۲ نفر
۱۶ شهریور ۱۳۹۰ - ۰۴:۵۷

«درباره طنز» کتابی تحقیقی از ابوالفضل حری است که دفتر طنز حوزه هنری در انتشارات سوره مهر به چاپ رسانده است. مطلب زیر را از همین کتاب برگزیده‌ام.

البته با اجازه نویسنده و با اجازه عبید زاکانی(!) مثالی که در ادامه تعریف هزل از رساله دلگشای عبید نقل کرده بودند را به جهت دلگشا بودن بیش از حد حذف کردیم. آقای حری و آقای عبید زاکانی ببخشید!

هزل
(FACETIOUSNESS)
هزل در لغت به معنای بیهودگی و لاغر گردانیدن کسی آمده است و آن را به معنای لاغ و سخن بی‌هوده که خلاف جد است نیز گرفته‌اند. دهخدا می‌‌نویسد:‌«هزل آن است که از لفظ، معنای آن ارائه نشود نه معنای حقیقی و نه مجازی و آن ضد جد است».

البته این تعریف اندکی مبهم است چه همانگونه که علی‌اصغر حلبی هم می‌گوید لفظ، بدون معنای حقیقی و مجازی مهمل است حال آن که هزل دارای معنا است.

ایرج پزشکزاد در این باره می‌نویسد: «هزل با تعریف مذکور، خویشی نزدیکی با IRONY پیدا می‌کند که از جمله ابزار‌های مورد استفاده طنز‌پردازان غربی است (با اندکی تغییر).»

دهخدا ادامه می‌دهد:‌«در اصطلاح اهل ادب، شعری است که در آن کسی را ذم گویند و بدو نسبت‌های ناروا دهند یا سخنی است که در آن مضامین خلاف اخلاق و ادب آید».

اولاً هزل فقط ویژگی شعر نیست بلکه در نوشته‌های منثور نیز کرات دیده می‌شود. وانگهی، بخش اول تعریف، به تعریف هجو نزدیک شده است یعنی بدگویی کردن. واژه‌هایی که از هزل برآمده، یکی هازل است به معنی کسی که سخنان شوخ و گاه تند می‌گوید، دیگری هزال است به معنی بسیار شوخی کننده و نیز هزل نیوش و هزل فروش.

ناصر نکوبخت ضمن اشاره به موارد پیش گفته، معانی دیگر نیز به هزل نسبت داده است: سخنان زشت و شرم‌آور در نظم و نثر، شوخی و مطایبه، سخنان یاوه، دروغ و ضد‌جد و استهزاء و مسخره کردن. اما نکته اینجاست که بر خلاف نظر نکوبخت، این چند ویژگی فقط خاص هزل نیست و در خصوص انواع دیگر واژگان مطایبه‌آمیز نیز مصداق دارد.

دکتر شفیعی‌کد‌کنی هزل را سخنی می‌داند که در آن «هنجار گفتار» به اموری نزدیک می‌شود که ذکر آنها در «زبان جامعه» و محیط رسمی زندگی، ... جنبه تابو پیدا می‌کند. نکته گفتنی این تعریف این است که شفیعی کد‌کنی سعی کرده است با نگاهی زبان‌شناختی‌تر، تعریف از هزل ارائه دهد.

در واقع می‌توان گفت که هزل دو معنای مشخص و مرتبط با یکدیگر دارد: یکی آثاری که بر مبنای شوخی‌ها و سخنان بیهوده و گزاف شکل گرفته‌اند و دیگر، نوشته‌هایی که پا به درون حریم‌های ممنوعه می‌گذارند و حرمت‌های اجتماع را به باد استهزاء می‌گیرند.

حلبی از این نوع هزل به خلاعت‌ عذار یاد می‌کند. «یعنی گستاخی در گفتن و نوشتن سخنانی که معمولاً مردم... از یاد کردن یا شنیدن آنها شرم می‌برند و روی در هم می‌کشند. گرچه در خلوت از آنها خوشوقت می‌شوند و وقتشان خوش می‌شود.»

هجو
(REDICULE/LAMPOON) 
هجو در لغت به معنای عیب کردن و برشمردن عیب و ناسزاگویی آمده است و در اصطلاح ادیبان عبارت است از نوعی شعر غنایی که بر پایه نقد گزنده و دردانگیز شکل گرفته و آن مقابل مدح است.

هجو، کلامی است یورش‌بر و پرده‌در. زشتی‌ها را بزرگ‌نمایی می‌کند؛ خواه زشتی رفتار و پیکر باشد، خواه کاستی‌های روح. واژگان در هجو برهنه‌اند و شاعر در این شیوه گفتاری از دشنام سربرنمی‌تابد و از تهمت و افترا دریغ نمی‌ورزد.

از نظر نکوبخت هجو عبارت است از «توصیف ناسزا و مذمت و بد‌گویی از مطلوب و محبوب کسی، برشمردن و بزرگ‌نمایی عیب‌های پیدا و پنهان کسی و نفی مکارم و تحقیر کسی.»

حلبی به نقل از ابن بسام (وفات 303 ه.ق) هجاء را به دوگونه تقسیم می‌کند: هجاء الاشراف و هجاء الاراذل. هجای اول، هجوی است که ظاهر آن دشنام زشت نیست ولی در بعضی بسیار سخت و رنج‌آور است. هجای دوم خانمان‌برانداز نیست ولی در آن واژه‌هایی تند و خنده‌ناک به کار می‌رود و هجو‌گوی با چالاکی می‌تواند خوانندگان یا شنوندگان خود را بر عیب‌های دشمن و یا کمبود‌های هجو شده خود بخنداند.

نکته مهم آنکه از نظر فرم و صورت، هجو و هزل به هیچ ژانر و گونه ادبی محدود نمی‌شود و در همه انواع ادبی می‌توان رد آن دو را دنبال کرد. در ادبیات فارسی می‌توان از هجو و هزل در انواع قالب‌های شعر فارسی نمونه‌هایی را سراغ داد.

در ادبیات انگلیسی، هجو به‌طور مستقل حضور چندانی ندارد بلکه با طنز (ر.ک به طنز پرخاشگر satire) درآمیخته است و برای بدگویی و نکوهش مورد استفاده قرار می‌گیرد.

طنز / طنز پرخاشگر
(SATIRE) 
طنز واژه‌ای عربی است و در لغت به معنای سرزنش، تمسخر، طعنه، تهمت، سخن رمز‌آلود (فرهنگ عمید) افسوس کردن و عیب‌جویی آمده است (فرهنگ دهخدا)

سال‌ها جستم، ندیدم زو نشان - جز که طنز و تسخر این سرخوشان (مولوی)

از نظر ادبی، طنز شیوه بیان مطالب انتقادی و نفرت‌بار همراه با خنده و شوخی است. برخی طنز را با علم بدیع در ارتباط می‌دانند زیرا نویسنده طنز با بهره‌گیری از فن بلاغت و سخنوری فضایی را ترسیم می‌کند که نه فقط خواننده را سرگرم می‌کند بلکه الگویی از اعمال و سکنات اشخاص جامعه هم به دست می‌دهد.

میمنت میرصادقی می‌نویسد: «طنز در لغت به معنای مسخره کردن و طعنه زدن و در اصطلاح، شعر یا نثری است که در آن حماقت یا ضعف‌های اخلاقی، فساد اجتماعی یا اشتباهات بشری با شیوه‌ای تمسخر‌آمیز و اغلب غیرمستقیم - یا به تعبیری خود‌گویانه - بازگو می‌شود.» شفیعی کد‌کنی، طنز را تصویر هنری اجتماع نقیضین می‌داند.

معادل این واژه در زبان انعکاسی واژه Satire است که از Saturaبه معنای «غذای کامل» مشتق شده است. در فرهنگ آکسفورد ذیل این واژه آمده است:

Satire: a way of criticizing a person an idea or an institution in which you use humor the show their faults or weaknesses. A piece of writing that usas this tipe of criticism

satire، شیوه انتقاد از فرد، عقیده یا تشکیلات و کاربرد سلاح شوخ‌طبعی برای نشان دادن نقص‌ها و ایرادها و نوعی نوشته است که این نوع انتقاد را به کار می‌بندد.

فرهنگ آکسفورد در تعریف این واژه خواننده را به واژه لطیفه / شوخ‌طبعی (humor) که هدفش ایجاد خنده و سرگرمی است و هیچ هدف خاصی را - بدان‌گونه که Satire پی می‌گیرد- ارجاع داده است.

بنابراین شوخ‌طبعی، هر چیز مفرح و سرگرم‌کننده است حال آن که طنز / طنز پرخاشگرانه از شوخ‌طبعی برای نشان دادن مناقب و زشتی‌های افراد بشر استفاده می‌کند اما همان‌گونه که پیش‌تر گفتیم، Satire به معنای انتقاد کردن است با استفاده از خنده و شوخی.

انتقاد کردن یعنی برشمردن معایب و محاسن حال آنکه هجو فقط برشمردن معایب را شامل می‌شود. بنابراین برخلاف نظر پورجوادی، هجو معادل چندان دقیقی برای Satire نیست و به نظر می‌آید طنز پرخاشگرانه جایگزین کارسازتری باشد.

نمونه از رساله دلگشا
«لولیی با پسر خود ماجرا می‌کرد که تو هیچ کاری نمی‌کنی و عمر در بطالت بسر می‌بری، چند با تو بگویم که معلق زدن بیاموز و سگ از چنبر جهانیدن و رسن‌بازی یاد گیر تا از عمر خود برخوردار شوی. اگر از من نمی‌شنوی به خدا تو را در مدرسه اندازم تا آن علم مرده ریگ ایشان بیاموزی و دانشمند شوی و تا زنده باشی در مذلت و ادبار و فلاکت بمانی و یک جو از هیچ جا حاصل نتوانی کرد.»

تفاوت طنز، هجو، هزل و کمدی: نگاه اجمالی
هجو یعنی برشمردن و هجو کردن یعنی برشمردن عیب افراد. هرگاه هدف منکوب کردن فردی باشد که به نوعی خشم را برانگیخته است، آن را هجو می‌نامند یعنی اگر این سخن به نحوی بیان شود که در راستای تحقیر یا تهدید آن فرد باشد، آن را هجو یا هجاء می‌گویند.

فرق هجو و نقد در این است که در نقد، هم به محاسن می‌پردازند هم به معایب حال آنکه در هجو، تنها ذکر معایب که ناشی از عداوت و دشمنی نویسنده می‌شود، مورد نظر است.

هزل: مزاح کردن، مزاح، شوخی، سخن بیهوده و غیرجدی (معین). هزل آن است که از لفظ معنای آن اراده نشود، نه معنای حقیقی و نه مجازی و آن ضدجد است. (دهخدا)

در طنز، شوخ‌طبعی یعنی هر آنچه انسان را به خنده اندازد، برای نشان دادن خوبی‌ها و بدی‌های افراد و جامعه به کار می‌برند. حال آنکه در هجو نه از شوخ‌طبعی بلکه از زهرخند (humor noir) برای برشمردن معایب دیگران، سرزنش، نکوهش و مذمت افراد به بدترین صورت ممکن استفاده می‌شود.

شاعر هجاگو از هجو به منزله سلاحی برنده استفاده می‌کند تا بدان وسیله شخص موردنظر خود را مورد حمله قرار دهد. در واقع هجو جلوه‌ای از طنز سیاه و تلخ است که به جای لبخند، زهرخند بر لب می‌نشاند.

به تعبیری، هزل، شوخی نامطبوع به منظور تفریح، نشاط و سرگرمی در سطحی معدود و خصوصی است.

فکاهه، شوخی معتدل به منظور تفریح و نشاط در سطحی نامحدود را می‌گویند.

هجو، به منظور تنبیه و از روی غرض شخصی، معایب را به تمسخر می‌گیرد.

طنز نیز به تمسخر گرفتن عیوب به منظور تنبیه و از روی غرض اجتماعی است.

از این رو به نظر نمی‌آید جز معادل طنز پرخاشگر هیچکدام از برابرهای هجو و هزل بتوانند در برابر Satire افاده معنا بکنند.

در یک کلام، طنز، هجو، هزل و کمدی، جملگی در تمسخر و ریشخند کردن همپوشانی معنایی دارد. در مجموع می‌توان هجو را ضد مدح و هزل را ضد جد قرار داد. در فصل سوم به این نکته باز خواهیم آمد.

28/242

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 171790

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 5 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مريم IR ۰۸:۱۰ - ۱۳۹۰/۰۶/۲۰
    8 3
    خيلي خوب تونست تعريف هاي خوبي ارائه كنه فقطuse humor the show اشتباههuse humor to showدرسته
  • بدون نام IR ۱۵:۰۵ - ۱۳۹۱/۰۱/۱۲
    6 1
    سلام باتشكرواقعا بدردم خورد