علی فریدونی با بیان اینکه تنها آرزویش در روزهای پایانی جنگ، دیدن دوباره همرزمان اسیرش بوده است، تاکید کرد که در روز ورود آزادگان، انتظاری تلخ و شیرین برای دیدارشان داشتم.

مهدی درستی: 28 سال پیش، روز 26 مرداد برای تمام ملت ایران روز رهایی است؛ روزی که فرزندان ملت از دست رژیم بعث عراق آزاد و وارد خاک پاک ایران شدند.

26 مرداد، سالروز ورود آزادگان به ایران است، روزی که سال‌ها در روزهای سخت دوری از خانواده و وطن آمدنش را انتظار کشیده بودند و حالا قرار بود این خواسته محقق شود.

در این روز نخستین گروه از آزادگان، در پی پذیرش مجدد پیمان الجزیره از طرف صدام حسین رییس جمهوری عراق، پس از سال‌ها اسارت در اردوگاه‌های رژیم بعث به میهن اسلامی بازگشتند.

علی فریدونی از عکاسان با سابقه دفاع مقدس است که صحنه‌های بسیاری را از لحظات ناب جنگ به ثبت رسانیده است، او در آن روز، ساعت‌ها در منطقه مرزی خسروی حضور داشت و به ثبت لحظات زیبای ورود آزادگان به کشور پرداخت که روایتش از آن دوران را در ادامه می‌خوانیم.

علی فریدونی با اشاره به سابقه‌ای که در جنگ داشت و رفاقتش با آزادگان، درباره حس و حالش در 26 مرداد سال 69 گفت: «من عکاس جنگ بودم و حدود 33 ماه در 23 عملیات کوچک و بزرگ در کنار رزمندگان حضور داشتم و دوران جوانی‌ام را همراهشان بودم، آن‌ها جزوی از زندگی من شده بودند، با برخی دوست شدم که شهید، اسیر یا مجروح شدند.»

او ادامه داد: «توافق بین دو کشور انجام و قرار بر تبادل اسرا از مرز خسروی گذاشته شد، من و دو سه نفر از دوستان خبرنگارم اعزام شدیم و 48 ساعت قبل از ورود آزادگان وارد قصر شیرین شدیم. فضای بسیار معنوی حاکم بود و تمام مردم، سازمان‌ها و ارگان‌ها در حال آب جاروی خیابان‌ها و آماده سازی شهر برای استقبال از رزمندگان بودند.»

انتظاری تلخ و شیرین برای دیدار
فریدونی از صبر تلخ و شیرینی که برای یک لحظه دیدن همرزمانش داشت، بیان کرد: «من از تمام این فضاها عکاسی کردم تا زمانی‌که به ما اجازه دادند به سمت مرز برویم، ساعت‌ها در مرز انتظار کشیدیم، انتظاری که هم تلخ بود و هم شیرین. شیرین برای دیدار دوباره شان و تلخ برای آنکه اجازه نمی‌دادند از مرز عبور کنیم. بسیار درخواست کردیم تا آن‌که به ما اجازه رفتن به اردوگاه آزادگان در خاک عراق را دادند.»

این عکاس افزود: «ژست نیروهای بعثی با آن چهره‌های خشن برای من خیلی سخت بود، بچه‌ها در زیر چادرها در حال دادن تست پزشکی به ماموران صلیب سرخ بودند. در همین حال شروع کردم به ثبت تصاویر رزمندگان تا زمانی‌که بچه‌ها سوار بر اتوبوس می‌شدند. وقتی از چادرها بیرون آمدند تا سوار اتوبوس‌ها شوند، باورشان نمی‌شد که آزاد شده‌اند، همچون پرنده‌ای بودند که از قفس رهایی پیدا کرده است.»

خواندن نماز شکر پس از ورود به خاک ایران
او خوشحالی و ذوق مردم از بازگشت فرزندانشان را این‌طور شرح می‌دهد: «جمعیت کثیری از اهالی قصر شیرین به استقبال آمده بودند، از مادر و پدرها تا برادرها و خواهرها، در کنارشان نیروهای دژبانی نیز با احترام در مسیر آزادگان ایستاده بودند. بسیاری از صحنه‌ها بود که من را نابودم کردند و توصیف‌شان برای من بسیار سخت است.»

فریدونی درباره اولین اقدام آزادگان پس از ورود به خاک ایران، توضیح داد: «آزادگان وقتی وارد قصر شیرین شدند پیاده شده و بلافاصله تیمم کردند و همان‌جا نماز شکر خواندند، جمعی از آن‌ها نیز تصویری از امام خمینی را روی پارچه نقاشی کرده بودند تا هنگام عکس یادگاری گرفتن، آن را نشان دهند.»

او همچنین گفت: «بزرگ‌ترین آرزویم بود که بچه‌ها بازگردند، ثانیه شماری و لحظه شماری می‌کردم که بازگردند و من بتوانم لحظات ورودشان را ثبت کنم و خدا را شکر به آرزویم رسیدم.»

در ادامه از فریدونی می‌خواهیم تا درباره چند عکس شاخص که از ورود آزادگان به ثبت رسانده و در تاریخ به یادگار از خود گذاشته است، توضیح دهد.

تصاویر علی فریدونی از روز ورود آزادگان

گریه می‌کردم و عکس می‌گرفتم
عکس بالا مربوط به فرودگاه مهرآباد است. اولین گروه آزادگان جانباز بودند که تبادل شدند و این رزمنده که از یک چشم نابینا بود، مادر و دخترش را در آغوش گرفته بود. حس و حال عجیب و غریبی بود، برخی از بچه‌ها با آهنگ مارش نظامی تشنج می‌کردند و فریاد می‌زدند. اصلا می‌ماندم که عکاسی کنم یا با فضا همراه شوم، خیلی تجربه خاصی بود.

آن لحظه که این صحنه را دیدم و اشکی که آن دختر می‌ریخت، غیرارادی گریه می‌کردم و عکس می‌گرفتم. خاطره شیرینی هم از این عکس دارم؛ پس از 28 سال عوامل شبکه خبر در هفته دفاع مقدس او را پیدا کردند که خانمی شده بود و خودش فرزندانی داشت.

تصاویر علی فریدونی از روز ورود آزادگان

عکسی که خدا برای گرفتنش کمکم کرد
به دلیل آن‌که خودم را جزوی از رزمنده‌های آزاد شده می‌دانستم، تمام تلاشم را می‌کردم تا تصویری اغراق شده و غیرواقعی از این لحظات ثبت نکنم. فکر کنم حدود 40 دقیقه دنبال این جانباز رفتم که ساعت‌ها انتظار ورود همرزمانش را به میهن می‌کشید و مدام این طرف و آن طرف می‌رفت تا با دوستانش دیدار کند. من چند فریم از او عکس گرفتم ولی راضی نشدم دنبال صحنه خاصی بودم که خدا کمکم کرد و این لحظه‌ای را که با تمام وجود آویزان اتوبوس شده و همرزمش را در آغوش گرفته است، به تصویر کشیدم.

خیلی دوست داشتم او را پس از جنگ پیدا کنم و از روزگارش مطلع شوم ولی متاسفانه تا به امروز خبری از او ندارم.

تصاویر علی فریدونی از روز ورود آزادگان

استقبال از آزادگان با ساز و دهل
جمعیتی بودند که در قصر شیرین مستقر بودند و فکر می‌کنم بیش از 50، 60 هزار نفر به استقبال آزادگان آمده بودند. ساز و دهل آورده بودند، می‌رقصیدند و شادی می‌کردند، این استقبال در تاریخ ماندگار شده بود، از هرچی روستا و شهری عبور می‌کردند اهالی آنجا در مسیر به استقبال‌شان آمده بودند.

تصاویر علی فریدونی از روز ورود آزادگان

شوق دیدار همسر پس از سال‌ها 
این خانم همسرش را که دو سه سال پایانی جنگ اسیر شده بود، در بین آزادگان دید و ناگهان جیغ بلندی کشید، غش کرد و زمین خورد. خانم‌ها دورش جمع شدند و نگرانش شدند که در پاسخ‌شان گفت همسرم را دیدم. خیلی خوشحال بود که پس از سال‌ها توانسته است همسرش را پیدا کند.

57243

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 797576

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 1 =