خانم خودشان شعر می‌گفتند، ظاهرا اوایل که ازدواج کرده بودند، یکدفعه برای امام شعرشان را خوانده بودند و امام خیلی استقبال نکردند و خانم هم دیگر نخواندند. همین چند سال پیش من یک دفعه رفتم پیش ایشان، گفتند که سر شب شعری به ذهنم رسید، نیم بیتی گفتم و در نیم بیت دیگرش ماندم. خوابیدم، خوابم برد، امام را خواب دیدم، به امام گفتم این نیم بیت را گفتم، امام نیم بیتش را به من گفت و من هم نصف شب بلند شدم و نوشتم که این شعر را برای من خواندند.

به گزارش خبر آنلاین، فاطمه طباطبایی، عروس امام (ره) در این باره به سایت جماران می‌گوید:  اواخر هم که بیمارستان بودند من گاهی وقتها که می‏خواستم با ایشان صحبت کنم و می‏دیدم حوصله صحبت ندارند، شعری می‌خواندم، شعرهایی که می‌دانستم حفظ دارند می‌دانند. نصف شعر را می‌گفتم و می‌گفتم: خانم بقیه اش! و خانم بقیه اش را می‌گفت. خانم خیلی هم دقیق بودند و اهل تعارف نبودند که چیزی را ندانند و بگویند آره می‌دانم، تا من نصف بیت را خواندم، خانم گفتند: همش هم که شعرهای تکراری می‏خوانی. تو هم همش همین شعرها را بلد هستی و تکراری می‌خوانی.

وی همچنین درباره نحوه پوسس همسر امام (ره) در فرانسه می‌گوید: خانمها با خانم دیدار می‌کردند، خانم هم عین رسم خودشان بود که تمام باید پذیرایی بشوند، بحث‌هایی هم که جنجال برانگیز بود فوری می‌گفتند که اینجا، جای بحث نیست، اینجا شما آمدید دیدار بکنید و بروید. تشریفات خانم گز و سوهان و شیرینی و اینها می‌گذاشتند. یکدفعه چند نفر از این دخترهای مجاهدین خلق آمده بودند وقتی آمدند، دیدند خانم بالای خانه نشسته و خیلی هم آراسته و بعد هم پذیرایی می‌شوند.
عروس امام در تبیین مفهوم آراستگی توضیح داد: یعنی روسری متناسب، با کت و دامن سر می‌کردند، چادرشان همرنگ کت و دامنشان، صاف و صوف، سر شانه کرده، سر تا پا یک هارمونی داشتند، شاید خیلی نفیس نبود، اما خیلی منظم و مرتب و خوش دوخت بود.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 48753

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 15 =