نوید امیدوار *

بنا به عادت همیشگی کنار مخزن زباله توقف کردم, از ماشین پیاده شدم و کیسه زباله را داخل مخزن زباله پرت کردم. بوی تعفن زباله آزاردهنده بود. به سمت ماشین برگشتم. ناگهان چشمم به نوجوان لاغراندام سیاه چرده ای افتاد که با چشمانی خسته و غمگین و گونی ای دو برابر حجم و اندازه بدنش کنار ظرف زباله متوقف شد. مکثی کردم. نوجوان بی اعتنا به من و عابران و ماشینها به سرعت گونی را روی زمین گذاشت و با وسواس مشغول وارسی ظرف زباله شد.

مدتی است به توصیه همسرم بسته های غذایی سبکی تهیه میکنم و در ماشین میگذارم و وقتی به نوجوانان و بچه های کار برمیخورم تقدیمشان میکنم.یکی از بسته ها را برداشتم و به نوجوان تعارف کردم. نگاهی کرد, زیر لب "دست شما درد نکند"ی گفت و از دستم گرفت. همانجا نشست. انگار چندروز بود چیزی نخورده است. با ولع شروع به خوردن ساندویچ کرد.

بر خلاف همیشه که بعد از دادن غذا راهم را میگرفتم و میرفتم, اینبار نگاه غمبار و معصوم نوجوان که همچون دشنه ای به قلبم فرو رفته بود نگذاشت بروم. آرام برگشتم به طرفش. پرسیدم: اسم شماچیست؟ به آهستگی جواب داد: حبیب. از سن و سال و پدر و مادر و شهرش سوال کردم. جوابهای کوتاه و سریعی داد. معلوم بود تمایلی به حرف زدن ندارد. هرچه گردم نتوانستم یخش را باز کنم. با خودم فکر کردم: باید به او حق داد; حبیب چرا باید با من هم کلام شود؟ چه انگیزه ای برای هم صحبتی با آدمهایی دارد که هر روز و هر ساعت بی اعتنا و بی توجه نسبت به وضعیت او و امثال او از کنارشان عبور میکنند؟

بیشتر که فکر کردم, دچار حسی هولناک شدم. حبیب نونهال و امثال او که هر روز هم بر تعدادشان افزوده میشود فقط نشانه ای از بحران اقتصادی و بیکاری مزمن نیست بلکه نحوه برخورد اجتماع با آنها حکایت از نوعی بی حسی و کرختی غیراخلاقی در جامعه دارد. زباله کاوها که حالا به دلیل تعداد زیادشان تبدیل به یک قشر و صنف کاری-اجتماعی شده اند, از سوی همه ما نادیده انگاشته میشوند و به نوعی مطرود جامعه هستند. به همین دلیل, کمتر ارتباط کلامی و احساسی بین این افراد و سایر افراد جامعه اتفاق می افتد. وقتی در ذهنم مرور میکنم میبینم زباله کاوها عموما افرادی کم حرف و بیعلاقه به ارتباط گیری حداقلی هستند. انگار کر و لال هستند, کاری با کسی ندارند, گویا فایده ای در ارتباط گیری با هم نوعان خود نمیبینند و بدتر از آن شاید به این باور رسیده اند که وقتی جامعه آنها را نادیده میگیرد, تلاش برای ارتباط گیری با چنین جامعه ای بی معنا خواهد بود.زباله کاوها در گذر زمان نسبت به این بی اعتنایی که متاسفانه مرادف با بی حرمتی شده است, دل شکسته خواهند شد و نسبت به جامعه دلزده و پرعقده خواهند شد.

به خاطر داشته باشیم که زباله کاوها هم بخشی از مردمان ساکن در این سرزمین اند که برای گذران زندگی خود و عزیزانشان ناگریز به کاوش و جستجو در دور ریختنیهای ما شده اند. آنها را دریابیم, حرمتشان را نگه داریم, زحمتشان را پاس بداریم, بدانیم که آنها خصوصا نونهالان و نوجوانانشان از جمله آسیب پذیرترین اقشار این جامعه اند, درک کنیم که آنها هم شایسته احترام و محبت انسانی اند, باور کنیم که برخورد انسانی ما با آنها می تواند در تعدیل ذهنیت منفی آنها نسبت به جامعه موثر باشد.

اما در سطح کلان لازمست چتر حمایتی سازمان ها و دستگاه های حامی محرومان بر سر این قشر از هموطنان گسترده شود. در اولین گام لازمست برنامه ای برای آمارگیری از زباله کاوها, ترکیب سنی و جمعیتی, مسایل و مشکلات و آسیب پذیریها و ... تدوین شود تا تمهیدات حداقلی برای حفظ کرامت ذاتی آنها اندیشیده شود.

مخلص کلام اینکه زباله کاوها افرادی مطرود و دور افتاده از جامعه و به شدت مستضعف و بی پناه هستند که گویا کاملا از همنوعان و هموطنان خود قطع امید کرده اند. زباله کاوها ساکت ترین و کم حرفترین آدمهایی هستند که تا حالا دیده ام. اما سکوتی که یک دنیا حرف و فریاد است. فریاد بلندی که میبایست وجدان جمعی و فردی ما را به درد آورد که چگونه آسوده و بیخیال شاهد اینهمه فقر و استضعاف هستیم.

افزایش روزافزون تعداد زباله کاوها باید نگرانمان کند... آدمهایی که بی ارتباط و ناامید از کمک و همیاری اجتماع, به تنهایی مطلق خود فرو رفته اند. این تنهایی مطلق و ناامیدی از برخورداری از توجه جامعه, میتواند به انباشت نفرت و دلزدگی از جامعه بینجامد که خود سرمنشا بسیاری از معضلات بعدی خواهد گردید. کاری کنیم قبل از انکه دیر شود.

* فعال اجتماعی

۴۷۴۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 761329

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 3 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۰۵:۰۰ - ۱۳۹۶/۱۲/۱۹
    0 0
    چون منفعت سیاسی و اقتصادی برای کسی ندارد احتمالا اسلام هم به خطر نمی افتد ...شیعه امام علی هستیم؟