۰ نفر
۳ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۰۸:۲۸
جدال عاشقانه ملکه و شاعری مبارز

نمایش «پرواز به تاریکی» به کارگردانی افشین هاشمی در دوران پس از جدایی محمدرضا پهلوی و ثریا و پیش از ازدواج او با فرح می‌گذرد.

نرگس کیانی: قصه نمایش تازه افشین هاشمی از این قرار است: «بانو پریزاد، همسر مرحوم فرزاد از دوستان نزدیک شاه، از فرنگ برمی‌گردد و با پیشنهاد ازدواجِ او روبه‌رو می‌شود. از آن سو اسماعیل، شاعر انقلابی با قلمی در یک دست و تفنگی در دست دیگر با پریزاد رو در رو می‌شود.»

پریزاد حین بریدن نان به اسماعیل می‌گوید: «زخمتون چطوره؟...»

افشین هاشمی می‌گوید: «خیلی راحت باید بگیش. نه ابروت بره بالا، نه صورتت چیزی داشته باشه.»
پریزاد تکرار می‌کند: «زخمتون چطوره؟»
هاشمی می‌گوید: «پلک هم نباید بزنی... هیچ عاطفه‌ای توش نباشه.»
پریزاد طوری که کارگردان می‌خواهد، می‌گوید: «زخمتون چطوره؟»
هاشمی: «نه! الان بدجنسی داری. انگار داری بازجوییش می‌کنی. خیلی راحت.»
پریزاد: «زخمتون چطوره؟....» از هاشمی می‌پرسد: «باز عاطفه داره؟»
هاشمی: «نه، ولی نگاش کن.»
پریزاد: «زخمتون چطوره؟...»
هاشمی: «آها. هیچی نباید توش باشه. آره، این خوبه...»

این بخش بسیار کوتاهی از تمرین نمایش «پرواز به تاریکی» به نویسندگی و کارگردانی افشین هاشمی است. داستان این نمایش بین فروردین ۱۳۳۷ تا آبان ۱۳۳۸ می‌گذرد؛ پس از جدایی شاه و ثریا و پیش از ازدواج با فرح. زمانی که بانو پریزاد از فرنگ برمی‌گردد و با پیشنهاد ازدواجِ شاه روبه‌رو می‌شود. مونا فرجاد، ملکه‌ آینده - پریزاد - است. ایوب آقاخانی شاعری انقلابی که با قلمی در یک دست و تفنگی در دست دیگر نقش اسماعیل را بازی می‌کند و افشین هاشمی علاوه بر نویسندگی و کارگردانی، نقش درگاهی را بازی می‌کند، مامور امنیتی که مراقب پریزاد است.

«پرواز به تاریکی» از چهار‌شنبه ۲۹ فروردین هر روز ساعت ۱۹ با بازی مونا فرجاد، ایوب آقاخانی و افشین هاشمی در تالار چهارسوی مجموعه تئاترشهر روی صحنه رفته است.

اسماعیل و پریزاد؛ شاعر انقلابی و ملکه‌ آینده

ایوب آقاخانی درباره‌ نقش اسماعیل معروف به مرغ سحر توضیح داد: «اسماعیل، کاراکتری نیست که مشابهش در کارنامه‌ من نباشد اما ویژگی‌های «پرواز به تاریکی» به گونه‌ای است که من به ناگزیر باید کمی متفاوت‌ بازی کنم. ولی این متفاوت بودن به هر حال باید متناسب با ویژگی‌های فیزیکال، تونالیته لحن و آن چیزهایی باشد که مرا در نظر افشین هاشمی، با توجه به همکاری‌های پیشین‌مان، برای ایفای این نقش مناسب کرده است و طبیعتا چیزی عجیب و غریب و متفاوت از آن‌چه در ذهنش هست نمی‌خواهد. اگر هم خرده تفاوتی برای ایجاد تمایز لازم است، ویژگی‌های متن و سلیقه‌ اجرایی افشین هاشمی است که مرا به سمت ایجاد آن سوق می‌دهد.»

او ادامه داد: «وگرنه از نظر من این نقش بی‌شباهت به دکتر فرهاد آرمین در «شب روی سنگفرش خیسِ» اکبر رادی نیست و اسماعیل انگار در یک دوره‌ دیگر و با یک نگاه دیگر همان آدم است، منتها دستی به قلم و کاغذ دارد و دستی به اسلحه. فکر می‌کنم مجموعا بتوانم اجرای موفقی از این نقش ارائه دهم؛ به خاطر تمام آن ویژگی‌هایی که افشین هاشمی پیش از دعوت از من در ذهن خود خیال کرده و مرا هم به خاطر داشتنِ کم و بیش همان ویژگی‌ها دعوت کرده است.»

آقاخانی در مورد ویژگی‌های نقش اسماعیل هم توضیح داد: «اسماعیل یک شاعر مردمی است، در دهه‌ سی شمسی و در دورانی که مبارزه میان مردم در حال شکل گرفتن است. او در شمال کشور مشغول تقلاهایی است برای رسیدن به عدالت ذهنی خود، شاعری ملقب به سیف یا شمشیر و این در واقع تخلص یا لقبی است که برای او ساخته شده است.»

او در پایانِ این بخش گفت: «اسماعیل به خاطر دست به قلم بودن بضاعت عشق دارد و به خاطر آمیختگی‌اش با شعر و شاعری، برای عاشقیت آماده است، در عین حال که یک دستش هم به اسلحه است. این تناقض‌های جذاب گرچه سابقه‌ای دیرینه در ادبیات ما دارد اما انگار هیچ وقت از جذابیتش کاسته نمی‌شود. ما هنوز هم چه درباره‌ تاریخ کهن و چه درباره‌ تاریخ معاصر ایران، شخصیت‌هایی به این صورت یا ماجراهایی حول شخصیت‌هایی این چنین را بسیار دوست داریم.»

مونا فرجاد که این روزها در نمایش «شیرهای خان‌باباسلطنه» هم برای افشین هاشمی بازی می‌کند در مورد «پرواز به تاریکی» گفت: «متن افشین هاشمی را که خواندم برایم بسیار جذاب بود و با این که فیلم اجرای قبلی را هم دیده بودم و اجرای بسیار خوبی هم بود، اما متن به نظرم چیز دیگری آمد. قصه، قصه‌ پریزاد است و هر بازیگری باشد دوست دارد نقشی را که قصه در مورد اوست و پیش‌برنده‌ داستان است بازی کند.»

فرجاد در مورد شباهت پریزاد با نقش‌هایی که پیش از این بازی کرده، توضیح داد: «این نقش شبیه هیچ کدام از نقش‌هایی که تاکنون بازی کرده‌ام، نیست. افشین هاشمی برای بازی در این نقش، مدلی را طراحی کرده که صدای من به عنوان بازیگر از جای خاصی بیرون بیاید و نوعی بمی را در خود حفظ کند تا بتوانم با اتوریته‌ای پیش بروم که تا به حال تجربه‌اش نکرده‌ام و به همین خاطر برایم نو و جدید است. ماجرا در حدود سال‌های ۳۷ و ۳۸ هجری شمسی می‌گذرد، یعنی دوران پهلوی دوم و پریزاد دختری است از تیر و تبار قجری که گرچه عشقش را از دست داده است ولی همچنان با یاد او زندگی می‌کند.»

او در مورد شیوه کارگردانی افشین هاشمی هم گفت: «همه چیز در حال کنترل است و البته که برای من بسیار جذاب است. من تجربه کار با هاشمی را در «شیرهای خان‌باباسلطنه» داشتم و به نظرم کارگردان درجه یکی است و بازیگری درجه یک‌تر و چون چه در صحنه، چه جلوی دوربین و چه هر جای دیگری که باشد می‌درخشد، حرفش را قبول دارم. وقتی او می‌گوید این کار را بکن اصلا نمی‌خواهم بحث کنم و نمی‌خواهم بگویم چرا و فقط می‌گویم چشم.»

فرجاد تصریح کرد: «اولا که در هر کاری نظر، نظر کارگردان است و من برای کارگردان بازی می‌کنم و جدا از این وقتی حرف کارگردانی را قبول دارید و مطمئن هستید که آن کارگردان، بازیگر درجه یکی هم هست، دیگر چه بهتر. او می‌گوید چه کاری درست است و من همان کار درست را انجام می‌دهم و دیگر بحثی نمی‌ماند.»

عوض شدن جای کارگردان و نویسنده با بازیگر در سالگرد ۱۰ سالگی یک همکاری

سال ۱۳۸۸، افشین هاشمی در نمایش «مرثیه‌ای برای یک سبک‌وزن» به نویسندگی و کارگردانی ایوب آقاخانی در مجموعه تئاترشهر روی صحنه رفت و این بار در سال ۹۷ این ایوب آقاخانی است که به عنوان بازیگر در نمایشی به نویسندگی و کارگردانی افشین هاشمی در همان مجموعه روی صحنه می‌رود.

آقاخانی در مورد جابه‌جایی کارگردان و نویسنده با بازیگر، در سالگرد ۱۰ سالگی این همکاری گفت: «در نمایش «مرثیه‌ای برای یک سبک‌وزن» اجراهای خاطره‌انگیزی را با هم از سر گذراندیم. مخصوصا نگاه من به افشین هاشمی به عنوان کارگردان، در آن جا نگاه بسیار خوبی بود. به این معنا که انگار من از او، نسبت به تمام عواملم رضایت بیشتری داشتم و این به دلیل گیرایی‌اش، تیزهوشی‌اش، پیشنهاد داشتنش و همه چیزهایی بود که به هر حال تک‌تک بچه‌ها در آن نمایشِ بخصوص داشتند و افشین نوع مشعشع‌ترش را داشت. وقتی او در اسفند ۹۶ مرا برای بازی در نمایشش دعوت کرد، بسیار خوشحال شدم چون انگار یک جابه‌جایی تاریخی میان ما اتفاق افتاد، آن جا من نویسنده و کارگردان بودم و او بازیگر و این جا او نویسنده و کارگردان است و من بازیگر با این تفاوت که من در نمایش خودم، طبق اصلی که برای خود داشتم، بازی نمی‌کردم و او دارد بازی هم می‌کند، یعنی من همزمان می‌توانم چند وجه از افشین هاشمی را در این نمایش تجربه کنم، در کنار تعلق خاطرم به مونا فرجاد و بازی‌اش.»

افشین هاشمی هم در مورد این همکاری گفت: « به نظرم اتفاق خیلی خوبی است که کارگردان بازیگری کرده باشد و بازیگر، کارگردانی. این باعث می‌شود که آن دو نفر راحت‌تر به زبانی مشترک با هم برسند و این بهترین اتفاق ممکن است.»

تمریناتی جمع و جور و فشرده

آقاخانی در مورد میزان و شیوه‌ تمرینات «پرواز به تاریکی» هم گفت: «گروه «پرواز به تاریکی»، گروهی جمع و جور و خوب است که حرف‌های هم را خوب می‌فهمند و یک چیز مهمِ دیگر این است که وقتشان را پیش از آن که به تمرینات فرسایشی اختصاص دهند و به نظر من، تلف کنند، صرف زودتر گرفتنِ مطلب و زودتر پس دادنِ آن می‌کنند. من در این گروه‌ها راحت‌ترم تا گروه‌هایی که لاک‌پشتی و لِک‌لِک‌کنان هی می‌روند و می‌روند و می‌روند تا ببینند آیا می‌شود یا نمی‌شود که حداقل در ذائقه و جنس زندگی من، نمی‌گنجد.»

او در پایان این بخش تصریح کرد: «من در تمرین نمایش‌هایی مثل «پرواز به تاریکی» عاشقانه حضور پیدا می‌کنم، چون همه چیز خیلی زود اتفاق می‌افتد و خیلی زود به نتیجه می‌رسد. لازمه چنین کارهایی جمع شدن چند آدم باهوش و تیزهوش کنار هم است و خدا را شکر فکر می‌کنم «پرواز به تاریکی» یکی از کارهایی باشد که برایم بسیار خوش‌خاطره شود. چون تمریناتی بسیار مناسب حال من داشت و در عین حال همه عوامل درکی متقابل از شرایط یکدیگر داشتند. این جا، جایی است که من می‌توانم یک بار دیگر به همکارانم نشان دهم که در بزنگاه‌های مهم تولیدی، پیدا کردن یکدیگر بهترین راه است تا این که سراغ آدم‌هایی برویم که نخست باید زبانمان، ادبیات‌مان و فرکانس‌هایمان را با آن‌ها یکی کنیم تا بالاخره در یک کار گروهی حرکت درستی انجام شود. ولی ما شروع نکرده، انگار ۶۰ درصد راه را رفته‌ایم و این ماجرا کم اتفاق می‌افتد.»

افشین هاشمی هم در مورد مدت زمان تمرین برای روی صحنه بردن یک نمایش گفت: «دو نکته وجود دارد. اولا این که واقعا این یک قانون ثابت نیست که برای هر نمایشی چقدر باید تمرین کرد. نمایشی هست که شش ماه تمرین لازم دارد، گروهی هست که باید یک سال تمرین کند و نمایشی هم هست که با سه هفته تمرین می‌تواند به نتیجه برسد. راجع به نمایش خودمان دو نکته هست. یکی این که من این نمایش را یک‌بار پیش‌تر کارگردانی کرده‌ام و این یعنی این که من ایده‌های کلی کارگردانی‌ام را دارم و حالا باید خود را با تالار جدید و بازیگران جدید وفق دهم. نکته‌ دوم این که بازیگرانی که اکنون در این نمایش بازی می‌کنند، دو ویژگی دارند، غیر از خودم که نقشم را تکرار می‌کنم، ایوب آقاخانی به دلیل این که خودش نویسنده و نمایشنامه‌نویس است وجهی از نقش را پیشاپیش دارد، او با فرهنگ و ادبیات کسی که دست به قلم است غریبه نیست پس آن‌چه که برای ایفای یک نقش باید درون بازیگر ساخته شود پیشاپیش در ایوب هست. می‌ماند وجوه بیرونی که به دلیل تجربیات سالیانش در نوشتن، از آن هم برخوردار است. به نظر من اتفاقا نمایشنامه‌نویسان خودشان بازیگران بسیار خوبی هستند چون فراز و فرودهای درام را خیلی راحت می‌فهمند و درک و دریافت بهتری دارند.»

او ادامه داد: «نکته بعدی که اتفاق می‌افتد کنترل ریتم و ضرباهنگی است که خاصیت این کارگردانی و نمایشنامه است که آن هم در مورد آدم‌های باهوش بسیار سریع‌الانتقال است و این موضوع راجع به ایوب و مونا به‌شدت صدق می‌کند. من آن‌چه را می‌خواهم منتقل می‌کنم و آن‌ها سریع اجرا می‌کنند. یعنی تبدیل آن‌چه که آن‌ها پیش‌تر دارند به آن چه که من می‌خواهم خیلی کار پیچیده‌ای نیست.»

او در مورد این که پس از آن که پریزاد یک بار توسط شبنم مقدمی نمایشنامه‌خوانی و بازی شد و بار بعد با بازی الیکا عبدالرزاقی روی صحنه رفت و اکنون به مونا فرجاد رسیده است هم گفت: «مونا ابتدا به ساکن صدایی دارد که من برای این نقش همیشه در تصور داشته‌ام، شما دو بازیگر قبلی را هم که ببینید یعنی شبنم مقدمی و الیکا عبدالرزاقی، جنس صدایشان زیر نیست و بم است و این، اقتداری را به نقش می‌دهد که می‌خواهم؛ بی آن که به عنوان کارگردان ناچار باشم با چیزهایی از بیرون، این اقتدار را در نقش لحاظ کنم. مونا فرجاد نیز مانند شبنم مقدمی و الیکا عبدالرزاقی پیش‌تر این اقتدار را در صدایش دارد و می‌ماند همان هوش که راجع به مونا هم تردیدی در آن ندارم. بار اول که چیزی را می‌گویم اگر به نتیجه نرسد، بار دوم حتما می‌رسد.»

هاشمی ادامه داد: «راجع به ضرباهنگ و سرعت آن‌چه که من می‌خواهم هم با توجه به تجربه قبلی که در «شیرهای خان‌باباسلطنه» داشتیم او زبان مرا به عنوان کارگردان فهمیده است و حالا می‌ماند رسیدن به زبان این نمایش که اتفاقا ریتمی به مراتب کندتر و آرام‌تر از قبلی دارد و با توجه به تجربیات پیشین این بازیگر رسیدن به آن برایش پیچیده و سخت نیست. برای این نمایش و این گروه، سه هفته‌ تمرین (پس از روخوانی‌های اولیه) کافی است.»

دانستن زبان تماشاگر امروز

افشین هاشمی که تاکنون هر نمایشی روی صحنه برده و از جمله «شیرهای خان‌باباسلطنه»‌ پرمخاطب بوده است در مورد این که ظاهرا برای خود اصولی دارد و زبان تماشاگر امروز را به خوبی می‌داند گفت: «یک اصل کلی وجود دارد و آن این که هیچ تئاتری در جهان ساخته نمی‌شود برای این که تماشاگر نبیندش، بلکه ساخته می‌شود برای این که تماشاگر بیاید، ولی گاهی اقبال یاری نمی‌کند و گاهی با وجود تمام تلاشی که گروه انجام می‌دهد آن شوقی را که لازم است در تماشاگر برنمی‌انگیزد. راجع به «پرواز به تاریکی» همان‌طور که در تبلیغاتش هم می‌نویسیم، یک عاشقانه‌ غمناک است. این عاشقانه‌ غمناک طبیعتا مثل «شیرهای خان‌باباسلطنه» که اساسا کمدی است و مخاطبانش می‌توانند خیلی بیشتر باشند نیست و برای همین هم در سالن کوچک‌تری روی صحنه می‌رود ولی امیدوارم برای مخاطب جذاب باشد هر چند زبانش کاملا با آن نمایش متفاوت است.»

او ادامه داد: «همان‌طور که می‌گویید نمایش‌هایی که پیش از این روی صحنه برده‌ام مثل «هتل ایران»، «عشق من، حامد بهداد»، «حسن و دیوِ راه باریک پشت کوه» و... همه‌شان آثار پرفروشی بوده‌اند بدون حضور حتی یک بازیگر شناخته‌شده. این هم که می‌گویید اصولی دارم درست است، من فکر می‌کنم این بازیگر نیست که به یک نمایش هویت می‌دهد، بلکه نمایش است که می‌تواند به بازیگرش هویت دهد و شاید به همین خاطر است که بعضی وقت‌ها ستارگان سینما دوست دارند در تئاتر حضور پیدا کنند اما اگر تئاتری خودش بی‌مایه باشد، حضور هیچ چهره و ستاره‌ای نجاتش نخواهد داد. این اعتقاد من است. راجع به «پرواز به تاریکی» نمی‌دانم که این نمایش واقعا در برخورد با تماشاگر چه اتفاقی برایش می‌افتد و مخاطب از آن لذت می‌برد یا نه، من تلاشم را می‌کنم یک نمایش خوش‌ریتم ارائه دهم که تماشاگر هم دوستش داشته باشد.»

ایوب آقاخانی نیز در مورد این که به نظرش واکنش تماشاگر در برخورد با «پرواز به تاریکی» چگونه خواهد بود گفت: «به هر حال نمایش «پرواز به تاریکی» یک نمایش تاریخی دل‌انگیز است که سر و شکل مشخصی دارد، داستانش روی پاست، آغاز و میانه و پایان از جنس کلاسیکِ زیبا و قابل دفاع دارد، راز دارد و رمز دارد و همه آن چیزهایی را دارد که شما در کلاس‌ها از من شنیده‌اید و من طرفدارش هستم و در عین حال طولانی نیست که به نظرم آفت تئاتر امروز است؛ این تئاترهای طولانی که جز کسالت هم چیزی به ما نمی‌دهند اما «پرواز به تاریکی» همه چیزش به قاعده است.»

او ادامه داد: «تنها چیزی که بعد از این همه وصف خوب در مورد «پرواز به تاریکی» باید بگویم این است که نمی‌دانم مخاطب امروز با وجود همه‌ گرفتاری‌های ذهنی‌اش، این نمایش را به اندازه‌ خود گروه دوست خواهد داشت یا نه. آرزو می‌کنم دوست داشته باشد تا یک بار دیگر مرا امیدوار کند به این که تماشاگر معقولی است و تماشاگری است که من می‌توانم با او حرف بزنم. چون مدتی است به این شک افتاده‌ام که نکند اساسا من زبان تماشاگر را گم کرده‌ام، چون نمی‌دانم چه زمانی واکنش خوب نشان می‌دهد و کِی واکنش بد، برای همین هم سیاستِ سالم و درستِ «سرت را بینداز پایین و راه خودت را برو» را اختیار کرده‌ام، یعنی دیگر خیلی دقت نمی‌کنم ببینم او چه دوست دارد، بلکه به این فکر می‌کنم که من چه دوست دارم و می‌گویم امیدوارم آن چیزی را که من دوست دارم، او هم دوست داشته باشد. امروز طیف متنوع و متکثری از تماشاگر بین مخاطبان تئاتر هست که تولیدکننده تئاتر و نمایشگر را دچار سرگیجه می‌کند. من نمی‌دانم در این طوفان سرگیجه‌هایی که دو، سه سالی است در تئاتر ایران به راه افتاده «پرواز به تاریکی» چه جایگاهی خواهد داشت ولی خودم دوستش دارم و امیدوارم تماشاگر هم دوستش داشته باشد.»



بهانه‌جویی یک کانال تلگرامی به بهانه استفاده از تصویر شاه و فرح در تیزر «پرواز به تاریکی»

پس از آن که یک کانال تلگرامی یک فریم از تیزر نمایش «پرواز به تاریکی» را که در آن تصویر شاه و فرح دیده می‌شد دستاویزی قرار داد تا به مدیرکل اداره هنرهای نمایشی بتازد و افشین هاشمی در پاسخ نامه‌ای سرگشاده نوشت و این حرکت را یک بهانه‌جویی برای حمله به دولت، تئاتر یا هر کس دیگری دانست، هاشمی بار دیگر در توضیح این اتفاق گفت: «به نظرم این از یک جور سطحی‌نگری می‌آید. به عنوان مثال من وقتی فیلمم در جشنواره فجر پذیرفته نشد هیچ اعتراضی به هیچ جایی نکردم. زمانی می‌شود اعتراض کرد که همه‌ فیلم‌های جشنواره را ببینم. ولی نگاه سطحی این است که ما پیش از این که چیزی را ببینیم در موردش حرف بزنیم. مثل حرف زدن در مورد داوری‌ها، وقتی همه‌ آثار را ندیده‌ام.»

او ادامه داد: «کجای قانون می‌گوید ما حق نداریم راجع به بخشی از تاریخ حرف بزنیم؟! تلویزیون جمهوری اسلامی ایران سریالی پخش می‌کرد راجع به دوران پهلوی، و این تصاویر، تصاویر تاریخند و وقتی ما این طور بهانه‌جویی می‌کنیم مثل بچه نق‌نقوهایی می‌شویم که فقط ظاهر ماجرا را می‌بینند و پیش از آن که بدانند پشت آن چیست شکایت به مدیر می‌برند. البته خوشبختانه فکر می‌کنم مدیر گاهی آن قدر عاقل هست که به این حرف‌ها توجه نکند و بفهمد که واقعا یک بهانه‌جویی کودکانه است.»

هاشمی افزود: «این‌ها از یک سطحی‌نگری و هول بودن می‌آید، این که بدویم و راجع به همه چیز حرف بزنیم. به نظرم یک مقدار که سن‌شان بالاتر برود یا یک ذره که عمیق‌تر بشوند این مسائل خود به خود حل می‌شود همان طور که همین الان مدیرانی که روی کارند نگاه‌شان و حرف‌هایی که می‌زنند با حرف‌هایی که ۲۰ سال پیش می‌زدند متفاوت است چون عمیق‌تر شده‌اند و راجع به موضوع و مسئولیتشان کارکشته‌تر و باتجربه‌تر.»

ایوب آقاخانی نیز در همین مورد گفت: «من نظری نمی‌توانم بدهم، جز این که حسم را بگویم. بعضی از رسانه‌های تندرو و این روزها بعضی از گروه‌های تلگرامی که شاید وابستگی‌هایی به بعضی رسانه‌های تندرو دارند، در حال بهانه‌جویی هستند و این بهانه‌جویی‌ها گاهی حوصله سربر می‌شود. آن چیزی که این کانال تلگرامی که من اصلا نمی‌شناسمش و تمایلی هم به شناختنش ندارم، به آن اشاره کرده اصلا چیز عجیبی نیست. عجیب نیست چون صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در بهمن هر سال این کار را در شکلی به مراتب گسترده‌تر انجام می‌دهد. یعنی آن تصاویر، تصاویری خیلی بهتر از تصاویر ما ، جذاب‌تر و شفاف‌تر هستند و من درک نمی‌کنم چطور ممکن است آن جا درست باشد و وقتی از یک نمایش تاریخی حرف می‌زنیم حق استفاده از عکس‌های تاریخی را آن هم فقط در آنونسش نداشته باشیم؟!»

آقاخانی افزود: «نه این که آن‌ها بتوانند بگویند ما حق داریم یا نه، چون اصلا نمی‌توانند بگویند، ما این حق را نه به آن‌ها که به هیچ کس دیگری نمی‌دهیم که در این حد ورود و درباره چیزهایی که ما مطمئنیم درست است اظهارنظر کنند و بگویند غلط است.»

او ادامه داد: «این نوع نظارت‌های سلیقه‌ای نهایتا ما را به گمچالگی و سرگیجه در بایدها و نبایدهای تئاتر می‌رساند. بنابراین بهترین راهش این است که هیچ توجهی به آن نشود. اما شخصا، حسم و تصورم این است که رویکرد مناسبی را اختیار نکرده‌اند و به گمانم نهایتا بهترین نامی که می‌شود رویش گذاشت، بهانه‌جویی است. اما ممکن است پشت تمام این ماجراها خط و ربط‌هایی وجود داشته باشد که ذهن من کوچک‌تر از آن باشد که درکش کند ولی به عنوان یک هنرمند احساس می‌کنم منطق‌های متناقض و متضادی در آن است که نمی‌تواند نهایتا خودش در خدمت توجیه خود قرار بگیرد و این حرکت به ذات از هر زاویه‌ای که به آن نزدیک شویم یک حرکت سلیقه‌ای است و این تذکر یک تذکر سلیقه‌ای و این خطا، اساسا خطا نیست و تنها از دید یک سلیقه، خطاست.»

آقاخانی تصریح کرد: «من به هر حال شاید در نمایش خودم هرگز چنین نگاهی به مواد تبلیغی نداشته‌ام و نخواهم داشت اما حتی اگر در این نمایش حضور هم نداشتم، عکس‌العمل افراطی و سلیقه‌ای شبیه به عکس‌العمل این کانال تلگرامی را که باعث لرزه‌های غیرمرتبط با خود نمایش در بدنه تئاتر و حوزه فرهنگ می‌شود نه می‌پسندم و نه عقلانی می‌دانم مگر این که اصولا اهدافی پشتش باشد که خب در این صورت بر مبنای آن اهداف کاملا در مسیر حرکت می‌کنند! امیدوارم این فرض، فرض غلطی باشد و دوستان بیشتر دلواپس باشند که من به آن‌ها بشارت می‌دهم جای هیچ نگرانی نیست و ان‌شاالله همه چیز سر جای خود و بر مدار معقول خواهد چرخید.»

مونا فرجاد نیز در همین مورد گفت: «ما یک داستان عشقی خیالی داریم در دل تاریخ؛ اما ظاهرا عده‌ای می‌خواهند بگویند سال ۳۷ شاه نبوده، دوران پهلوی در کار نبوده و فرح دیبایی هم نبوده است. مثل این که بگوییم استالین نبوده یا الان آلمان بگوید هیتلر وجود نداشته، چون پذیرش وجودش حیثیت‌مان را زیر سوال می‌برد! البته که این خصلتی در همه انسان‌هاست و متعلق به این خاک یا این سرزمین هم نیست؛ این که قبل از آن که چیزی را ببینیم یا بشنویم، قضاوت کنیم که فلان چیز خوب است یا بد است و این قضاوت نه براساس قواعد، بلکه براساس میل‌مان و خواسته‌یمان است. در صورتی که هر چیز قانونی دارد و ما براساس آن قوانین زندگی می‌کنیم و نمی‌توانیم بگوییم چون به مذاق یک نفر خوش نیامده، پس همه چیز زیر سوال برود.»

عکس: مریم تخت‌کشیان - رضا شریفی 

58242

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 771827

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 9 =