نمایش «زندانی خیابان نواب» برشی از زندگی یک زن و شوهر است که شرایط رکود بیرونی به بالا گرفتن تنش های میان این زوج می انجامد.
هوشمند هنرکار در بخشی از گفتگویش با روزنامه ایران درباره دلیل استفاده از نمایشنامهای اثر نیل سایمون میگوید: «بدون اینکه بخواهم ارزش کار نویسندگان ایرانی را نادیده بگیرم باید بگویم وقتی شما با گنجینهای از ادبیات روبهرو هستید که موضوعات متنوع و متعدد دارد، ترغیب میشوید از آن استفاده کنید. نویسندههای خوب ما در تئاتر، معمولاً آثارشان را خودشان کارگردانی میکنند و گروهی دیگر مثل آقای چرمشیر یا خانم ثمینی، با کارگردانهای خاصی کار میکنند. من البته در چند کار از متن ایرانی استفاده کردم، نمیخواهم به حاصل کار این دوستان خرده بگیرم، ولی برخی از آن همکاریها رضایت کامل مرا برآورده نکرد.»
بخشهایی از گفتگوی بلند این کارگردان را مرور میکنیم.
شما سابقه نوشتن نقد هم دارید و سالهاست در زمینه تئاتر کار میکنید، وسوسه نشدید نمایشنامه هم بنویسید؟
من فیلمنامه نوشتهام و در زمینه نوشتن نمایشنامه هم تجربههایی داشتهام. داستان و نقد هم نوشتهام، ولی ترجیح میدهم در زمینهای کار کنم که فکر میکنم تبحر و مهارت بیشتری دارم و به نظرم بهتر است از نمایشنامههای دیگران استفاده کنم.
بهنظر میرسد کارگردانی نیستید که خیلی تابع جریانهای روز تئاتر باشید. مثلاً این روزها استفاده از سلبریتیها در تئاتر مد شده است. تئاترهای طنز مخاطب بیشتری دارد یا بعضی نمایشهای انتزاعی و تمثیلی روی صحنه میرود. فکر میکنم در تمام این سالها تلاش کردهاید، طبق قواعد و اصول خودتان کار و به مرور تماشاگر یا مخاطب را جذب کنید.
بدون شکسته نفسی باید بگویم شاید استعداد کمی برای همراهی با جریانهای روز و پیروی از آنها داشتهام. این را فضیلت نمیدانم، شاید بهتر است کمی انعطاف از خودم نشان بدهم و لجاجت نکنم. البته باید بگویم با حضور سلبریتیها در تئاتر مشکل دارم و آن را در نهایت بهنفع تئاتر نمیدانم.
فکر میکنید آنها توانایی بازی روی صحنه را ندارند؟
بحث من کلان و مفصل است و فرصت ما محدود. بعضی از این دوستان مستعد هستند و جایگاه شایستهای در سینما و بازیگری دارند اما واقعیت این است که استفاده از سلبریتیها، آفت تئاتر امروز است. تئاتر خصوصی که به حضور این چهرهها دامن زد محصول زایمان طبیعی نبود. ما همچنان تئاتر دولتی را داریم. عدهای از دولتمردان که الفبای بازار آزاد را نمیدانند و نگاهشان به سرمایهداری به آموزههای قرن نوزده و اوایل بیست محدود شده است، تلاش کردند تئاتر خصوصی را با آن نگاه آماتوری و حذف کامل حمایت مالی راه بیندازند؛ ولی نتیجه کارشان کم کم دارد عیان میشود. امروزه، متأسفانه تعدادی از تماشاخانههای خصوصی در آستانه ورشکستگی هستند و این اخبار برای تئاتر ما خوشیمن نیست. البته گفتم که بحث مفصل است و فرصت دیگری میطلبد.
تعدادی از اهالی تئاتر مثل شما از این وضعیت و حکمرانی سرمایهداری در تئاتر گلایه دارند. راهکاری هم وجود دارد؟ به آن فکر کردهاید؟
قانون باید از گروههای تئاتری و تماشاخانهها حمایت مالی و معنوی کند. در حالی که تئاتر ما دولتی است نه خصوصی؛ دولت خط مشیها را تعیین میکند. اما حمایتی که مد نظر من است، حمایتی است که بدون دخالت مستقیم دولتی و مزاحمتهای معمول، نمیگذارد این تماشاخانهها تعطیل شوند و این تجربهها شکست بخورند. نباید به بهانه جذب مخاطب و به دست آوردن دل او، باج داد یا به هر ترفندی متوسل شد. با این شیوه، حتی جایگاه آن سلبریتی هم مخدوش میشود. در نهایت تماشاگری هم برای تئاتر به مفهوم واقعی آن تربیت نخواهد شد. این طور بیشتر بساط سوء استفاده از سلبریتیها فراهم شده است.
«زندانی خیابان نواب» یک دوره اجرا در خانه نمایش داشت و حالا به تماشاخانه جدیدی رفته است. از دوره اول اجرا راضی بودید؟
اواخر زمستان و در آستانه عید معمولاً بازار تئاتر چندان پررونق نیست. رضایت وابسته به شرایط است. در آن شرایط مکانی و زمانی و با توجه به بازخوردهایی که از تماشاگران داشتم، راضی بودم. البته در تئاتر قانونی وجود دارد، مثلاً در 30 شب اجرا، 10 شب باید بگذرد تا مخاطب مطلع شود و بیاید کار شما را ببیند و 20 اجرای بعدی است که اهمیت دارد و این بخش از اجرای ما، پرمخاطب و ظرفیت سالن کاملاً پر بود. اما نمایش در اوج تمام شد. در حالی که به نظرم میشد اجرا در خانه نمایش ادامه پیدا کند.
تنوع و تعدد تماشاخانهها باعث شده اغلب نمایشها، چند ماه در نقاط مختلف شهر روی صحنه بروند. آمادگی دارید اجرای «زندانی خیابان نواب» را ادامه دهید؟
من دوست دارم تورهایی به سراسر ایران داشته باشیم و این نمایش را به شهرستانها ببرم. اما نمیدانم شرایط چطور پیش میرود. بعضی تماشاخانهها در خطر ورشکستگی هستند و بعضی با وجود زرق و برق ظاهری، کیفیت فنی مناسب ندارند. باید دید در آینده چه میشود.
برای من که در 10 سال گذشته نمایشهای شما را دنبال کردهام، «زندانی خیابان نواب» کامل ترین آنهاست. معمولاً برای خالق اثر هم تازهترین کارش کامل ترین یا بهترین آنهاست. موافقید؟
درباره نمایش نظرهای مختلفی شنیدهام که همه محترم و شنیدنی است. وقتی به تجربههای قبلی فکر میکنم، کارهایی هست که اگر بخواهم دوباره اجرا کنم، طور دیگری اجرا خواهم کرد. در بعضی کارها شرایط اجرا همانی نشد که میخواستم. گاهی واقعاً شرایط کار آن قدر سخت بوده که ناامید شدهام اما به خاطر تعهدی که به گروه ام داشتم، مقاومت و صبوری کردم. اگر بخواهم بگویم بعضی کارهایم را بیشتر دوست دارم باید بگویم «زندانی خیابان نواب» جزو آنهاست.
«زندانی خیابان نواب» از نظر من قابلیت زیادی برای جذب مخاطب دارد. چقدر برایتان مهم بود که این نمایش با استقبال مواجه شود و گروه بیشتری آن را ببینند؟
مخاطب همیشه برایم مهم بوده است. فکر میکنم کسی که میگوید مخاطب برایش مهم نیست یا دروغ میگوید یا عاقل نیست. اما برای جذب مخاطب هرگز خودم را حراج نمیکنم، به هر شیوهای دل تماشاگر را به دست نمیآورم. نیما یوشیج میگفت؛ وقتی میخواهی صددرصد دل مخاطب را به دست بیاوری، صددرصدِ خودت را میکاهی.
58241
نظر شما