۰ نفر
۳۱ شهریور ۱۳۹۷ - ۱۳:۱۱
اینجا کربلاست، روبروی قتلگاه

گزارش خبرآنلاین به روایت اهل دلی در قلب کربلا...

خرده می گیرند به «دم» و «دستگاه» سید الشهداء . به قول خودمان گیر می‌دهند. یکی به مداح گیر می‌دهد، یکی به مجلس، یکی به قیمه، یکی به علم و خیمه، یکی به سندیت تاریخ، یکی به سینه زنی و شور عزاداران و.... خلاصه این خرده‌ها بالا گرفته اند، اندر خم کوچه های نابسامانی روزگار.

ساعت چهار عصر به وقت عاشوراست. روبروی قتلگاه

همان ساعتی که « الشمر جالس علی صدرک...»
می گویند همه ملائک اینجا، این ساعت جمع اند. معصومان و بزرگان اهل دل نیز. می گویند «امام عصر» خودشان هم می آیند؟
( به دل می گذرد که حالا « آقا» می روند سرداب یا می آیند همین بالا؟ شورشی به پاست که با بوی خون در فضای حرم پیچیده است...
عده ای بلند بلند سلام می دهند اینجا... 

از او می پرسی: چه شده است و اینان چه کسانی هستند که اینجا و این ساعت در مقام « المذبح المقدس» ایستاده اند؟ اینها بی شک همه شان که عرفای بزرگ و طی طریق کرده نیستند! بسیاری عوام اند و بسیاری حتی بی عمل و کم عمل یا بی اخلاق و کم اخلاق و...
البته دعوت شدگان از همه گونه اند.  
می پرسی: چه شد که عده ای در خیمه سیدالشهداء ماندند و عاشورایی شدند و چه بسیاری یا دور شدند و یا جاماندند و یا...؟
می پرسی: این چه رازی ست که «دم» و «دستگاه» سید الشهداء، بی‌نماز و چشم ناپاک، بی عمل و بی اخلاق و مشروب خواره و زن باره و... همه همه را گرد خویش می خواند و گاه و بی گاه می نوازد؟
پاسخ داد: ادب و ارادت

پرسیدی: بی‌نمازی و چشم ناپاکی و بی عملی و بی اخلاقی، کجا با ادب و ارادت، نسبت یافته است که مورد لطف سیدالشهداء قرار می گیرد؟
گفت: خرده نگیر!
و ادامه داد:
اگر بی نمازی یا مشروب خواری یا زن باره ای ناپاک، ناگاه به تو برخورد کند و به زن و فرزند و خانواده ات، ادب و احترام و خدمتی کند، تو به دلیل بی نمازی و مشروب خواری و... ایشان را با تندی رد می کنی یا به دلیل ادب و احترامشان به خانواده ات، تکریم می کنی؟
حالا همان خدایی که بی نماز را برای بی نمازی، بی اخلاق را برای بی‌اخلاقی و بی‌عمل را برای بی‌عملی اش، به جای خود و بی تردید حسابرسی خواهد کرد، همان خدا، این بی نماز و بی اخلاق و بی عمل را برای ادب و ارادتش به «خانواده خدا» تکریم و احترام می کند.
«حسین» خون خداست و آل او، «آل الله» اند. - خانواده خدا -
خدای خون، بی نماز و نماز خوان، با اخلاق و بی اخلاق، اهل عمل و بی عمل را به سرزمین خون خدا می آورد، تا تنها به یک دلیل آنها را با عشوه های عاشورایی تجلی بخشد: « ادب و ارادت».

چه شد که اینگونه عاشورایی شدی؟
پرسیدم: چه شد که اینگونه عاشورایی شدی؟
گفت: زن‌باره بودم و در زن‌بارگی حد و مرز نداشتم. روزی به خانه زنی زیبا رو رفتم و نشستیم و بحثمان گل انداخته بود که ناگاه گفت: سیده ام و از سر ناچاری چنین می کنم. چون گفت «سیده ام»، دلم لرزید و در دلم این گذشت که به احترام جدش، با زن سیده نخواهم بود. پولش را حساب کردم و به او گفتم تمایلی به تو ندارم و از خانه اش بیرون آمدم؛
در آن خانه را به روی خودم بستم و همین ادب و ارادت، رازی شد برای گشودن درهایی که پس از آن یکی یکی گشوده شدند.
گفت: یکی از آن گشایش ها، این بود که همان ساعت شهادت «آقا»، مرا رساندند به قتلگاه و درهایی گشودند که...

گشایش در کربلا به چند شیوه رخ می دهد؟
پرسیدم: گشایش در کربلا به چند شیوه برای آدمی رخ می دهد؟
گفت: به پنج گونه و پنج شیوه:

اول: گشایش به «علم» و «عین» و «اذن»: جملاتی روی دیوارها یا صدای سخنرانی و بیانی در مجلس سیدالشهداء که منبع گشایش چشم و گوش می شوند.

دوم: گشایش به «بصر»: در زیارت کربلا خصوصا در بین‌الحرمین یا خیمه گاه یا تل زینبیه، رازهایی نهفته است که هر رازی را به بهانه ای به چشمان اهل ادب می آورند. چه بسیار از رخدادهای عادی مردم را که می بینی و بی اختیار نشانه ای می شوند و پیش چشمت روزنه ای به جای جای مقتل یا درک عاشورا.

سوم: گشایش به «سمع»: 
وقتی که ناگاه می فهمی در بین الحرمین یا در جای جای حرم، پشت سر دو فرد ناشناسی ایستاده ای و آنها با یکدیگر زمزمه هایی می کنند و تو بی اختیار از رازهایی می شنوی که قابل وصف نیست.

چهارم: گشایش به « فُؤاد»: 
وقتی که ناگاه و بی دلیل و بی واسطه، قلبت می لرزد و اشکت جاری می شود و وجودت در مرز افق عاشورا قرار می گیرد و جلوه هایی از کربلا را درک می کنی که فقط به قلب درک کردنی ست. « ان الله یحول بین المرء و قلبه» می شود.

این گشایش در چند نقطه خاص به صورت ویژه تری رخ می نماید. یکی وقتی است که دل را متوجه افق تل زینبیه و نقطه قتلگاه کنی. همچنین در دیگر اماکن مقدسه خاص مانند مقام علی اکبر(س)، یا مقام علی اصغر(س) یا حرم عباس ابن علی( درود خدا بر ایشان باد) ...
پنجم: گشایش به «شهاده»: که در بیان نگنجد و مقام معصومان است و عرفای زنده و طی طریق کرده ها. بیانش بماند...

خواستی چیزی اضافه تر بپرسی که گفت بماند به وقت دیگری و گفت: مقدمه همه اینان یک سخن است:
ادب کن و ارادت. خرده گیری نکن به این «دم» و «دستگاه» که مقدمه انسداد همه درهاست. چه بسیار معتقدان متدین خرده گیر و عیب جو که توفیقات عاشورا را از دست می دهند...

وقتی آن زن فاحشه با پاکت منبر محرم پاک شد
اینجا کربلاست: جایی که ممکن است آن زن فاحشه که با پاکت منبر «سید مهدی قوام»، پاکیزه شد، پیش درگاه خون خدا، به مقام شهادت برسد و هر ساله عاشورا اینجا مقامات انسانیت را برایش بگشایند ولی آن معتقد بسیار خرده گیر یا خدای نکرده تمسخر کننده را در مقام جهل بمیرانند...

اینجا کربلاست. 

/6262

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 806462

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 5 =