۰ نفر
۲۲ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۷:۴۰

محمدرضا مهاجر

همه چیز را مهیا کرده بود تا سفره افطارش مثل هر سال با شکوه و آبرومند باشد.
شله زرد، حلوا، آش رشته، نان و پنیر و سبزی و گردو و خرما و ...

چیزی نگذشت بچه ها و نوه ها  رسیدند و با ذوق و شوق و خنده پریدند توی بغل پدربزرگ. همه را بوسید و کنار سفره نشاند. مادربزرگ از توی قاب عکس طاقچه داشت قربان صدقه بچه ها می رفت.

 

1717

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 783278

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 2 =