شاید پر بیراه نباشد اگر از جشنواره‌ کن به عنوان مهم‌ترین رویداد سینمایی بعد از اسکار یاد کنیم.

علیرضا حسن‌خانی: این جشنواره چه به لحاظ قدمت و چه از نظر اتخاذ سیاست و سلیقه‌ سینمایی احتمالاً متفاوت‌ترین و آوانگاردترین رویداد سینمایی جهان است و به همین دلیل عشاق سینما در سراسر جهان همواره به این جشنواره و انتخاب‌هایش نظر دوخته‌اند و فعل و انفعالات پیرامونش را با دقت و حساسیت دنبال می‌کنند. سینمای ایران هم همواره سعی کرده حضوری پر رنگ و فعال در این جشنواره داشته باشد. به ویژه بعد از انقلاب اسلامی که سینمای ایران پوست اندازی می‌کند این حضور به طور مرتب پر رنگ و پر رنگ‌تر می‌شود تا آن‌جا که سینماگران ایران نه فقط به عنوان برگزیده‌ مهم‌ترین جوایز و عناوین بلکه به عنوان اعضای مهم ژوری و داوران بخش‌های مختلف حضوری ثابت و اثرگذار دارند. آن‌چه در پی می‌آید مروری است گذرا بر روند حضور ایران و سینماگران ایرانی در کن. سعی شده تا هیچ حضوری حتی در اندازه‌ فیلم‌های کوتاه از قلم نیافتد. برای این مهم نه فقط سایت جشنواره‌ کن که تعداد زیادی از منابع ایرانی هم منبع نگارش این گزارش هستند؛ با این حال نباید از نظر دور داشت که تعدد بخش‌های جنبی به خصوص در سال‌های اخیر و جوایز متنوع و متکثر این بخش‌ها آن‌قدر زیاد و پراکنده‌اند که کار را برای نگارش یک گزارش جامع و بی عیب عملاً غیر ممکن می‌کنند. از این رو ضمن یادآوری این نکته که هر شکل حضوری در این جشنواره و یا هر جشنواره‌ دیگری نمی‌تواند به عنوان نکته مثبت و امتیازی برای فیلم و یا فیلمساز تلقی شود باید از افراد و فیلم‌هایی که در این جشنواره حاضر بوده‌اند و نام‌شان به هر دلیل در ادامه نیامده عذر خواهی کنم.

اولین حضور ایران در جشنواره‌ کن توسط فیلمی کوتاه رقم خورده است. این حضور که اولین حضور در بخش رقابتی نیز بود، به سال ۱۹۶۱ بازمی‌گردد. در این سال کورش کبیر به کارگردانی فری (مصطفی) فرزانه که نویسنده‌ای ساکن فرانسه و از دوستان صادق هدایت بود، در بخش رقابت‌ فیلم‌های کوتاه حاضر شد. کورش کبیر برای ایران و سازنده‌اش موفقیتی به ارمغان نمی‌آورد. در این سال نخل طلای بهترین فیلم بلند به «ویریدیانا» شاهکار لوئیس بونوئل می‌رسد و نخل طلای فیلم کوتاه را رقیب فیلم ایرانی فیلمی با عنوان «قاشق کوچک‌» ساخته‌ کارلوس ویلاردبو فیلمساز پرتغالی تصاحب می‌کند.

دومین حضور ایران در جشنواره‌ کن بازهم در بخش رقابت فیلم‌های کوتاه در سال ۱۹۶۴ است. یک ایرانی دیگر که البته این بار نه ساکن فرانسه بلکه زاده‌ آن کشور بود بازهم در بخش مسابقه فیلم‌های کوتاه کن حضور یافت. احمد فاروقی قاجار که از نوادگان احمدشاه قاجار بود در پاریس زاده شده و در رشته‌ سینما در امریکا و فرانسه به تحصیل خود ادامه داده بود. فاروقی قاجار مدتی نیز در استدیو فاکس مشغول کار بود تا اینکه با سفر به ایران بخت خود در فیلمسازی را آزمود و نخستین فیلم خود را با عنوان «تهران امروز» ساخت. در این سال احمد فاروقی قاجار با فیلم «طلوع فجر» در بخش رقابت فیلم‌های کوتاه حضور پیدا می‌کند اما سینمای نوپای ایران با فیلمسازهای فرنگ نشینش در دومین حضورش آن‌هم در بخش فیلم‌های کوتاه هنوز کم توان‌تر از این است که بتواند جایزه‌ای کسب کند. در این سال ژاک دمی با چتر شربورگ موفق به کسب نخل طلای فیلم بلند می‌شود.

همزمان با جنبش می ۱۹۶۸ و اعتصاب‌های سراسری فرانسه که یکی از پیامد‌هایش لغو برگزاری جشنواره‌ کن بود بخشی جنبی و غیر رقابتی با عنوان دو هفته‌ کارگردانان آغاز به کار کرد. این بخش که به عنوان رادیکال‌ترین بخش جشنواره‌ کن معروف شده به معرفی فیلم‌های بلند و کوتاه کارگردان‌های جهان می‌پردازد. ایران معمولاً در این بخش حضور فعال و پر رنگی داشته اما چه سود که بخشی جنبی است و فاقد جایزه. همچنین علیرغم تلاش فیلمسازان و سینما دوستان ایرانی برای کسب تشخص به واسطه‌ این حضور‌های جنبی، متأسفانه این قبیل حضور‌ها حتی در بخش‌های آرشیوی فعالیت‌های چنین جشنواره‌ای هم ثبت و ضبط نمی‌شود. با این حال به استناد مدارک و شواهد داخلی اولین حضور یک فیلم بلند ایرانی که در ایران و توسط یک کارگردان ایرانی ساخته شده باشد در همین بخش و توسط فیلم «گاو» به کارگردانی داریوش مهرجویی در سال ۱۹۷۰ رقم می‌خورد. هر چند گفته می‌شود «شب قوزی» ساخته‌ فرخ غفاری همزمان با طلوع فجر فاروقی قاجار در همان سال ۱۹۶۴ در بخش هفته‌ منتقدان نمایش داشته است. به هر حال مهرجویی سال بعد نیز با «پستچی» در همین بخش حضور پیدا می‌کند اما موفقیتی نصیبش نمی‌شود. نخل طلای ۱۹۷۰ به فیلمش ساخته‌ رابرت آلتمن و در سال بعد به واسطه ساخته جوزف لوزی می‌رسد. تا پیش از انقلاب اسلامی، ایران دو حضور دیگر را در جشنواره‌ کن تجربه می‌کند. هر دو حضور توسط بهمن فرمان آرا و در همان بخش دو هفته‌ کارگردانان رقم می‌خورد. او اولین بار در سال ۱۹۷۵ با «شازده احتجاب» در کن حاضر می‌شود. هر چند در این سال انیمیشنی با عنوان «تداعی» ساخته‌ نورالدین زرین کلک پدر انیمیشن ایران هم در کن حاضر بوده اما موفقیت ایران به همین حضور محدود می‌ماند و در همین سال نخل طلا به فیلمساز الجزایری محمد الاخضر حمینه و فیلمش «گزارش سال‌های آتش زیر خاکستر» می‌رسد. بهمن فرمان‌آرا دومین و آخرین حضور ایران پیش از انقلاب در جشنواره‌ی کن را در سال ۱۹۷۸ با «سایه‌های بلند باد» تجربه کردند. در این سال «درخت چوب سندل» ساخته‌ ارمانو اولمی کارگردان ایتالیایی موفق به کسب نخل طلای کن شد.

اولین چراغ سینمای ایران بعد از انقلاب را در کن، بهرام بیضایی با «چریکه تارا» در سال ۱۹۸۰روشن می‌کند. هر چند این فیلم درخشان هیچ وقت در ایران به نمایش عمومی در نیامد اما در کن در بخش نوعی نگاه که از سال ۱۹۷۸ توسط ژیل ژاکوب بنیان‌گذاری شده بود، به نمایش درآمد. سهراب شهید ثالث کارگردان نامدار ایرانی در همین سال با «نظم/ همه چیز رو به راه» است در کن حضور پیدا می‌کند اما با توجه به اینکه فیلم محصول کشور آلمان است نمی‌توان این حضور را به پای ایران نوشت. در این سال نخل طلا به طور مشترک به آکیرا کوروساوا برای فیلم «کاگموشا» و باب فاسی برای فیلم «همه آن جازها» می‌رسد.

در سراسر دهه‌ی ۸۰ میلادی ایران هیچ حضوری در جشنواره کن ندارد. تا اینکه در سال ۱۹۹۱ خسرو سینایی با فیلم در «کوچه‌های عشق» به این جدایی خاتمه می‌دهد و در همان بخش نوعی نگاه حضور چشم‌گیری دارد. در همین سال برادران کوئن با فیلم «بارتون فینک» موفق به کسب نخل طلا می‌شوند. سال ۱۹۹۲ سال خوش یمنی برای سینمای ایران در جشنواره‌ کن است. عباس کیارستمی در این سال برای اولین بار با «زندگی و دیگر هیچ» در بخش نوعی نگاه جشنواره کن حضور پیدا کرده و جایزه‌ بهترین فیلم این بخش را تصاحب می‌کند. جایزه‌ای که سرآغازی می‌شود برای حضور پر رنگ او نه فقط در این جشنواره که در سینمای جهان و مطرح شدنش به عنوان یک هنرمند بین‌المللی. مسیری که کیارستمی با این فیلم در کن آغاز می‌کند مسیر درخشان و پر از موفقیتی است که بی تکرار و برای سایر کارگردانان نه فقط ایرانی که حتی در مقیاس جهانی الهام بخش است و تا امروز کیارستمی را می‌توان موفق‌ترین چهره‌ ایرانی جشنواره‌ کن به حساب آورد. در همین سال نخل طلا کن به فیلم «بهترین نیات» اثر بیله آگوست از دانمارک می‌رسد.

عباس کیارستمی بعد از اینکه در سال ۱۹۹۳ به عنوان داور در کن حضور پیدا می‌کند یکسال بعد در سال ۱۹۹۴ «زیر درختان زیتون» را به این جشنواره ارسال می‌کند که در بخش مسابقه اصلی این رویداد پذیرفته می‌شود. به این ترتیب «زیر درختان زیتون» اولین فیلم بلند ایرانی و متعلق به کارگردانی ایرانی است که در بخش رقابت اصلی جشنواره پذیرفته می‌شود. هر چند این شاهکار ایرانی رقابت را به رقیب قدری چون کوئینتین تارانتینو و «داستان‌های عامه پسند» واگذار می‌کند و این فیلم است که برنده‌ نخل طلا کن می‌شود اما دیری نمی‌پاید که ایران و کیارستمی به اولین و تنها نخل طلا خویش می‌رسند. با این حال و تا تصاحب نخل طلای کن توسط عباس کیارستمی این محسن مخملباف است که با حضور پر رنگش در بخش نوعی نگاه نماینده‌ ایران در کن محسوب می‌شود. او در سال ۱۹۹۵ با دو فیلم «نوبت عاشقی» و «سلام سینما» در بخش نوعی نگاه حاضر می‌شود و سال بعد هم با «گبه» حضورش را در این بخش تکرار می‌کند. در سال ۱۹۹۵ یک حضور مهم و موفق دیگر هم برای ایران رقم می‌خورد. در این سال جعفر پناهی دستیار پیشین عباس کیارستمی با «بادکنک سفید» در این جشنواره حضور پیدا می‌کند و موفق به کسب جایزه‌ دوربین طلایی می‌شود.

سال ۱۹۹۷ همزمان با ریاست جمهوری محمد خاتمی در ایران و گشایش نسبی فضای فرهنگی و سیاسی داخلی، شور و نشاط داخل ایران با موفقیت‌های ملی در عرصه‌ی بین‌المللی نیز همراه است. اگر صعود تیم فوتبال ایران به جام‌ جهانی ۹۸ فرانسه را تبلور غرور و نشاط ملی در ورزش به حساب بیاوریم، تصاحب نخل طلای کن توسط کیارستمی با «طعم گیلاس» در همین سال می‌تواند به عنوان نشانه‌ای از غرور ملی در عرصه‌ فرهنگی قلمداد شود. کیارستمی در این سال نخل طلای کن را به طور مشترک با شوهئی ایمامورا کارگردان ژاپنی با «فیلم مارماهی» کسب می‌کند و با وجود نزدیک شدن اصغر فرهادی به او از نظر مرغوبیت جایزه، کیارستمی در میان فیلمسازان ایرانی همچنان در جشنواره‌ کن بی رقیب است. هر چند اصغر فرهادی موفق به کسب جایزه اسکار شده و بهترین جایزه‌ سینمایی و چه بسا فرهنگی ایران را کسب کرده اما در جشنواره‌ کن این عباس کیارستمی است که همچنان پیشتاز است. امیر نادری فیلمساز کوچ کرده‌ ایرانی هم با «a,b,c منهتن» در این دوره و در بخش نوعی نگاه حضور دارد.

سال ۱۹۹۸ سمیرا مخملباف با «سیب» در کن حاضر می‌شود و در سن ۱۷ سالگی عنوان جوان‌ترین کارگردان حاضر در این جشنواره را به خویش اختصاص می‌دهد. در این سال فهمیه سرخابی هم با «گناه اول» در بخش سینه فونداسیون حضور پیدا می‌کند تا دو زن نمایندگان ایران در این دوره از جشنواره کن باشند. نخل طلای این دوره به تئو آنجلوپولوس با فیلم «ابدیت و یک روز» می‌رسد.

ایران در سال ۱۹۹۹ هم موفق می‌شود تا یک نماینده‌ دیگر را در بخش رقابت اصلی داشته باشد. «قصه‌های کیش» فیلم چند اپیزودی‌ای بود که به کارگردانی محسن مخملباف، ابوالفضل جلیلی و ناصر تقوایی در این دوره حضور پیدا کرد. در این سال هم برادران داردن با «رزتا» گوی سبقت از سایر رقبا من جمله رقبای ایرانی‌شان می‌ربایند و نخل طلا را به خانه می‌برند و «قصه‌های کیش دست خالی» از کن بازمی‌گردد.

سال ۲۰۰۰ هم برای ایران سال پرباری است. در این سال سمیرا مخملباف با «تخته سیاه» در بخش رقابت اصلی حضور دارد. این کارگردان جوان موفق به کسب جایزه‌ ویژه هیئت داوران می‌شود. هرچند نخل طلا به شاهکار لارس فون تریه یعنی «رقصنده در تاریکی» می‌رسد. در عین حال دو کارگردان جوان دیگر حضور موفق و پر رنگی را در این سال در کن دارند. بهمن قبادی با «زمانی برای مستی اسب‌ها» و حسن یکتا پناه با فیلم ‌«جمعه مشترکا» موفق به کسب جایزه‌ دوربین طلایی این دوره از جشنواره‌ کن می‌شوند.

سال ۲۰۰۱ یک رکوردشکنی دیگر برای سمیرا مخملباف به همراه دارد. او جوان‌ترین عضو هیئت ژوری این جشنواره برای داوری در بخش سینه فونداسیون می‌شود. در همین سال پدرش محسن مخملباف با «سفر قندهار» در بخش مسابقه‌ اصلی حضور دارد. مخملباف در رقابت با نانی مورتی کارگردان «اتاق پسر»ناکام می‌ماند و نخل طلا به این کارگردانی ایتالیایی می‌رسد. در همین سال عباس کیارستمی با «a,b,c آفریقا» در بخش خارج از مسابقه حضور دارد.

سال ۲۰۰۲ باز هم سال حضور عباس کیارستمی در بخش رقابت اصلی است. او در این دوره با ده در بخش رقابتی حضور پیدا می‌کند. همچنین کشورمان با دو نماینده دیگر در بخش نوعی نگاه شرکت می‌کند. در این سال داریوش مهرجویی با بمانی و بهمن قبادی با آوازهای سرزمین مادری‌ام در کن شرکت می‌کنند. نخل طلا در این دوره به «پیانیست» رومن پولانسکی می‌رسد.

سال ۲۰۰۳ بازهم سال سمیرا مخملباف است. او این بار با «ساعت ۵ عصر» در بخش رقابت اصلی حضور داشت و موفق شد جایزه‌ ویژه‌ هیئت داوران را تصاحب کند. در سوی دیگر این جعفر پناهی است که در این سال با طلای سرخ در بخش نوعی نگاه حضور دارد و اتفاقاً او هم موفق می‌شود جایزه‌ ویژه‌ هیئت داوران را در این بخش تصاحب کند. در این سال نخل طلا کن به گاس ون سنت با فیلم «فیل» می‌رسد. سال بعد هم عباس کیارستمی با دو فیلم «پنج» و «ده روی ده» در بخش نوعی نگاه و غیر رقابتی کن حاضر می‌شود. همچنین در این دوره محسن امیریوسفی با «خواب تلخ» در بخش خارج از مسابقه حضور داشته که موفق به جلب نظر هیئت داوران بخش دوربین طلایی شده و از این هیئت، تقدیرنامه دریافت می‌کند.

از این به بعد روند حضور ایران در جشنواره‌ کن دیگر به قوت قبل نیست. گویی سینمای ایران چیز جدیدی برای عرضه ندارد و انگار همه می‌خواهند از روی دست کیارستمی کپی کنند. فیلمسازان جوان دنبال فرمول‌هایی برای جلب توجه جشنواره‌ها می‌گردند و به تکرار می‌افتند. سینمای ایران دیگر آن جذابیت سابق را برای جشنواره‌های جهانی و در اینجا جشنواره کن ندارد. حضورهای فیلمسازان ایرانی مقطعی، گذرا و جرقه‌ای می‌شوند. با فیلم‌هایی که زود از خاطر می‌روند و ماندگاری ندارند. در سال ۲۰۰۶ سینمای ایران نماینده‌ای در کن نداشت. سالی پس از آن به مناسبت شصتمین دوره برگزاری کن عباس کیارستمی به همراه بسیاری از کارگردانان شهیر جهان فیلم‌هایی کوتاهی به همین مناسبت تولید کردند. فیلم سه دقیقه‌ای کیارستمی در این بخش «گریه‌ها» نام داشت. اما یک کارگردان زن ایرانی تبار دیگر نیز در این دوره فیلمی به نام «پرسپولیس» در بخش مسابقه کن داشت. این کارگردان مرجان ساتراپی نام داشت که یکسال پیش از این نیز بعنوان داور بخش نوعی نگاه جشنواره کن انتخاب شده بود. ساتراپی ساکن فرانسه بود و فیلم او نیز فیلمی فرانسوی محسوب می شد که توانست جایزه هیئت داوران کن را به خود اختصاص دهد. بهمن قبادی که در سال‌های گذشته توانسته بود هم در سینمای ایران و هم در کن اعتبار و جایگاه مناسبی برای خود فراهم آورد، در سال ۲۰۰۹ با فیلم «کسی از گربه های ایرانی خبر نداره» در کن حضور پیدا کرد. این فیلم در بخش نوعی نگاه به نمایش درآمد و جایزه منتقدان را برای قبادی به همراه داشت. در سال۲۰۱۰ ایران بعد از سال‌ها غیبت در بخش رقابت اصلی نماینده‌ نامی و موفقش را با فیلمی که تولید این کشور نیست در بخش رقابتی می‌بیند. عباس کیارستمی اینبار با نخستین فیلم غیر ایرانی خود که با بازی ژولیت بینوش در ایتالیا ساخته شده بود تحت عنوان «کپی برابر اصل» در بخش رقابت اصلی کن حضور پیدا می‌کند. اما در کسب جایزه ناکام می‌ماند و نخل طلا به «عمو بونمی زندگی‌های گذشته‌اش را به یاد می‌آورد» ساخته‌ اپیچاتپونگ ویراستاکول می‌رسد. سال ۲۰۱۱ ایران بازهم نماینده‌ شایسته‌ای در کن ندارد. فیلم‌های در ایران اکران نشده‌ «به امید دیدار» ساخته‌ محمد رسول‌اف و این فیلم «نیست» ساخته‌ مشترک مجتبی میرطهماسب و جعفر پناهی به ترتیب در بخش نوعی نگاه و نمایش ویژه حضور پیدا می‌کنند و نام ایران را در این رویداد بین‌المللی نمایندگی می‌کنند. سال۲۰۱۲ نیز سینمای ایران در کن نماینده ای نداشت و بازهم تنها این نام عباس کیارستمی است که به واسطه‌ ایرانی بودنش به ما توهم حضور می‌بخشد. البته او این بار هم با فیلم غیر ایرانی دیگری به نام «مثل یک عاشق» محصول ژاپن در بخش رقابت اصلی حضور داشت که قافیه را به «عشق» میشائیل هانکه واگذار کرد و نخل طلا به این فیلم رسید.

مرور نام‌ها برنده‌ نخل طلا در این سال‌ها و عدم موفقیت ایران در کن دو نکته‌ اساسی را برای سینما دوستان ایرانی روشن می‌کند: ۱- فاصله‌ معنا دار کیفی تولیدات داخلی و آثار جهانی به ویژه در مقام مقایسه با رقبای برنده‌ جوایز اصلی. ۲- در جا زدن و عدم خلق مضامین و زبان نو در سینمای ایران. با این حال معرفی یک فیلمساز جهانی به نام اصغر فرهادی و توجه دنیای سینما به او بازهم سینمای ایران را کانون توجه قرار می‌دهد. همین توجه هم هست که باعث می‌شود کن برای اینکه از قافله‌ جشنواره‌های جهانی عقب نیافتد گذشته را در بخش رقابتی بپذیرد. هرچند افت محسوس فرهادی نسبت به شاهکار برنده‌ اسکارش جدایی نادر از سیمین مانع این می‌شود که جایزه‌ای به این فیلم تعلق بگیرد و نخل طلا را عبدالطیف کشیش با «ادل» به خانه می‌برد اما در همین سال آناهیتا قزوینی زاده، فیلمساز ایرانی مقیم آمریکا، با فیلمش «سوزن» برنده جایزه اول سینه فونداسیون کن شد. در همین سال محمد رسول‌اف به سیاق قبل بی آنکه فیلمش نمایشی در ایران داشته باشد با «دست نوشته‌ها نمی سوزند» در بخش نوعی نگاه حضور دارد. همچنین علی عسگری هم با «بیشتر از دو ساعت» در بخش مسابقه فیلم‌های کوتاه حاضر می‌شود.

جشنواره‌ کن سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ را بی هیچ حضور شاخصی از ایران می‌گذراند تا به سال ۲۰۱۶ و یکی از عطف‌های تاریخی ایران در این جشنواره برسیم. در طی این دو سال فقط «ناهید» آیدا پناهنده در بخش نوعی نگاه و «کشتارگاه» که فیلم کوتاهی است از بهزاد آزادی در بخش سینه فونداسیون در سال ۲۰۱۵ چراغ سینمای ایران را در کن فروزان می‌دارند تا نصیب سینمای ایران از حضور در جشنواره‌ کن در سال ۲۰۱۴ محدود به حضور عباس کیارستمی و لیلا حاتمی در میان هیئت داوران این جشنواره باشد. بالاخره اینکه در سال ۲۰۱۶ ایران یکی از بهترین و موفق‌ترین حضورهایش در کن بعد از سال ۱۹۹۷ که با کیارستمی برنده‌ نخل طلا شده بود را تجربه می‌کند. در این سال «فروشنده» اصغر فرهادی در بخش رقابت اصلی و «وارونگی» بهنام بهزادی در بخش نوعی نگاه حضور دارند. همچنین حضور پر رنگ سه فیلم کوتاه با جوانان ایرانی که از گوشه و کنار دنیا در کن حضور پیدا کرده‌اند چشم گیر است؛ «آرام» به کارگردانی فرشته پرنیان، «سکوت» اثر مشترک علی عسگری و فرنوش صمدی و همچنین «در تپه‌ها» به کارگردانی حمید احمدی سه فیلم کوتاهی هستند که به طور مشترک بین ایران و کشورهای دیگر با کارگردان‌هایی ایرانی ساخته شده‌اند و در کن نمایش پیدا کرده‌اند. حضور موفق این سه جوان ایرانی خبر از آینده‌ای روشن برای سینمای ایران می‌دهد، آینده‌ای که اصغر فرهادی با کسب جایزه‌ بهترین فیلمنامه و شهاب حسینی با کسب جایزه‌ بهترین بازیگر مرد در همین جشنواره‌ اخیر اثباتی بر توانمندی‌ها و پتانسیل‌های موجودش هستند.

منبع: سايت ICN

58243

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 620642

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 9 =