ربط تجزیهطلبی، با هدف خاورمیانه بزرگ
این که چرا ۴ نفر "پیمانکار جنایت"، بتوانند بدون مانع، یک چنین فاجعهای را عامل شوند، در جای خود محل رسیدگی است! مسئولان برنامهریزی رژه و بهویژه مقامات سیاسی، امنیتی استان، بایستی به موقع، در قبال افکار عمومی و مسئولیتهای ذاتی خود، پاسخگو باشند! اما، سوال اصلی این است که: ریشه این جنایت در کجاست؟
در خصوص تبارشناسی گروهک جداییطلب نکاتی گفته شده، مثلاً این که: الاحوازی، گروهکی تروریستی است که تجزیه خوزستان از ایران را هدف قرار داده. ریشه اصلی گروههای تجزیهطلب خوزستان به حزب «تضامن الدیمقراطی الاهواز» برمیگردد که خود، وابسته به جریان تروریستی موسوم به «خلق عرب مقیم اروپا» محسوب میشود. "الاحوازی" با تمسک به قومگرایی عربی که امروزه توسط رژیم صهیونیستی (و سرویس بریتانیا و امریکا) برای ایجاد تفرقه در کشورهای منطقه خاورمیانه ترویج داده شده است، مدعیاند پس از فروپاشی امپراطوری عثمانی، و از زمان تشکیل دولتی بنام عراق، فارسها منطقه "الاحواز" را اشغال کرده و اکنون بایستی به اشغال آن پایان دهند!
سران این گروهک تجزیهطلب، عمدتاً در لندن و در کشورهای دانمارک و هلند نیز مستقر و فعال هستند. شخصی بنام «خالد عبدیان» که از عناصر شناخته شده تشکیلات "دوستی اهواز و انگلیس" است در ادعایی میگوید: "دولت ایران اقدام به جداسازی عربهای خوزستان از خاک و آشیانهشان میکند و زمینهای آنها را به زور تصاحب کرده و آنها را از شهر اهواز خارج میکند."
اطلاعاتی موجود است که در سال ۹۲، قریب ۲۰ نفر از اعضای گروهک تروریستی "خلق عرب" موسوم به الاحوازی که دوره بمبگذاری و ترور را توسط سرویسهای اطلاعاتی خاص، آموزش دیدهاند به کشور سوریه رفته و مسئولیت آموزش نیروهای تروریست و جداییطلب خوزستان، مستقر در سوریه را بر عهده دارند. معروفترین گروههای جنبش وابسته و تجزیهطلب الاحوازیه، شامل "حرکه النضال العربی لتحریر الاحواز"، و "جبهه العربیه لتحریر الاحواز" و "حزب النهضه العربی لتحریر الاحواز" هستند. این سهگانه «حرکت، جبهه و حزب»، درصدد هستند که بخشهایی از خوزستان را تجزیه کنند و در همین رابطه، تحرکاتی را در جنوب ایران آغاز و درگیریهای مسلحانه ای را ایجاد کردهاند.
دقیقاً به همین دلیل است که اخیراً خرید انبوهی از اراضی و املاک نقاط حساس استان خوزستان، در دستور کار این گروههای تجزیه طلب قرار گرفته است.
شاخه تروریستی این گروهک، موسوم به "گردانهای محی الدین آل ناصر" بوده و نام رهبر این گروه «حبیب نبگان» ساکن دانمارک است. بیشتر اعضای این گروهک که از دو خانواده نیسی و نبگان هستند در هلند، دانمارک و سوئد ساکن هستند.
محمود مشاوی (محمود حسین مشاوی) سرکرده گروهک تروریستی «جبهة العربیة لتحریر الاحواز» نیز با این گروهک در ارتباط تنگاتنگ است و مشترکا در خوزستان دست به عملیات تروریستی میزنند.
تشکیلات نظامی و تروریستی "حرکه النضال العربی لتحریرالاحواز" و شاخه نظامی آن موسوم به "محی الدین آل ناصر"، از اواسط سال۱۳۷۶ با هدف مقابله با جمهوری اسلامی و تجزیه خوزستان فعالیت خود را آغاز نمود. این گروه که بازوی نظامی جبهه التحریر، جنبشی نظامی که در عراق مستقر بوده است، آشکارا شیوه مسلحانه و تروریستی را برگزید. افراد این گروهِ شووینیستِ عرب، اعتقاد دارند که باید مبارزه مسلحانه تا نابودی فارس ها (غیرعربها) و آزادی عربستان (استانهای خوزستان، بوشهر و هرمزگان و جزایرخلیج فارس!) بیرحمانه ادامه داشته باشد.
نکته قابل ملاحظه آن که، "حزب خلق عرب" که در ابتدای انقلاب، شورشهای محلی را در استان خوزستان بر پا کرد، همین هدف «تجزیه خوزستان» را داشت و دقیقاً در نخستین روز جنگ تحمیلی و هماهنگ با آغاز یورش ارتش بعثی عراق، مبادرت به بمبگذاری در مهمترین نقاط شهرهای خوزستان، از جمله بازار خرمشهر و اهواز، نمود!
این جریان، همان ماهیتی را دارد که، جریانات تجزیهطلب مناطق عرب زبان ایران، از یک سده قبل، و همزمان با تحولات غرب آسیا، پس از جنگ اول جهانی و سقوط امپراطوری عثمانی، با نیت تجزیه مهمترین مناطق جنوب غرب ایران، داشتهاند.
صدام هم، از نیم قرن پیش، دقیقاً همان هدف را در کانتکست هدف بزرگ تجزیه خاورمیانه، که از اهداف رژیم صهیونیستی و سهامداران عمده این این رژیم است، دنبال کرد! این جریان یا جبهه یا حرکت یا حزب تجزیهطب جنوب ایران، جریانی مطلقاً وابسته به وهابیت، رژیم صهیونیست و حامیان بزرگتر این دو، هستند.
در بررسی این اقدام تروریستی، چند نکته حائز اهمیت را باید مد نظر داشت:
اولا، این ترور، به لحاظ نظامی و اطلاعاتی و امنیتی، هیچ ارزشی نداشت! پنهان کردن چند قبضه سلاح انفرادی در یک پارک و شلیک کور به سمت مردم، هیچ قدرت خاصی نیاز ندارد، الا خباثت.
دوم، این ترور کور، بهجز وارد آوردن خسارات جانی به دهها شهروند بیگناه و بیپناه، و کشتار زنان و کودکان، هیچ ضربهای به توان کشور و یا هیچ سودی حتی برای هدف تجزیهطلبی، نداشت.
سوم، مهمترین مشخصه این اقدام تروریستی، آشکار شدن پیوستگی و وابستگی گروهکهای تجزیهطلب محلی، با اهداف راهبردی دولتهای متخاصم (اسرائیل، سعودی، آمریکا) و سرویسهای امنیتی دیگر دولتهای خاص، است.
چهارم، بزرگترین دستآورد این ترور، بمب خبری آن، و قرار گرفتن در صدر اخبار جهان، دقیقاً در مقطع زمانی تشکیل بزرگترین گردهمآیی سیاسی امنیتی جهان در سال، (مجمع عمومی ملل متحد، و نشست شورای امنیت)، بود. اجلاسی که رئیس جمهوری ایران، قرار است طی حضور خود، روند تحولاتی را در مناسبات جمهوری اسلامی ایران با مهمترین قدرتهای هدف، کشورهای اروپایی و قدرتهای مشروع منطقه، آغاز کند! طبیعی است مطالبه ایران از حامیان گروهکهای تروریستی و واقعه اهواز، آغاز آن روند مذکور را تحت تاثیر قرار دهد.
پنجم، آمادگی برنامهریزی شده رسانههای فارسی زبان ضدایران، از جمله و بهخصوص تلویزیون مزدور "ایران اینترنشتال"، که مشخصاً و قطعاً با پول سعودی تاسیس و اداره میشود، و تلویزیون "منوتو" که متعلق به سرویس آمریکاست و رسانه رادیوفردا که توسط پنتاگون تامین میشود و بیبیسی فارسی که از سرویس بریتانیا تغذیه میشود و صدها، بلکه هزاران رسانه مجازی که توسط سرویس اسراییل اداره میشود، و، همه، همزمان و یکجا، به پوشش حمایتی از این ترور وحشیانه پرداختند، نشانه بارزی از وابستگی این خط ترور به جریان بزرگ تجزیهطلبی منطقهای است.
ششم، تجزیهطلبی منطقهای، هدف محوری ایالات متحده و رژیم صهیونیستی است که، در این مقطع، سعودی نیز اهداف کوتاه مدت خود را در آن میبیند، اما، در بلند مدت، شبهجزیره و دولت سعودی را نیز هدف قرار خواهد داد. نیت تجزیه ایران، قرنهاست که توسط قدرتهای بزرگ، قدرتهای منطقهای و حتی کشورهای ضعیف یا مزدوران و پیمانکاران آنها، دنبال شده است، اما، بهخصوص در طول دوران انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران، حتی اتحاد بزرگترین قدرتهای جهان با گزیده و عصاره ارتشهای وابسته منطقه، در طول ۸ سال جنگ بیوقفه هم نتوانست خدشه به یکپارچگی ایران وارد کند، اینها که مشتی "مزدور و پیمانکار جنایت" بیشتر نیستند، جمع کردنشان هزینه و زحمت چندانی ندارد!
هفتم، نظام جمهوری اسلامی ایران این گونه تحرکات تجزیهطلبانه را بهخصوص در مقطع کنونی و تا زمانی که با چالشهای محیط بینالمللی و روند تجزیه منطقه خاورمیانه، به تعادل برسد، صرفاً در بستر اهداف و منافع نامشروع رژیم صهیونیستی و ایالات متحده، و نیز نیات نامشروع و غیرعاقلانه سعودی تفسیر میکند، و حتماً پاسخ چنین اقداماتی را، علاوه بر حذف عوامل ترور، در آن کانتکست بزرگتر تعقیب خواهد کرد.
نظر شما