ایسنا نوشت: پژمانفر ضمن انتقاد به دور زدن قانون توسط مسئولان گفت: حمایت جمعی مردم از هنجارشکنان خیابان انقلاب با یک نگاه حمایت از بی‌قانونی نبود بلکه اعتراض به رفتارهای ساختارشکنانه و قانون‌شکنانه مسؤولانی بود که در هر لباس و در هر رده‌ای از حکومت مرتکب بی قانونی می‌شوند هم بود.

نصرالله پژمانفر از نمایندگان اصولگرا و عضو جبهه پایداری است که در گفت وگویی از دختران خیابان انقلاب و  فضای حاکم برای بایکوت کردن مخالفان گفت. در ادامه خلاصه این مصاحبه را می خوانید؛ 

علت حمایت بخشی از جامعه از هنجارشکن‌های قانون‎شکن به ویژه در اعتراضاتی که سال گذشته در خیابان انقلاب نسبت به پوشش حجاب شد، چیست؟

ریشه این رفتار در انحرافاتی است که در اواخر دهه ۱۳۶۰ از مفهوم «عدالت» صورت گرفت، یعنی عملا وقتی نهادینه شد هر کس پول و امتیازات و جایگاه بالاتر و بیشتری دارد حق دارد پایش را از گلیمش درازتر کند حتی از قانون نیز عبور کند، بعضی خود را بالاتر از قانون دیدند. امروز هم برخی به خود حق می‌دهند از هنجارشکنی چند دختردر خیابان انقلاب حمایت کنند و مامور اجرای قانون را سرزنش کنند چون آنها تافته جدا بافته هستند و باید همه به نظرات این دسته اهمیت بدهند و آنها را بالاتر از قانون بدانند.

به یکی از وزرا گفتم طی ۴۰ سالی که از انقلاب گذشته اگر به طور متوسط ماهی یک میلیارد تومان درآمد داشتی در طول چهاردهه نباید مبلغی بیشتر از ۴۸۰ میلیارد تومان می‌داشتی چطور توانستی ۱۲۰۰ میلیارد تومان انباشته کنی؟ ایشان با صدای بلند به بنده گفت «یعنی من دزدم؟ بنده مسلمانم و خمس می‌دهم».

وقتی دادن امتیاز بالاتر و بیشتر به افرادی که سابقه بیشتری در انقلاب و جنگ داشتند به یک فرهنگ تبدیل شد امثال این آقا هم کسب این حجم عظیم درآمد و دارایی را حق خود می‌داند.

آیا راهی وجود دارد که عدالت مد نظر اسلام راستین جایگزین عدالت تحریف شده جاری شود؟

کار بسیار سختی است اما باید از «شفاف‌سازی» شروع کرد. طرح اعلام اموال و دارایی‌های مسؤولان بخشی از چاره کار است. کارگزاران نظام باید ملزم به پاسخ به این سوال شوند که «از کجا آورده‌اند؟» رییس‌جمهور، رییس مجلس، وزرا و نمایندگان مجلس باید این کار را آغاز کنند و زندگی‌شان را شیشه‌ای کنند.

به نظر بنده علت دیگر حمایت بخشی از جامعه از هنجارشکنان، عملکرد و رفتار مسؤولان می‌دانم، از قدیم گفتند حرمت امام زاده را باید متولی نگه دارد، حرمت قانون را باید مسئولین همان نظام نگه دارند؛ یکی از عادی‌سازی‌هایی که در جامعه از طرف مسئولین نسبت به بی توجهی به قانون صورت گرفته و می‌گیرد ورود در شبکه‌های پیام رسانی است که به هر دلیل نظام آنها را فیلتر کرده است. ببینید چند نفر از افراد رده اول مسئولین در این فضاهای غیر قانونی حضور دارند. بنده با وجودی که می‌توانم از توییتر استفاده کنم اما این کار را انجام نمی‌دهم؛ چون برای دسترسی به توییتر باید از فیلترشکن استفاده کنم که اقدامی غیرقانونی است نباید در عمل نشان داده شود «قانون خوب است اما برای دیگران».

رفتارهای دوگانه و چندگانه مسؤولان در رده‌های مختلف حکومت و سخت‌گیری بر مردم و تامین نکردن مطالبات آنان چه عواقبی برای نظام خواهد داشت؟

بنده به قضیه برداشتن حجاب اشاره می‌کنم. در این مورد نمی‌توان عدم تمکین از اجرای قانون را فقط محدود به قانون عفاف و حجاب کرد؛ یعنی مردم می‌پرسند چرا فقط در موضوع حجاب رفتارها، رنگ و بوی قانون می‌گیرد؟ مردم معتقدند اگر اجرای قانون در همه رده‌ها و با همه مسؤولان قانونشکن انجام شود آنان نیز قانون را محترم می‌شمارند که یکی از این قوانین قانون حجاب و عفاف است. به بیان دیگر عدم تمکین مسؤولان نسبت به اجرای قانون موجب جری شدن مردم در اجرای قانون در همه بخش‌ها می‌شود که یکی از آن قوانین همین قانون عفاف و حجاب است که نسبت به آن بی‌تفاوت می‌شوند.

اعتراضات خیابانی و رفتارهای خلاف قانون در سال گذشته چه پیامی برای مسؤولان نظام داشت؟

به نظر بنده مردمی که اقدام هنجارشکنانه دختران مخالف حجاب را مورد حمایت قرار دادند به دلیل ناراحتی و نارضایتی از نابسامانی‌ها، تبعیض‌ها و قانونشکنی‌هایی بود که مسؤولان عامل  و ریشه بخشی از آن هستند. به بیان روشن‌تر حمایت جمعی مردم از هنجارشکنان خیابان انقلاب با یک نگاه حمایت از بی‌قانونی نبود بلکه اعتراض به رفتارهای ساختارشکنانه و قانون‌شکنانه مسؤولانی بود که در هر لباس و در هر رده‌ای از حکومت مرتکب بی قانونی می‌شوند هم بود.

کارکرد فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی در شناخت مردم از چهره واقعی مسؤولان قانون‌شکن چقدر موثر است؟

این فضا تاثیر زیادی در این مسئله دارد؛ اما این اقدام هم باید در چارچوب قانون انجام شود. در این عرصه نباید به اشخاص و حقوق شخصی‌شان توهین شود. نشان دادن منش و رفتار پژمانفر باید معطوف به حوزه‌های اجتماعی او شود و از پرداختن به مسائل خصوصی و خانوادگی آنان اجتناب شود.

صحبت‌ها و دیدگاه‌های شما در این مصاحبه پرده دیگری از شخصیت جنابعالی را رونمایی کرد اما موضعگیری‌ها و کنش‌های سیاسی حضرتعالی چهره دیگری از شخصیت شما را در اذهان عمومی نهادینه کرده است؛ چرا تا این حد تفاوت در دیدگاه‌های سیاسی و غیرسیاسی جنابعالی شکاف وجود دارد؟

متاسفانه به دلیل یک ویژگی آدم که مطابق میل سایرین یا منتقدان نیست، دیگر خوبی‌ها و ویژگی‌های انسان هم کنار گذاشته شده و نادیده گرفته می‌شود. پژمانفر هم یک انسان است که در مسائل سیاسی نظر خاص خودش را دارد که ممکن است درست یا نادرست باشد یا با مواضع سیاسی دیگران تفاوت داشته باشد، این دلیل نمی‌شود که در سایر امور حرف درست و کارشناسی برای گفتن نداشته باشد و سخنانش شنیده نشود.

دگم بودن و بسته بودن فکری و رفتاری آدم‌ها موجب محرومیت جامعه از بسیاری ظرفیت‌ها شده است. باید ظرفیت افراد مخالفمان را بشناسیم اما خودباختگی نداشته باشیم.

با توجه به رفتارهای غیربرادرانه جریان‌های سیاسی نسبت به یکدیگر چطور می‌توان ابعاد شخصیتی افراد و جریان‌های سیاسی رقیب را به جامعه عرضه کرد بی‌آنکه جامعه نسبت به آنها مقاومت داشته باشند؟

شاید علت موضعگیری جامعه یا جریان سیاسی رقیب نسبت به پژمانفر «کم اطلاعی» از توانایی‌های وی در حوزه‌های غیرسیاسی باشد به بیان دیگر وقتی مثلا پژمانفر با مواضع سیاسی در جامعه شناخته می‌شود سایر ویژگی‌ها، دغدغه‌ها و علاقمندی‌های وی در سایه موضعگیری سیاسی‌اش قرار می‌گیرد و پژمانفر نزد افکار عمومی یک انسان تک بعدی جا می‌افتد؛ به همین دلیل موضعگیری‌های فرهنگی وی در فضای مجازی اصلا یک کلیک هم نمی‌خورد و هیچ اعتنایی به این وجه شخصیتی که کار اصلی و تخصص پژمانفر است نمی‌شود؛ حال آنکه همین پژمانفر وقتی در زمینه موسسات مالی و اعتباری موضعگیری می کند از یک شب تا صبحی ۸ میلیون و ۸۰۰ هزار کلیک می‌خورد. پژمانفر آدم سیاسی‌ای نیست که بخواهد فقط نظرات سیاسی داشته باشد.

علت مقاومت جامعه نسبت به بنده و امثال بنده فضای آلوده حاکم بر حوزه سیاسی است که همه داشته‌ها و ویژگی‌های انسانها را مخفی می کند تا به این بهانه افراد را تخطئه کنند.

آیا اطلاع داشتید که تلاش بنده موجب نامگذاری ۲۷ اردیبهشت به عنوان روز فردوسی و زبان فارسی شدم اما رسانه‌ها این اقدام را رسانه‌ای نکردند چرا؟ چون پژمانفر باید بایکوت می‌شد.

آیا راهی وجود دارد که جریان سیاسی حاکم از فکر بایکوت جریان سیاسی مغلوب منصرف شود؟

متاسفانه جریان سیاسی غالب و مغلوب دائما یکدیگر را بایکوت می‌کنند. گلایه بنده متوجه صدا و سیما، فضای مجازی، روزنامه‌ها و حتی افرادی است که در نقش یک رسانه عمل می‌کنند.

رسانه‌ها موظف به اطلاع‌رسانی هستند اما نباید دروغ‌پراکنی کنند. رسانه‌ها باید کاری که «بلندگو» با «صدا» می‌کند را انجام دهند یعنی نظرات و اندیشه‌های مختلف را ده‌ها بلکه صدها برابر کرده و در جامعه انعکاس دهند.

در شکل گیری این فضا چقدر به خودتان انتقاد وارد است؟

قبول دارم که در فضای مجازی باید فعالتر شوم.

مدتی است بحث حضور زنان در عرصه‌های مختلف اجتماعی به داغترین مباحث روز مبدل شده است به نظر شما چه علل و عواملی موجب این مسئله شده است؟

افراط و تفریط در هر کاری مخرب است. در استفاده از ظرفیت‌های جنسیتی نباید افراط و تفریط شود. «زن» بنابر تعاریف اعتقادی و اثباتی دارای ویژگیهای شخصیتی منحصر به فردی است و براساس همین ویژگی منحصر به فرد ماموریت‌های انحصاری بزرگی از سوی خداوند بر عهده اش گذاشته شده است.

یکی از بحران‌های امروز دنیا بحران «کمبود عاطفه» است. با شدت گرفتن حضور زنان در عرصه های اجتماعی اتفاقی که می افتد عواطف لحظه به لحظه مادری به خوبی به فرزندان‌مان منتقل نمی‌شود؛ به همین دلیل فرزندان‌مان نیز در بزرگسالی گاهی تصمیماتی می گیرند که هم به خودشان لطمه می‌زنند و هم با جامعه. این حرفم به معنای خانه نشین شدن زنان نیست بلکه معتقدم از ظرفیت آنان باید در بالاترین سطح استفاده شود اما اولویت‌ها نباید گم شود.

امروز برخی بانوان که ۳۰ سال در بازار کار شاغل بودند حسرت می‌خورند و می گویند خودمان را از داشتن فرزندان خوب محروم کردیم.

علت بی اعتمادی مردم به اپلیکیشنها و نرم افزارهای داخلی و اعتماد آنان به اپلیکیشن‌های خارجی که چه بسا خصوصی‌ترین اطلاعات‌شان را هم شنود کند، چیست؟

تعبیر مقام معظم رهبری درباره فساد «اژدهای هفت سر» است که وقتی یک سرش بریده می شود سرهای دیگر رشد می کند. یک بخش فساد، فساد مالی است که در برخی گروه‌ها جریان دارد. این گروه‌ها نمی‌گویند دنبال منابع مالی هستند بلکه به شیوه‌ای عمل می کنند که افراد و جریانهای مختلف را در دام خود گرفتار کنند. به عنوان نمونه وقتی یک معاون وزیر درباره شبکه ملی اطلاعات اینگونه شبهه افکنی می کند و می‌گوید «سوال مردم درباره شبکه ملی اطلاعات این است که مسئله شنود در این شبکه چه می‌شود؟» چه باید کرد؟ در حالی که همین معاون وزیر به خوبی می داند شبکه ملی اطلاعات به معنی اینترانت نیست به معنی این نیست که بتوان در زندگی خصوصی مردم سرک کشید.

این توهم که منِ ایرانی تصور می‌کنم اگر شبکه ملی ارتباطات بیاید این شبکه ابزاری خواهد بود برای شنود، از کجا آمد؟

این مسئله توسط افرادی که در پی فساد مالی هستند، کلید خورد.مردم بدانند که پهنای باند داخلی متعلق به ایران نیست بلکه همان پهنای باند بین‌الملل است که اندکی تولید محتوا روی آن انجام می شود و به اسم پهنای باند داخلی فروخته می شود.

پنج سال است توسعه پهنای باند داخلی را پیگیری می کنم حتی مجلس به خاطر تاخیر در راه‌اندازی آن به  آقای واعظی وزیر وقت ارتبطات و فناوری اطلاعات کارت زرد داد. افرادی که به بنده اتهام امنیتی بودن می زنند خودشان امنیتی و سهام دار شرکت‌های وارد کننده اینترنت و پهنای باند خارجی هستند.

27216

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 778018

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 3 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۱۱:۰۸ - ۱۳۹۷/۰۲/۲۹
    0 0
    شاید یکی از افتخارات نظام ما این است که با فاصله زیادی از اسرائیل، امریکا، چین و روسیه امنیتی ترین کشور در زمینه تمامی امور کشورداری و در میان مسئولان بوده هستیم و خواهیم بود. تا اقتدار ناشی از نفت هست اوضاع همین خواهد بود حتی در رسانه های امنیتی مجاز برای آزاد نمایی چون، امثال الف و خبر آنلاین ...