جلال چراغی
از دوم ماه اکتبر (دهم مهر) که جمال خاشقجي، روزنامهنگار منتقد عربستان سعودي، وارد سفارت کشورش در شهر استانبول شد و ديگر از آن خارج نشد تا به امروز که عربستان بهطور رسمی خبر قتل وی را تأييد و اعلام کرد که در کنسولگری با کارمندان موجود در آنجا دچار درگيری لفظی و به همين علت نيز کشته شده است، موجی از گزارشها و خبرها درباره جزئيات ماجرا و اينکه به دستور مقامهای ارشد عربستان سعودی بهطور فجيع به قتل رسيده ، منتشر شده است، اما درباره چرايی اهميت فردی چون خاشقجی و قتل او برای مقامهای عربستان، سخن اندکی گفته شده است.
در اين يادداشت تلاش ميشود انگارهها و گمانهزنيهايی مطرح شود که بيانگر اهميت خاشقجی برای مقامهای عربستان بود؛ زيرا برای بسياری، خاشقجي يک روزنامهنگار منتقد و البته، بي خطري بود که لزومی نداشت هدفی ارزشمند برای عربستان قلمداد شود و سرانجام دربار و بهطور مشخص محمد بنسلمان، وليعهد اين کشور، بهعلت اين قتل با چنين پيامدهاي ناگوار و ويرانگري مواجه شود.
اقدام عربستان برای قتل خاشقجی در آستانه برگزاری کنفرانس بسيار حائز اهميت سرمايهگذاری در عربستان موسوم به «کنفرانس داووس در صحراء» که قرار است ۲۳ تا ۲۵ ماه اکتبر کنونی (۱ تا ۳ آبان) برگزار شود، نشاندهنده خطر خطير جمال خاشقجی برای مقامهای عربستان بود که با ناديده گرفتن احتمال خطرآفرينی عمليات قتل او برای اين کنفرانس مهم، بايد از ميان ميرفت.
ممکن است برای بسياری از تحليلگران و اصحاب رسانه اين سؤال پيش آيد که چرا دربار پادشاه عربستان انتقادهای خاشقجی را که مبتنی بر اجرای اصلاحات در داخل عربستان بود و نه براندازی آلسعود، بر نتابيد و در آستانه کنفرانس مهمی که قرار است در رياض برگزار شود و آن هم در خاک کشوري ديگر، به قتل برساند، حال آنکه رياض احتمال می داد که اين عمليات پيامدهای بسيار ناگواری برای دربار عربستان و شخص بنسلمان داشته باشد. برای پاسخ به اين سؤال بايد به اين نکته اشاره کرد که نخستين مؤلفه و عاملی که گويای اهميت جمال خاشقجی برای دربار عربستان بود، پيشينه اين شخص و فعاليتهای او در درون رژيم حاکم عربستان سعودی بود.
او بيش از سی سال در داخل عربستان در مراکز رسانهای فعاليت می کرد و سردبيری و مديرمسئولی بسياری از روزنامههای رسمی عربستان سعودی را چون روزنامه «الوطن» برعهده داشت که نزديک به دربار عربستان بودند، برعهده داشت. او با شاهزادگان و مسئولان طراز اول عربستان چون «ترکی الفيصل»، رئيس اسبق سازمان اطلاعات و امنيت عربستان سعودی و سفير پيشين اين کشور در آمريکا و لندن، روابط بسيار گرم و نزديکی داشت و طبعاً از رهگذر چنين جايگاهي، اطلاعات و دادههای فراوانی درباره ساختار قدرت در داخل حاکميت عربستان سعودی در اختيار داشت.
دومين عامل در اهميت خاشقجی برای عربستان سعودی اين بود که خاشقجی در برخی مطبوعات مهم غرب چون روزنامه «واشنگتن پست» در انتقاد از عملکرد وليعهد عربستان مطلب می نوشت. بنابراين، او روزنامهنگاری برجسته و تأثيرگذار در سطح داخلی عربستان و در سطح منطقهای و بينالمللی بود. اشاره به اين نکته حائز اهميت است که تاکنون هيچ روزنامهنگار عرب در سطح داخلی عربستان و نيز در سطح منطقهای و فرامنطقهای ميزان تاثيرگذاری خاشقجی را به دست نياورده است. خطر خاشقجی برای وليعهد جوان عربستان، به ويژه به اين علت بود که وی ستوننويس و تحليلگر مهمترين روزنامههای غربی چون «واشنگتن پست»، «اشپیگل» و «فایننشال تایمز» بود که بهطور چشمگيری در افکار عمومی جهان و غربيها تأثير گذار هستند.
پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ، رئيس جمهور آمريکا، خاشقجی سال ۲۰۱۷ مطلبی در انتقاد از رويکردهای سياسی او درباره منطقه غرب آسيا نوشت. مقامهای رسمی عربستان که به سياستهای ايرانهراسی ترامپ اميد بسته بودند، با شتابزدگی به سخنان خاشقجی واکنش نشان دادند و اعلام کردند که مواضع خاشقجی بيانگر مواضع دولت عربستان سعودی نيست بلکه بيانگر موضع شخصی اوست. پس از اين ماجرا و نيز پس از بازداشت فلهای شاهزادگان سعودی در هتل «ريتزکارلتون» رياض، خاشقجی از قلم زدن در عربستان منع شد و ناچار راهی آمريکا و مشغول نگارش مطالب خود در مطبوعات آمريکايی چون «واشنگتن پست» شد. او با يادداشتها و گزارشهای مستمر خود تهديد فرسايشی برای طرحهای داخلی و خارجی بنسلمان ايجاد کرده بود.
سومين علت هدف قرار گرفتن جمال خاشقجی اين بود که او در سطح جهانی فردی صاحبنام و شناختهشده در موسسات و نهادهای رسانهای بود و دارای روابط نزديک با بسياری از مراکز رسانهای و اصحاب رسانه بود. به نظر ميرسد که رياض- بدون بررسی همه جانبه و فراگير درباره پيامدهای قتل خاشقجي- با تصميم برای قتل وی درصدد ارسال پيام به همه مخالفان داخلی و خارجياش بود، با اين درونمايه که هر چقدر که شهرت و آوازه آنها در سطح منطقهای و بينالمللی بيشتر باشد و هرچقدر که به مراکز تصميمگيری و قدرت در جهان نزديک باشند، دستگاههای امنيتی عربستان قادر به سربهنيست کردن آنها هستند.
چهارمين علت هدف بودن خاشقجی برای دستگاههای امنيتی عربستان نزديکی شديد خاشقجی به مقامهای ترکيه بود، بهگونهای که حتی درصدد ازدواج با يک زن ترکيهای برآمده بود. او فردی بود که دارای اطلاعات بسيار زياد و چهبسا اطلاعات طبقهبنديشده از درون ساختار حکومت و نهادهای عربستان داشت و اکنون در حال ايجاد حلقهی بسيار نزديک با مقامهای ارشد ترکيه برآمده بود و حتی مقامهای ترکيه نيز از وی بهعنوان «يک دوست» نام ميبردند، بهگونهای ک وی پيش از ورود به کنسولگری عربستان در استانبول، به نامزد خود گفته بود که اگر اتفاقی برای او افتاد با مشاور رئيسجمهور ترکيه تماس بگيرد. بنابراين، بهطور قطع چنين فردی تهديدی بسيار خطرناک برای عربستان بهشمار ميرفت و مقامهای عربستان بههيچروی نمی توانستند وجود چنين فردی را تحمل کنند.
پنجمين علت درباره اينکه خاشقجی هدف مهمی برای دربار عربستان بود اين بود که رياض و آنکارا طی چند سال اخير و بهويژه پس از کودتای اخير در ترکيه و موضوع فتح الله گولن، رويکرد تقابلی با يکديگر اتخاذ کردهاند. عربستان با قتل خاشقجی در داخل کنسولگری خود در استانبول در واقع خواست بهطور تلويحی به مقامهای ترکيه اين پيام را بدهد که توانايی اين را دارد که دشمنان خود را حتی در داخل خاک ترکيه از بين ببرد. عربستان برای دادن چنين پيامی به مقامهای ترکيه کنسولگری خود را در استانبول انتخاب کرد تا ذهن مقامهای ترکيه بهطور مستقيم متوجه عربستان و نه طرفهای ديگر منطقه چون مصر، شود.
ششمين علت اهميت خاشقجی برای عربستان اين بود که وی يک شهروند عربستانی بود و با انتخاب گزينههای ديگر چون افراد نزديک به گروه اخوان المسلمين، ممکن بود مقامهای ترکيه انگشت اتهام را بهطور مستقيم به عربستان نشانه نروند و به کشورهای ديگر چون مصر شک و ترديد کنند. از اين رو، عربستان برای دادن پيام مستقيم خود به ترکيه خاشقجی را انتخاب کرد تا به اين وسيله پيامهای ديگر خود را نيز به ترکيه و مخالفان خود بدهد.
هفتمين عامل در اهميت خاشقجی برای عربستان اين بود که وی در افشاگريها از رخدادهای پشت پرده دربار پادشاه عربستان نقش عمدهای داشت. او بود که نخستين بار سفر هيئت عربستانی را به فلسطين اشغالی فاش کرد. سعد الدين ابراهيم، استاد جامعه شناسی سياسی و رئيس مرکز مطالعات ابن خلدون در قاهره نيز اخيرا در گفتگو با روزنامه مستقل «رأی اليوم»- که دفتر آن در لندن قرار دارد- بر اين نکته اشاره ميکند. به گفته وي، علت اينکه خاشقجی هدف دستگاههای امنيتی عربستان قرار داشت، اطلاعات زياد او درباره محمد بنسلمان، وليعهد جوان عربستان سعودي، بود.
هشتمين علت اهميت خاشقجی برای دستگاههای امنيتی عربستان سعودی و بهطور مشخص برای دربار و شخص محمد بنسلمان اين بود که وی ميتوانست تهديدی خطرناک در زمينه افشاگری از نقض گستردهی حقوق بشر در عربستان و خفقان موجود در اين کشور باشد. او در گفتوگوهای خود با رسانهها بهويژه با در گفتگويی که سال ۲۰۱۷ با شبکه الجزيره قطر داشت به صراحت تأکيد کرد که آنچه کشورهای عربي، بهويژه عربستان سعودي، بهطور مبرم به آن نياز دارند، آزادی بيان و انديشه است. با توجه به ارتباطات گستردهی خاشقجی با رسانههای مهم منطقهای و بينالمللی و جايگاه و پايگاهی که در نزد اصحاب رسانه داشت، هر گونه کنشگری او در زمينه وضع خفقان حقوق بشر در عربستان بهمثابه سمی برای برنامه ها و طرحهای محمد بنسلمان بود.
در اين باره، اشاره به اين موضوع حائز اهميت است که مقامهای عربستان بهشدت به هرگونه انتقادی از وضع حقوق بشر در داخل عربستان حساس هستند و بهشدت و با گستاخی به هرگونه انتقادی در اين باره پاسخ ميدهند که واکنش رياض به انتقادهای اخير کانادا از وضع حقوق بشر و زندانيان سياسی در عربستان نمودی نمايان از اين موضوع است. بنابراين، خاشقجی ميتوانست در استانبول با تاسيسی مرکزی چون «مرکز ديدهبان حقوق بشر عربستان» منعکس کنندهی وضع ناگوار حقوق بشر در کشورش باشد. عبدالباری عطوان، سردبير و مدير مسئول روزنامه مستقل «رأی اليوم»، اخيرا در يکی از شماره های اين روزنامه به نقل از يکی از دوستان نزديک خاشقجی فاش کرد که خاشقجی قصد داشت به همراه برخی از منتقدان آلسعود و شخصيتهای عرب سازمانی به نام «سازمان الفجر» در استانبول تاسيس کند که حوزه فعاليت آن موضوع حقوق بشر در عربستان باشد.
نهمين علت اهميت خاشقجی برای عربستان اين بود که وی منتقد سياستهای دونالد ترامپ، رئيس جمهور آمريکا، در منطقه خاورميانه بود. افزون بر اين، او ستون نويس روزنامه «واشنگتن پست» بود، روزنامهای که بهشدت رويکردهای ترامپ را به سخره ميگيرد و روزشماری برای دروغ های ترامپ بهشمار ميرود. از اين رو، ترامپ در يکی از مواضع خود واشنگتنپست را روزنامهای توصيف کرده بود که «ديوانگان» آن را اداره ميکنند. بنابراين، عربستان با علم به اين موضوعي، می دانست که با قتل خاشقجي، سببساز خشنودی پنهانی ترامپ نيز خواهد شد و در نتيجه ترامپ به حمايت از اين اقدام عربستان خواهد پرداخت.
دهمين علت اهميت خاشقجی برای عربستان و ضرورت از ميان بردن او اين بود که وی بهشدت حامی قدس و فلسطين بود. او در يادداشتهای خود از تلاش محمد بنسلمان برای ايجاد رابطه ديپلماتيک علنی با رژيم صهيونيستی انتقاد می کرد و در مخالفت با «معامله قرن» مطلب مينوشت که به همين علت نيز مورد خشم مقامهای رژيم صهيونيستی بود. رياض با اطلاع از اين موضوع، می دانست که لابی صهيونيست در آمريکا و کشورهای غربی به دفاع از عمليات قتل خاشقجی خواهند پرداخت.
نکته آخر که اشاره بدان بايسته مينمايد، اين است که با توجه به دلايل پيش گفته، عربستان حضور خاشقجی را در کنسولگری خود در شهر استانبول بهترين زمان و فرصت برای از ميان برداشتن او قلمداد می کرد؛ زيرا عمليات قتل وی در شهر استانبول نيز برای رياض بسيار حائز اهميت بود. اهميت استانبول برای عمليات قتل خاشقجی به اين علت بود که بيشتر مخالفان عربستان سعودی از جمله اصحاب رسانه و افراد نزديک به گروه اخوان المسلمين در استانبول حضور دارند و عربستان با اين عمليات به نوعی به مخالفان خود نيز پيام داد که در صورت لزوم توانايی سربهنيست کردن آنها را نيز دارد، اما به نظر ميرسد که محمد بنسلمان پيامدهای احتمالی چنين قتلی را به درستی پيشبينی نکرده بود.
دربار عربستان تصور نميکرد که قتل وی چنين پيامدهای گستردهای در سطح جهاني داشته باشد؛ افزون بر اين، بنسلمان بيش از حد به متحدان خود چون دونالد ترامپ و جاريد کوشنر، داماد و مشاور ارشد او، تکيه کرده بود و بر اين پندار بود که با کمک آنها ميتواند پيامدهای قتل اين روزنامهنگار را جمع کند، اما به نظر ميرسد که با اين قتل، تيشه به ريشه خود زد و پايههای کرسی پادشاهی خود را لرزان کرد.
52312
نظر شما