خبرگزاری مهر با دکتر مهدی گلشنی استاد فیزیک و فلسفه علم دانشگاه شریف مصاحبه‌ای انجام داده است.

بخشی از اظهارات او را می‌خوانید:

من همیشه وضعیت الآن را مقایسه می‌کنم با زمانی که  بچه بودم و در اصفهان زندگی می‌کردیم و به دبیرستان می‌رفتم. یا با زمانی که به دانشگاه تهران آمدم. حتی امروز را مقایسه می‌کنم با ایام قبل از انقلاب و صرف‌نظر از مسائل سیاسی آن دوران که تحت تاثیر دخالت غرب بود، ولی باز در جامعه، فرهنگ ملی و اسلامی ما رواج داشت. بعد از انقلاب ۷، ۸ سالی گرفتار جنگ بودیم، ولی بعد از پایان جنگ مسئولان ما در فکر فرهنگ نبودند و کم کم وضعیت جامعه به این شکل درآمد.

* یک برداشت عمومی در دولت‌های ما بوده که بر مبنای آن خیلی خوش‌بینانه به غرب نگاه می‌کردند و هیچ‌وقت در مفروضاتش این نکته وجود نداشت که غرب نمی‌خواهد ما رشد کنیم. متاسفانه همین خوش‌بینی باعث شد که به صورت شیفته با غرب مواجه شویم و اتفاقاً چیزهای بد غرب را گرفتیم، نه چیزهای خوبش را.

* بنده خودم ۱۰ سال در آمریکا تحصیل و زندگی کرده ام. غرب هم نکات خوب دارد، هم نکات بد. مثلا بخشی از ویژگی‌های بدش ‌صورت سیاسی دارد و همین سلطه‌گری و جهان‌خواری و... است، بخش دیگری از آنها همان اداهای سینمایی و سلبریتی‌گرایی و غیره است که مخالف سنت ماست. اما غرب محسناتی هم دارند، از جمله جامع‌نگری، دوربینی، نگاه کردن به همه جهات، جمع بون حواسشان به منافع کشورشان، پیشرفت همه‌جانبه کشور، برطرف کردن حداقل نیازهایشان در خود کشورشان و... . این‌ها برخی از نکات مثبت غرب است که ما اصلاً از آنها نگرفتیم؛ در عوض اگر کوچک‌ترین ادای زشتی از آنها سر زده و مثلا گروه‌های فرهنگی و هنری با کلی ادا و اطوار ایجاد کرده‌اند زود از آنها تقلید کرده‌ایم و به اینجا سرایت داده‌ایم.

* یکی از  اداهای زشت، تجملگرایی و مصرف گرایی است و جالب این است که تجمل‌گرایی‌ای که اینجا حاکم است در غرب نیست. اتفاقا غربی‌ها خیلی عادی و معمولی زندگی می‌کنند، مثلاً شما به لندن بروید می‌بینید که مردم خودشان خیلی کم به مال‌ها و پاساژهای تجاری و مراکز خرید بزرگ شهر می‌روند، آنها این فروشگاه‌ها را برای مشتری‌هایی ساخته‌اند که از کشورهای دیگر به آنجا می‌آیند. خود اهالی لندن و اکثر شهرهای اروپایی خیلی با قناعت زندگی می‌کنند.

* روزی برای سخنرانی به یکی از مدارس تیزهوشان تهران رفتم، بعد از سخنرانی به چند دبیر گفتم در کلاس از دانش‌آموزانتان بپرسید برای چه و با چه هدفی درس می‌خوانند؟ در آنجا جواب مرا ندادند، چون چند دانش‌آموز آنجا بودند و نمی‌توانستند پیش آنها حرف بزنند. اما بعداً که سر میز ناهار رفتیم و جمع خصوصی بود، به من گفتند دانش‌آموزان فقط یک سؤال از ما می‌پرسند اینکه «به کدام دانشگاه ایران برویم که زودتر بتوانیم پذیرش غرب را بگیریم و از ایران برویم؟» به گفته معلمان مهمترین هدف دانش‌آموزان رفتن به خارج و زندگی در آنجاست. این واقعیت امروز جامعه ما است.

* دیدگاه مصرف‌زده همواره نگاهش به غرب است و نگاه به آن‌طرف الان بسیار رایج است. اتفاقا اگر نگاه به داخل بود الان به جای مصرف باید تولید حاکم می‌بود. شما ببینید چقدر نقدینگی در بانکها است که برای روز مبادا نگهداری شده است تا برای رفتن به همان کشورهای غربی مصرف شود. این‌همه نقدینگی که در بانک‌هاست، اگر در جریان تولید افتاده بود، اولاً این‌همه سود بانکها بالا نبود و ثانیاً پیشرفت‌ها و زیرساخت‌های تولیدی، بسیاری از آسیب‌ها و کمبودهای امروز ما را مرتفع کرده بود.

* تاسف‌بار است که ما رکوردار میزان سود بانکی در دنیا هستیم. این خودش نشان می‌دهد که ما تا چه میزان از تولید گریزان و تا چه حد نگاه ابزاری و مصرفی داریم.

* اگر فرهنگ اقتصاد و فرهنگ سیاست درست نباشد صرفاً بر اساس «سود» و «منفعت» اقتصادی و سیاسی پیش خواهیم رفت و اوضاع روز به روز بدتر خواهد شد. در این شرایط باید گفت که فرهنگ کشور بازی را باخته است و رها شده است. شما همین الآن سیاسیون را در نظر بگیرید، به نظر شما اینها بیشتر به فکر سود جناحی خودشان هستند و منفعت‌طلبانه فکر می‌کنند یا منافع ملی برایشان اهمیت دارد؟ پاسخ تقریبا برای همه روشن است.

* پرفسور عبدالسلام زمانی که در پاییز ۶۷ در شیراز با مقام معظم رهبری (رئیس‌جمهور وقت)، ملاقات داشت، من مترجمشان بودم. ایشان در آن گفت‌وگو به مقام معظم رهبری گفت الآن چند ماه است جنگ شما تمام شده است، مبادا از فکر خودکفایی بیرون بیایید! مبادا بگویید تحریمها برداشته شد و درها باز شده است و...! متاسفانه دولت‌های که بر سر کار آمدند از همان زمان دچار همین غفلت شدند و این وضعیت ایجاد شد. مقام معظم رهبری از چند سال پیش ندای «اقتصاد مقاومتی» را دادند. شما به من بگویید ۵ درصد این اقتصاد مقاومتی اجرا شده است؟ نشد واقعاً. دلیلش چیست؟

* امروز وضعیت دانشگاهی ما هم یک وضعیت مصرفی و بازاری شده است. همه چیز در مدرک خلاصه شده و اخذ مدرک هم برای رسیدن به پول و مقام دنبال می‌شود! در صورتی‌که اصل باید فهمیدن و آگاهی باشد. این معیارهای مصرفی و بازاری و کاسبکارانه موجود، تماما باطل است و می‌دانید ضررش به چه کسانی می‌رسد؟ آسیب این وضعیت فقط به انسانهای اصیل و خوب و مفید برای جامعه می‌رسد؛ کسانی که دغدغه کشور و فهم مسائل جامعه را دارند و می‌خواهند این مشکلات را به شکل بنیادی حل کنند؛ کسانی که حاضر نیستند کار سطحی و بازاری انجام دهند. اینها که آسیب ببیند - کما اینکه تا الان هم دیده‌اند - آن وقت نتیجه این می‌شود که کسانی که کار سطحی می‌کنند و تعداد زیادی مقاله از این طرف و آن طرف جمع کرده‌اند، برای کشور تصمیم می‌گیرند.

* به یک خانه‌تکانی حسابی نیاز داریم. خانه‌تکانی حسابی مستلزم این است یک وزارتخانه و یا یک مجلس حسابی و یا یک کمیسیون آموزش عالی جدی داشته باشیم تا این مشکلات و مسائل را رصد کند و مانع این وضعیت شود؛ ولی متاسفانه هیچ‌کدام از اینها را نداریم و جدیتی در کار نیست و جامعه به نوعی رها شده است. حوزه علمیه هم که متأسفانه به کلی از وضعیت فرهنگی و اجتماعی و اخلاقی کشور غافل است.
1717
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 785102

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 7 =