۰ نفر
۲۳ مهر ۱۳۹۷ - ۰۷:۳۶

نزدیک به نیم قرن پیش ، نخستین بار با این سخنور توانا که در آن هنگام نزدیک به چهار دهه از زندگی خود را سپری کرده بود ، روبرو گردیدم.

در بهار سال ۱۳۵۲ شمسی روزی به همراه مرحوم پدرم شهید آیة الله حاج شیخ احمد انصاری ، به سوی مسافرخانه ای که در آن هنگام از شرایط نسبتا مناسبی در نجف اشرف برخوردار بود ،حرکت کردیم. پدرم فرمودند :سید قاسم شجاعی که از منبریهای برجسته تهران است به نجف آمده وآقای فلسفی سفارش نموده اند که از ایشان احترام شود.

برای نخستین بار به مسافرخانه الصادق که در شارع الصادق نجف قرار داشت گام نهاده ودر طبقه اول ،به اتاقی که کف آن موزاییک بوده وپنکه ای آویز از سقف در حال چرخش بود قدم گزاردیم. سیدی جوان که برخی از کلمات را اصطلاحا (توک زبانی ) تلفظ می نمود آغوش باز نموده وپدرم را صمیمانه همچون دو برادری که مدتها از هم دور شده باشند ، در آغوش گرفته وکلمات وجملاتی محبت آمیز میان یکدیگر ردً وبدل نمودند. سپس سید رو به من نموده واظهار لطف ومحبت خویش را پس از معرفی از سوی پدرم ، به حقیر اظهار داشت.

حجة الاسلام والمسلمین سید قاسم شجاعی ،را که در میانه راه ،به هنگام بازگشت در خدمت مرحوم پدرم ،ویژگیهایی را از پدر درباره وی شنیدم وبیاد دارم که در آن هنگام مرحوم پدرم فرمودند : ایشان در میان ده منبری برجسته تهران آن روز بشمار می آیند!

بیاد دارم که نهاری را با جمعی از فضلای حوزه نجف اشرف میزبان ایشان در منزل بودیم وسپس به همراه پدرم ، خدمت مرحوم آیة الله العظمی خویی رسیده وتعابیر زیبایی را در معرفی ایشان به حضرت آیة الله خویی کرده بودند که تا زمانیکه من با این شخصیت بزرگوار وقدر شناس ، پس از گذشت حدود نیم قرن ،در هر مجلس ومحفلی که گام می نهادم ، که گاه ایشان بر فراز منبر بوده ویا جز اینها ، آنچنان مقتدرانه سخن را به نجف وشهدای حوزه علمیه آن ومرحوم پدر شهیدم تغییر داده ویاد از محبت ایشان در آن هنگام می نمود که این ، علاوه بر قدرت وتسلط بیان ، نشان از وفاداری وبزرگواری او داشت. ایشان همواره سخن از آن پذیرایی ومحبت مرحوم پدرم وعبایی که از سوی مرحوم آیة الله خویی به عنوان قدر شناسی از ایشان ، ارسال گردیده بود را در هر شرایطی باز گو می نمود.

آری این شخصیت وسخنور توانا ، حجة الاسلام والمسلمین سید ابو القاسم شجاعی بود که متاسفانه پس از سپری کردن دوران سخت بیماری ، در شامگاه دیشب جمعه بیستم مهرماه ۱۳۹۷ شمسی ، برابر با دوم صفر المظفر سال ۱۴۴۰ هجری وپس از سپری کردن حدود نه دهه از زندگی پر برکت خویش ، جان به جان آفرین تسلیم نمود.

حجة الاسلام والمسلمین حاج سید قاسم شجاعی تهرانی فرزند روحانی نامدار دوران خود ، حجة الاسلام والمسلمین مرحوم حاج سید حسن شجاعی بود که در خانه ای روحانی در سال ۱۳۱۲ ، دیده به جهان گشود.

وی از اساتیدی همچون مرحوم حاج شیخ جعفر خندق آبادی وخاتم المحدثین دوران ، مرحوم حاج شیخ مرتضی انصاری قمی ومرحوم حسین علی راشد ومرحوم سلطان الواعظین ، وسخنور توانای قرن ،مرحوم حجة الاسلام والمسلمین محمد تقی فلسفی وچندین شخصیت علمی دیگر دوران خود بهره گرفت وروز به روز از پلکان ترقی وسخنوری ، بالاتر گام نهاد ،تا آنجا که رییس جامعه مبلغین ومروج وپرورش دهنده شیوه منبرداری وتکلم وخطابه مرحوم مغفور، آقای فلسفی گردید.

ایشان که خود از موسسین حسینیه مشهور فاطمیون تهران بودند ، تا لحظات واپسین خویش ، در این راستا نیز فعالیت داشته ورییس هیأت مدیره آن بشمار می آمدند.

از آنجا که اصولا در دوران نشو ونمای این شخصیت ، رادیو وتلویزیون ورایانه وجز اینها چندان در خانه ها ،به ویژه مذهبیان راه نفوذی نداشت ، شخصیت های برجسته منبر وسخن بودند که مجالس مذهبی تهران را اداره کرده وسخنرانان معروف ومشهوری که خود هر یک با تسلط بر آیه های قرآن وجملات امیر المومنین ع در نهج البلاغه ونیز بحار مرحوم مجلسی وجز اینها ، دائرة المعارف سیًار ومتحرکی بودند که مردم از سخنان آنان ، منبع ومعارف اسلامی اصیل ودقیق را فرا می گرفتند.

در آن هنگام سخنرانان وخطبای مشهوری همچون مرحوم حسین علی راشد ، مرحوم طبسی ، مرحوم سلطان الواعظین ، مر حوم حاج شیخ محمود حلبی ، مرحوم حاج شیخ مرتضی انصاری قمی که خود محدًثی بنام بود وبا استفاده از آیات قرآن ، روایات را یکی پس از دیگری وگاه تا پنجاه روایت در یک منبر ، افاضه می نمود وچنین شهرت دارد که وی تمام بحار را حفظ داشته وبر آنها تسلط کافی ووافی داشت ، مرحوم آقای فلسفی که خود در این راستا ودر سخن وتسلط برکلمات ، دست قدرتمندی را در اختیار داشت ومعجزه وار کلمات وجملات را مسلسل وار در سخن به هم پیوند می داد که جز شگفتی حاضران واحسنت گویان از سوی صاحبان فنً سخن ، همتایی برای خود نداشت.

مرحوم شیخ علی اکبر ترک ، مرحوم سقًازاده ، مرحوم حاج آقا کمال مرتضوی ، مرحوم حشمت ، مرحوم حاج آقا کمال حشمتی ، مرحوم حاج میرزا علی هسته ای وتعدادی دیگر که از برخی شهرستانها همچون قم واصفهان به تهران می آمدند ، مانند مرحوم ترابی ، ومرحوم اشراقی وبزرگانی همچون آیات عظام وحید خراسانی ، مکارم شیرازی ، وجعفر سبحانی وجز اینها ، همه ستارگان سخن وخطابه وحدیث وتفسیر قرآن وروایات ونهج البلاغه بودند.

در آن هنگام مسجد ارک وحسینیه بنی فاطمه ومسجد آذربایجانیها ودهها مرکز دیگر ، در ماه محرم وصفر ویک ماه رمضان ، پذیرای سخنرانیها وپرتو افشانیهای علوم آل محمد این ستارگان بود که بیاد دارم مرحوم حجة الاسلام والمسلمین فلسفی ، در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۵۴ ، بحث زیبای ( روح ) را مطرح نموده وهر شب آیه مشهور ( ویسألونک عن الرًوح قل الرًوح من أمر ربًي وما أوتیتم من العلم الًا قلیلا )را در ابتدای منبر قرائت فرموده وسی شب در باره ( نسخ ) ، ( رسخ ) ، ( فسخ ) ، ( مسخ ) سخن راندند وبیش از یک ساعت همه گوشها وچشم ها ، محو سخنان ایشان بود.

بقیة السلف این بزرگان وشاگرد توانای ستارگان نامی یاد شده ، مرحوم حجة الاسلام والمسلمین سید قاسم شجاعی ، از آنجا که انس فراوانی با مرحوم آقای فلسفی داشت وبیاد دارم که در روزهای پنجشنبه ، همواره وی در کنار سمت راست ویا چپ مرحوم فلسفی در خانه آن مرحوم در خیابان ری که هم اکنون به مرکز پرورش مبلًغ ودانشکده ای در این راستا گردیده است ، نشسته بود واز بحث ها وسخنان وکیفیت طرح آن واشکالات ، سخن به میان می آمد ویکی از متکلمین وصاحب نظران این انجمن ، مرحوم شجاعی بود که اظهار نظر وسخنش با احسنت آقای ، مرحوم فلسفی روبرو می گردید.

از آنجا که مرحوم شجاعی ، تربیت شده مکتب مرحوم خندق آبادی وحاج شیخ مرتضی انصاری ومرحوم فلسفی وجز اینها بود ، چنین مطالب وسخنرانیها وجزئیات را فرا گرفته بود که در هر باب ومساله ای ، متاع ومطلب داشت واین هنری بود که در این دوران ودوران مرحوم شجاعی بسیار اندک وکم نظیر بشمار می آمد.

مرحوم حجة الاسلام سید قاسم شجاعی ، یک مدرسه بود ، او یک دائرة المعارفی بود که از هر باب وسخن ومطلب ، با بهره از قدرت بیان وحافظه قدرتمند وداشتن علم انساب ، منبر وسخنرانیهای او مجموعه ای از مطالب سودمند علمی ، روایی ،تاریخی ، اجتماعی وحتی پزشکی را در بر می گرفت.

سخنرانی پرشور او را در بزرگداشت شهدای حوزه علمیه نجف أشرف که به دعوت اینجانب در مسجد ارک وبا حضور رهبر معظم انقلاب ، وتمام شخصیتهای حوزوی قم وتهران وعلما وشخصیتهای سیاسی واجتماعی وسرشناسان بازار وجز اینها بود را تاریخ مسجد ارک ومردم وهمه از یاد نمی برند ! که آن روز همه به هم چنین می گفتند که آقای فلسفی با عمامه سیاه بر منبر رفته است.

در سه سال قبل توفیق یافتم که در کنگره شعبانیه ، میزبان ایشان ودیگر فضلای قم وتهران در کربلا باشم. چه لحظات زیبا وپر روحانیتی را با وی سپری نمودم که در آغاز ونیمه وپایان هرروز از این سفر ، با بیان شیوا ومقتدرانه اش زبان به سپاس وتقدیر باز می نمود ومرا شرمنده الطاف خود می نمود که این خود نشان از صفا ووفا وگسترده دلی وتواضع او داشت.

آخرین بار در چند ماه پیش در مراسم ختم همسر مرحوم آیة الله شاه آبادی ، خدمت این سید بزرگوار ووفادار که همواره بوی مرحوم پدرم را از وی استشمام می کردم ، رسیده وتربت اربابش حضرت اباعبد الله الحسین ع را که به وی قول داده بودم ، تقدیم داشتم.
چه حال وهوایی به این بزرگوار دست داد! اشک از دیدگانش سرازیر وبر ظرف تربت ،دهها بوسه زد وبا خود چنین زمزمه می نمود :
حسین جانم
یک عمر دم از نوکریت زدم ، وافتخار خادمی وروضه خوانی تو را ، همچون مدال بر سینه زده ام ، لا تخیًبني ، سیدی ومولای!!

در پایان ،درود بی پایان خود را به روح این سخنور توانا ودیگر ستارگان سخن وخادمان حسینی فرستاده وامید آن دارم که من ودیگر دوستدارانشان را نزد سالار شهیدان ، شفیع قرار دهند، انشاء الله

والسلام علیهم یوم ولدوا ، ویوم ماتوا ، ویوم یبعثون حیًا

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 812409

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 4 =