۰ نفر
۴ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۶:۵۱

زبان حوزه

هادی انصاری
زبان حوزه

بخش چهارم

مرحوم انصاری همت والایی در تشویق مردم به ایجاد بناهای خیریه داشت از نمونه های مشهود آن در قم، تعمیر مسجد امام حسن عسکری و مسجد جامع می باشد. او هر شب در مسجد امام به منبر می رفت ومردم را برای آبادی مسجد تشویق می کرد. پس از چند شب، به آجرپزها دستور داد تا هر شب چند ماشین آجر و قزاقی و نظامی درمدخل ورودی مسجد بریزند و در منبر گفت: هر کس وارد مسجد می شودیک دانه آجر با خود بیاورد و به این ترتیب شبی چند ماشین مصالح ساختمانی وارد مسجد می شد. یکی از محلات قم به نام کوچه حاج زینل، بدون مسجد بود. ایشان در منبر پرسید:

این کوچه را چه نام است؟ گفتند: کوچه حاج زینل.

ایشان پسران آن مرحوم را تشویق کرد و آنان مسجدی بزرگ ساختندکه اکنون هم برپا است.

نیز وی، زمانی در ماه مبارک رمضان در مسجد ارک تهران منبرمی رفت. کثرت جمعیت شرکت کننده به حدی بود که مسجد با تمام بزرگی اش کوچک می نمود. او در منبر گفت: این درست نیست که خانه خدا (مسجد ارک) کوچک باشد و خانه دولت - اداره رادیو - بزرگ باشد و با پرورش و پیگیری این موضوع و مکاتبات با نخست وزیری،موفق شد تا بخشی از حیاط اداره رادیو و تبلیغات را داخل مسجدارک کند.

مرحوم حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ مرتضی انصاری، در مبارزه با فساد و منکرات بسیارمی کوشید و هر جا قدم می نهاد در اولین مرحله به تبلیغ علیه مظاهر گناه برمی خاست. و با تشویق مردم این مراکز را از بین می برد و یا بعضا به مراکز فرهنگی تبدیل می کرد.

در زمان متفقین (1321 ش) چند باب مغازه شراب فروشی، در خیابان حضرتی باز شده و اشاعه فساد می کردند. از طرفی هم بارندگی بسیار کم و خشکسالی سختی شد و اغلب زراعات مردم قم بی آب ماند.

مردم دو قریه محلات و نیماورد به پشتیبانی قدرت نخست وزیر وقت ،صدرالاشراف محلاتی - عهدنامه هزار ساله قم را نادیده انگاشته وآب رودخانه را به روی مردم قم بستند.
فریاد مردم به گوش دولت- که نخست وزیرش مالک آن قرا بود- نرسید. زارعین به ستوه آمدندو ماشین هایی تهیه کردند و با چوب و چماق و تفنگ بر آن شدند تابه محلات رفته و سدها را بشکنند و آب را به طرف قم جاری کنند،بیم فتنه ای بزرگ و کشتاری بسیار می رفت. آقای انصاری در آن زمان بر فراز منبر، به آیات مبارکه سوره واقعه:

(افرایتم ما تحرثون اانتم تزرعونه ام نحن الزارعون افرایتم الماء الذی تشربون اانتم انزلتموه من المزن ام نحن المنزلون لو نشاء جعلناه اجاجا فلولا تشکرون). استناد کرده و پس از شرح و تفسیر آن ها فرمودند:

مردم چرا جماعت ها را به هم می زنید؟ اگر می خواهید انقلاب کنیدکه نتیجه بگیرید پس بریزید شراب فروشی ها را به هم بزنید که دراین شهر دینی و مذهبی، علیه قرآن و مقدسات مذهبی اشاعه منکرات نکنند. شما در این مغازه ها را ببندید، من از آسمان به شما آب می دهم، جنگ کردن لازم نیست.

صبح روز بعد جوانان و روحانیون و مردم، همه جمع شدند و بادامن های پر از سنگ و چوب به طرف مشروب فروشی ها روان شده، زدندو شکستند و سوختند و از آنجا به طرف شهر نو رفته و عمده فروشی مسکرات و خانه های فواحش را به آتش کشیدند.

شگفت آنکه در کنار مغازه های مشروب فروشی، یک دکان نجاری و یک مغازه لباس فروشی بود و با این که شعله های فروزان مشروبات الکلی به آسمان می رفت، اما به قدرت الهی به آن دو مغازه زیانی نیامد. عصر روز بعد، ابرهایی در آسمان پدیدار شد و باران شدیدبارید که در رودخانه سیل جاری شد و زراعات و باغات مشروب گردید.

او هماره بر فراز منبر، از اوضاع بد اجتماع و اقتصاد و فرهنگ مملکت و کارهای دولت انتقاد می کرد و حقایق را می گفت، از این رو چندین بار به کلانتری احضار شد و پرونده برایش ساختند.

از جمله در یکی از سال ها، در ماه مبارک رمضان در مسجد ارک تهران منبر می رفت. در شب نوزدهم ماه که شب قدر بود، وزرای وقت در کاخ گلستان - مقابل مسجد - مجلس شب نشینی و زیبایی اندام تشکیل داده بودند - در آن شب، اشرف پهلوی جایزه 200 هزارتومانی را از آن خود کرد - روز بعد که مرحوم انصاری باخبر شد،از شدت خشم چشمانش سرخ و رنگش برافروخته شد و به منبر رفت ودودمان کثیف پهلوی را به باد انتقاد گرفت و گفت:

یک مشت فاحشه بی بند و بار از جان این ملت مسلمان چه می خواهند؟

شب قدر، شب ضربت خوردن امیرالمؤمنین، رجال دولت مشغول عیش ونوش و بدمستی اند؟

و تا پایان منبر با حرارتی هر چه تمام تر، در حالی که صدایش علاوه بر مسجد، به تمام خیابان های اطراف می رسید و جمعیت زیادی در مسجد و اطرافش اجتماع کرده بودند، این گونه سخن گفت. مجلس که تمام شد، پلیس ، حاج انصاری را بازداشت کرده و به شهربانی بردند.که با اقدامات مرحوم آیه الله میرسیدمحمد بهبهانی، آزاد گردید.

از آن مرحوم، یازده دفتر پر برگ در تنظیم احادیث و آیات وروایات و اشعار باقی مانده، که یکی از آن ها تفسیر سوره والعصر- به طور کامل - می باشد.

وفات

سرانجام آن خطیب شهیر عالم اسلام، پس از عمری موعظت و ارشاد وپس از یک دوره بیماری در تاریخ چهارشنبه 27 مرداد ماه 1350 ش(26 جمادی الاول 1391 ق) (12) در 70 سالگی بدرود حیات گفت.

پیکر پاکش، صبح روز پنجشنبه 28 مرداد از مسجد رفعت به سوی حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س)، با حضور یکپارچه علما و روحانیون و قاطبه اصناف و اهالی قم تشییع و پس از نماز مرحوم آیه الله العظمی نجفی مرعشی بر آن، در مقابر اشعریین - قبرستان شیخان روبه روی مرقد جناب زکریا بن آدم اشعری به خاک سپرده و مراسم متعددی از سوی مراجع و بزرگان برای ایشان برگزار شد.

به هنگام تشییع جنازه اش، بازار قصد قم تعطیلی داشت اما چون روز 28 مرداد بود، شهربانی قم با اعزام پلیس به بازار و تهدیدبازاریان، آنان را مجبور به باز کردن مغازه ها و چراغانی کردند.بیاد دارم ، مرحوم پدرم شهید آیة الله حاج شیخ احمد انصاری وهمزاد دیگرش ، آیة الله حاج شیخ محمود انصاری، که کوچکترین برادران مرحوم حاج انصاری بشمار آمده و از نجف اشرف به قم آمده بودند ، شبانه با روسای بازار قم دیدار کرده وآنان را تشویق نمود که دسته جمعی به تعطیلی بازار وشهر ، دست زنند.
مردم غیور قم در برابر فشار شهربانی ،ایستادگی کرده ودسته جمعی ، بازار را به تعطیلی کشانیدند.

همچنین تشییع جنازه آن مرحوم، باعث شد تا مراسم جشن و رژه 28مرداد بر هم زده شود. و روز بعد برخی از متصدیان تشییع را به ساواک و شهربانی احضار و تحت بازجویی قرار دادند.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 748849

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 14 =