نکاتی برگرفته از کتاب مقتل الحسین (علیه السلام) از مدینه تا مدینه‏ نوشته ی مرحوم آیت الله سید محمد جواد ذهنى تهرانى

چنانچه از روايات و اخبار استفاده مى‏شود آن حضرت جامع تمام صفات حسنه و فضائل اخلاقى بودند از جمله در تواضع آن جناب مرحوم مجلسى در بحار از مسعده نقل كرده كه وى گفت: حضرت حسين بن على عليهما السلام به مساكينى عبور كردند كه عباء خود را پهن نموده و روى آن استخوان ريخته و مشغول خوردن بودند، به حضرت عرض كردند: اى پسر رسول خدا بفرمائيد. 

حضرت دو زانو در حلقه ايشان نشسته و با آنها به تناول غذا مشغول شده و سپس اين آيه را تلاوت فرمودند:
"ان الله لا يحب المستكبرين "(خداوند متكبران را دوست ندارد) و پس از آن فرمودند: من دعوت شما را اجابت كردم، شما نيز دعوت مرا اجابت مى‏كنيد؟
آنها گفتند: بلى اى پسر رسول خدا، پس برخاسته و همراه آن جناب به منزل آن حضرت رفتند.
حضرت به كنيز خود فرمودند: آنچه ذخيره كرده‏اى حاضر كن.
و درباره سخاوت وجود آن بزرگوار احاديث بسيارى نقل شده كه از باب نمونه به ذكر سه حديث اكتفاء مى‏كنيم:
1- مرحوم مجلسى در كتاب بحار از آن حضرت روايت كرده كه آن جناب فرمودند:
اين كلام پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) صحيح است كه فرمودند:
برترين و بهترين اعمال بعد از نماز مسرور نمودن مومن است به طورى كه گناهى در آن نباشد چه آنكه غلامى را ديدم كه به سگى غذا مى‏دهد، جهتش را از او پرسيدم؟
گفت: اى پسر رسول خدا چون مبتلا به غم و اندوه هستم خواستم با مسرور نمودن اين حيوان شايد اندوهم برطرف شده و مسرور گردم، زيرا صاحب و آقاى من يهودى است و از اين جهت بسيار اندوهگين بوده و مشتاقم از او جدا شوم، حضرت پس از استماع اين سخنان دويست دينار به عنوان ثمن غلام براى يهودى فرستاده و خواستار خريدن غلام شدند.
يهودى عرضه داشت: غلام فداى قدمهاى شما، تعلق به شما داشته باشد و اين بستان را نيز مال او قرار دادم و پول شما را به خودتان رد كردم.
حضرت فرمودند: من مال را به تو بخشيدم.
عرض كرد: مال را پذيرفتم ولى به غلام هديه دادم.
حضرت فرمودند: غلام را آزاد كردم و تمام مال را به او بخشيدم.
همسر يهودى گفت: من اسلام آورده و مهريه‏ام را به شوهرم بخشيدم.
يهودى عرضه داشت: من نيز مسلمان شده و اين خانه را به همسرم بخشيدم.
2- مرحوم مجلسى در كتاب بحار از مقتل آل الرسول اخطب خوارزمى حديثى را به اين شرح نقل فرموده:
اَعرابى مشرف شد محضر مبارك حضرت حسين بن على عليهما السلام و عرضه داشت: اى پسر رسول خدا ديه كاملى را ضمانت كرده‏ام و اكنون از پرداخت آن ناتوان هستم، پيش خود گفتم از كريم‏ترين مردم آن را درخواست مى‏نمايم و از اهل بيت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) كسى را كريم‏تر نديدم.
حضرت فرمودند: اى برادر سه مسئله از تو مى‏پرسم اگر يكى را جواب گفتى يك سوم مال را به تو مى‏دهم و اگر دو تا را پاسخ دادى دو سوم آن را به تو داده و اگر هر سه را جواب دادى همه مال را به تو خواهم داد.
اعرابى عرض كرد: اى پسر رسول خدا آيا مثل شما از مانند من سئوال مى‏كند؟! شما اهل علم و شرف هستيد چه طرف قياس با من مى‏باشيد؟
حضرت فرمودند: بلى ولى از جدم رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) شنيدم كه مى‏فرمودند:
به هر كسى به ميزان معرفتش احسان بايد نمود.
اعرابى عرضه داشت: از آنچه رأى مباركتان هست سوال بفرمائيد، اگر جواب دادم كه هيچ والا از شما ياد خواهم گرفت.
حضرت فرمودند: كدام يك از اعمال افضل و برتر است؟
اعرابى عرض كرد: ايمان به خدا.
حضرت فرمودند: چه چيز موجب نجات از هلاكت است؟
اعرابى عرض كرد: اطمينان به خدا.
حضرت فرمودند: زينت مرد به چيست؟
اعرابى عرض كرد: به علمى كه همراهش حلم و بردبارى باشد.
حضرت فرمودند: اگر علم نداشت چطور؟
عرض كرد: به مالى كه با آن مروت و جوانمردى باشد.
حضرت فرمودند: اگر آن را نداشت چطور؟
عرضه داشت: به فقرى است كه همراهش صبر باشد.
حضرت فرمودند: اگر آن را نيز نداشت چطور؟
اعرابى عرض كرد: صاعقه‏اى از آسمان بيايد و او را بسوزاند زيرا چنين شخصى استحقاق آن را دارد.
حضرت خنديدند و كيسه‏اى كه در آن هزار دينار طلا بود به اضافه انگشترى كه قيمتش دويست درهم بود به وى داده و فرمودند:
اى اعرابى دينارها را صرف طلبكارانت كن و انگشترى را صرف مؤنه خود نما.
اعرابى عنايت حضرت را گرفت و عرضه داشت: خداوند متعال مى‏داند رسالت خود را در كجا قرار دهد.
3- عمرو بن دينار مى‏گويد: حضرت امام حسين (عليه السلام) به عيادت اسامة بن زيد كه بيمار بود رفتند و وى از غم و حسرت و اندوه مى‏ناليد.
حضرت فرمودند: برادر غم تو از چيست؟
عرض كرد: شصت هزار درهم بدهكارم.
حضرت فرمودند: آن بر عهده من.
عرض كرد: مى‏ترسم قبل از پرداخت آن از دنيا بروم.
حضرت فرمودند: نخواهى مرد مگر بعد از آنكه من آن را پرداخته باشم.
راوى مى‏گويد: پيش از آنكه اسامه از دنيا برود حضرت قرض او را پرداختند.
و درباره شجاعت و دلاورى آن وجود مبارك اخبار و احاديث بسيار است و تنها واقعه جانگداز كربلاء كافى است براى اثبات اين معنا زيرا كمترين عددى كه براى لشگر دشمن نقل شده سى هزار نفر بوده و بالاترين رقم سپاه آن جناب از دويست نفر بيشتر گفته نشده و مع ذلك كوچكترين هراسى در آن عزيز خدا به هم نرسيد بلكه با كمال قوت و قدرت در مقابل آن رو به صفتان ايستادگى فرمود و با اينكه تمام عزيزانش در مقابل آن جناب به شهادت رسيدند و در حالى كه گرسنگى و تشنگى به حد اعلا و فوق آنچه تصور شود حضرتش را در تعب و ضيق قرار داده بود خود را به آن درياى لشگر زده و چنان از ايشان مى‏كشت و با شمشير آتشبار خرمن عمر آن دون همتان را مى‏سوزاند كه طبق آنچه در مقاتل معتبر ثبت و ضبط شده هزار و نهصد نفر از آنها را غير از مجروحين به جهنم فرستاد و كشتن اين عدد ظرف چند ساعت بيشتر نبود و اين قضيه از عجايب روزگار بوده و تحقيقا نه در قبل نظير داشته و نه در بعد چنين اتفاقى ممكن است به وقوع بپيوندد. 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 806072

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 0 =