این برخوردها غلوآمیز است در حالی كه شما كافی است در خیابان راه بروید و ببینید چه حجمی از تبعیض و خشونت علیه این افراد به جرم متفاوت بودنشان وجود دارد.
نفیسه سلطانی، روانشناس و بازیگر: همه حق زندگی دارند، بدون تمسخر
در رشته روانشناسی تحصیل کردهام و پایاننامهام را سال 91 درباره همین موضوع ارائه دادهام، در طول این سالها هم به نوعی پژوهش درباره این افراد را ادامه دادهام. حرفهایی كه در این نمایش میزنم، همان مواردی است كه از زبان مردم و حتی روانشناسها شنیده میشود، روانشناسها و افراد تحصیلکردهای را دیدهام که اصلا با این موضوع آشنا نبودند و به مراجعینشان اطلاعات غلط میدادند.
همه ما چیزهایی را در جامعه میبینیم كه ممكن است برایمان متفاوت باشد. این كه چیزهایی هستند که متفاوتند مهم نیست، اما این كه با آن موضوع متفاوت چطور برخورد میكنیم مهم است. اگر این را پذیرفته باشیم كه انسانها هر كدام با هر سبك و سیاق، با هر سلیقه و هر طرز فكری حق زندگی دارند، آنها را مورد تمسخر و توهین قرار نمیدهیم. افراد ترنسكشوال هم شامل همین موضوع میشوند؛ اگر این حق را برایشان به رسمیت بشناسیم كه اختیار دارند هر طور میخواهند زندگی كنند، دیگر به خودمان اجازه نمیدهیم آنها را بابت سبك پوشش یا زندگیشان مسخره كنیم.
سامان ارسطو، بازیگر و کارگردان: 20 سال از زندگی عقب افتادم
همه شما من را میشناسید. قبل از این در شکل و شمایل فرزانه و حالا در شمایل سامان. سالها میدانستم باید عمل جراحی انجام دهم ولی با سکوت پدرم، این عمل را به تعویق انداختم و نتیجهاش این شد که به اشتباه ازدواج کردم و مدت کوتاهی بعد هم جدا شدم و تصمیم گرفتم به هویت واقعیام برسم.
در نمایشهایم تلاش میکنم واقعیت زندگی ترنسکشوالها را نشان دهم، موانع و سختیهایی که در راه دارند. من در این نمایشها سامان یا فرزانه نیستم، همه ترنسکشوالهایی هستم که در این مسیر قرار دارند.
وقتی سال 1385 رفتم پزشكی قانونی كه مجوز بگیرم و عمل جراحی را انجام بدهم، چند نفر روانشناس نشستند و گفتند باید امضای خانوادهات را داشته باشی. گفتم من چهل سالهام، گفتند پس اصلا چرا میخواهی عمل كنی، بقیه عمرت را هم همینطور ادامه بده! یكی دیگر گفت تو بازیگر هستی و داری برای ما فیلم بازی می كنی! نوعی تمسخرآمیز با من برخورد كردند كه هیچوقت فراموش نمیکنم. گفتم من سال 1367 میتوانستم مجوز بگیرم اما خودم نخواستم. گفتند پروندهات را بیاور. وقتی دنبال پروندهام رفتم دیدم هیچ پروندهای از من نیست. فقط یك اسم از من بود. فیشهای قند و چایی بود ولی پرونده من مراجعهكننده نبود! نمیدانم اگر دكترم نبود باید چه كار میكردم، باید یك پروسه طولانی و وحشتناك را طی میكردم كه بتوانم مجوز بگیرم.
در این سالهای اخیر، کارهایی درباره وضعیت افراد ترنسکشوال ساخته شده اما به موازات همان معدود آثار تاثیرگذار، فیلمهای سینمایی ساخته شده که ترنسها را به شکل بدی به جامعه معرفی میکند. از کارگردانهای این آثار تقاضا میکنم، خواهش میکنم، دعوت میکنم بیایند کار ما را ببینند که بیشتر با این مقوله آشنا شوند و از ترنسها کمتر برای خنداندن مخاطب استفاده کنند. كارگردانهایی كه ترنسها را به سخره میگیرند، كارشان از پولشویی هم بدتر است چون پول برمیگردد اما آبرو برنمیگردد. ترنسهایی را میشناسم كه بعد از یك فیلم سینمایی كه آنها را به سخره گرفته بود، صاحبخانه آنها را از خانه بیرون كرده. این فیلمسازها چه جوابی دارند به این افراد بدهند؟ خنداندن مخاطب، ارزشش را دارد؟
نادیا باوند، بازیگر: ترنس، واگیر ندارد!
در این شیوه تئاتر كه به نوعی میشود گفت مستند است، به عریانترین شكل ممكن ابعاد مختلف زندگی ترنسها به نمایش درمیآید. كسانی بودهاند كه بعد از نمایش میگفتند ما نمیدانستیم مشكلات و سختیهای این بچهها اینقدر حاد است و اینقدر اذیت میشوند. افراد ترنسکشوالی هم بودند که میگفتند دیدن کار شما باعث شد من به هویت خودم نزدیك شوم، یا اعضای خانواده یک ترنس كه با دیدن این نمایش، وضعیت اعضای خانوادهشان را بهتر درك كردهاند و مخالفتشان را كنار گذاشتهاند.
من در این نمایش، نقش كسی را بازی میكنم كه قرار است به ترنسها مجوزی برای عمل تغییر جنسیت بدهد و با تمسخر و اهانت با این افراد که دچار اختلال هویت جنسی هستند برخورد میکند اما اگر در واقعیت در جایگاه این شخص بودم، میگفتم اینها هم انسانند و حق زندگی كردن دارند و مهم نیست كه هویت جنسی آنها چیست.
بعضی میگویند ترنس اپیدمی شده است! این جمله اصلا درباره این قضیه درست نیست، ترنسها با این ویژگی به دنیا میآیند، مثل مردها و مثل زنها. چیزی نیست که گسترش پیدا کند یا واگیر داشته باشد! به هر حال من امیدوارم همینطور كه خام به دنیا میآییم، خام از دنیا نرویم، فلسفه نمایش خودكار بیكار هم همین است که با دانایی، ذهنمان را به کار بگیریم و دیگران را قضاوت نکنیم.
شروین، دریا، شیدا و دیگران
این نمایش، شاهد حضور ترنسكشوالهایی هم بود كه نه به عنوان بازیگر، بلکه در قالب شخصیت حقیقی خودشان، به بیان واقعیت زندگیشان میپرداختند. شروین چهارده ساله و پدر ومادرش، از این افراد بودند. پدر شروین گفت از وقتی این واقعیت را شنیده، تصمیم گرفته كنار پسرش باشد: از بچگی رفتارهای پسرانه از خودش نشان میداد، اصلا دوست نداشت دختر باشد و لباسهای دخترانه بپوشد، تا این كه یك روز با مادرش حرف زد و به او گفت كه ترنس است، با روانشناس مشورت كردند و وقتی گفته شد كه باید تطبیق جنسیت انجام دهد، تصمیم گرفتیم از او حمایت كنیم و در كنارش باشیم. هر كاری كه برای رسیدن به خواسته شروین بتوانم انجام دهم دریغ نمیكنم.
مادر شروین هم تاکید کرد که پذیرش واقعیت آسان نبوده، اما فرار را هم راهحل نمیداند: آسان نبود که از فرزندی که به عنوان دختر میشناختم بشنوم میخواهد پسر باشد. اما باید این واقعیت را قبول میکردیم. شروین خیلی باهوش است. در مدرسه نمونه دولتی درس میخواند. او را به خاطر این كه با دیگران تفاوت دارد، اخراج كردند. او را در مدرسه دیگری ثبت نام كردم. از آن مدرسه هم زنگ زدند كه بیایید فرزندتان را ببرید. گفتم چرا؟ به این اشاره كردند كه ترنسشكوال است. گفتم من در جریانم، به من گفته و پیش روانپزشك رفتهایم. از شما میخواهم او را حمایت كنید تا زمانی كه به سن قانونی برسد و بتواند عمل تطبیق جنسیت انجام بدهد.
اما غیر از این خانواده، زوج دیگری هم مهمان این نمایش بودند که یکی از آنها ترنسکشوال است. دریا كه در قالب یك مرد ازدواج كرده و بچهدار شده، بعد از تماشای یك مستند درباره ترنسها، واقعیت زندگیاش را به همسرش گفته، با گریه. بعد از بیان واقعیت، ابتدا با تعجب و بعد با همراهی همسرش مواجه شده. زنی كه كنار او نشسته بود و گفت: وقتی این واقعیت را به من گفت، دنیایم خراب شد، البته همیشه تفاوتش را با دیگران احساس میكردم ولی فكر نمیكردم كه روح و جسمش اینطور با هم در تضاد باشند.
دریا هم درباره وضعیت این روزهای زندگیشان گفت: همیشه احساس میكردم كه با مردهای اطرافم تفاوت دارم اما آن را انكار میكردم، ازدواج كردم و بچهدار شدم، حالا یك دختر 9 ساله دارم كه این وضعیت را نمیداند. نمیدانیم باید چه كار كنیم. اگر عمل تغییر جنسیت انجام بدهم، دخترم صاحب دو مادر میشود و پدری نخواهد داشت، اما ادامه این وضعیت برای من هم سخت است. اگر زودتر از اینها میدانستم كه میشود عمل كرد، حتما این كار را میكردم، قبل از این که ازدواج کنم و زندگی دو نفر دیگر را تحتالشعاع قرار دهم. دخترمان از رفتار مردم با من در خیابان تعجب میکند، سعی میکنیم کمتر بیرون برویم یا طوری برویم که توجه کمتری جلب کند. همین حالا هم میپرسد که چرا مثل مردهای دیگر نیستم. نمیدانیم چه جوابی باید به او بدهیم. اما همسرم واقعا خوب با این موضوع برخورد كرد. نمیدانم اگر این شرایط طور دیگری بود و من به جای او بودم، چه واكنشی داشتم.
آقای فتحاللهی، پدر شیدا هم مهمان دیگر این تئاتر بود. شیدا به تازگی به خانوادهاش اعلام کرده ترنسکشوال است. آقای فتحاللهی بعد از تماشای نمایش روی صحنه دعوت شد که درباره موافقت یا مخالفتش با تغییر جنسیت فرزندش حرف بزند یا حس و حالش را بگوید، اما ترجیح داد سکوت کند، و سكوت کرد و سكوت کرد.
47234
نظر شما