ایسنا نوشت: شاید شما هم در جنوب تهران نمایی از کوره‌پزخانه‌هایی که حالا دیگر دودی از آنها بلند نمی‌شود را دیده باشید، اما هیچ‌گاه تصور نکرده‌اید که اطراف این کوره‌پزخانه‌ها چه خبر است؛ روزی در این محل کارگران زیادی مشغول کار در کوره‌های آجرپزی بودند و برخی از آنها هم همان اطراف ساکن شدند.

حدود ۱۰ سال است که کوره‌ها کاملا تعطیل شده، اما سکونتگاه‌های اطراف آن به قوت خود باقی‌ است و میراث آن هم برخی کارگران بیکاری هستند که زمانی در همان محل مشغول خشت‌زنی بودند و امروز هر کار روزمزد دیگری را انجام می‌دهند.

در محله دولتخواه جنوبی و در کنار یکی از کوره‌پزخانه‌هایی که حالا تعطیل شده و به نام کوره شاغلام معروف است چند سکونتگاه وجود دارد که با تصور معمول از خانه بسیار متفاوت است.

جنوب تهران نمایی از کوره‌پزخانه‌هایی
خودروها که در محل متوقف می‌شوند کودکان محله به تصور این‌که چیزی برای پخش کردن یا خیرات کردن آورده‌ایم دورمان جمع می‌شوند. دورتر از آنها هم زنان محله در سایه نشسته‌اند و آنها هم چشم‌انتظار کمک هستند. ظاهرا هرازگاهی گروه‌های مردمی یا خیریه‌ها برای توزیع کمک‌ها در این محل حاضر می‌شوند.

بهرامی معاون اجتماعی شهرداری ۱۹ هم می‌گوید علاوه بر گروه‌های مردمی ۳۰ گروه جهادی از نقاط مختلف و با ارائه‌ی خدمات متنوع به این افراد کمک می‌کنند. او می‌گوید کوره‌های آجرپزی از منطقه ۱۸ تا غرب شهر ری وجود داشته اما با ساخت‌وسازهایی که صورت گرفته از یکدیگر جدا شده‌اند و نهایتا به خاطر آلودگی هوا به ورامین منتقل شده‌اند.

جنوب تهران نمایی از کوره‌پزخانه‌هایی

خانم چراغی رییس سرای محله دولتخواه جنوبی می‌گوید با کمک خیریه فدک بعضی از زنان سرپرست خانوار در این مناطق آموزش داده شدند و کارهایی مثل ساخت زیورآلات و پرورش قارچ را بلد هستند.

ورودی این کوره دو اتاق کنار هم دیده می‌شود که دیواره آن خشت و گلی و سقف آن هم از زباله‌های بازیافتی ساخته شده است. یک پرده توری هم به عنوان در جلوی این اتاقک خودنمایی می‌کند.

یک مادر و دختر در این دو اتاق با هم همسایه هستند. جلوی این اتاق‌ها روی یک تکه فرش پاره دختری جوانی که صورتش پر از کک و مک است نشسته و با خجالت به ما نگاه می‌کند و دست‌هایش را می‌خاراند.

بیماری‌های جنسی، پوستی، ریه و اعتیاد از رایج‌ترین بیماری‌ها در منطقه

یکی از پزشکانی که در قالب خیریه فدک با سرای محله دولتخواه جنوبی همکاری می‌کند بیماری‌های پوستی را از شایع‌ترین بیماری‌ها در بین اهالی کوره‌پزخانه‌ها می‌داند. به گفته او مشکلات ریه، مشکلات جنسی و اعتیاد هم از رایج‌ترین بیماری‌ها در این منطقه است.

در یکی از این اتاق‌ها مادری با چهار دختر و یک پدر مریض قلبی و بیکار زندگی می‌کنند. مرد خانه قبلا با فرغون ضایعات جمع‌آوری می‌کرده و الان به خاطر بیماری همین کار را هم نمی‌تواند انجام دهد. دختران ساکن در این خانه با صورت‌های بزک‌کرده از اتاق بیرون می‌آیند وقتی تعجب ما را می‌بینند می‌گویند می‌خواهیم به تولد برویم.

اتاق کناری متعلق به یکی از دختران همین خانم است. او ۲۶ سال دارد، همسرش معتاد است و فرزند هفت ساله‌ای دارد که هنوز حرف نمی‌زند و تنها به نشانه تلاش برای حرف زدن نفس نفس می‌زند. مادر بزرگ‌اش می‌گوید پزشکان گفته‌اند یک لکه خون در مغزش است که قدرت تکلم را از او گرفته و نیازمند درمان است. این مادر و دختر هر کدام دو میلیون تومان پول پیش و ماهی ۱۵۰ هزار تومان اجاره می‌دهند. ‌

فرش‌های کهنه،‌ دیوارهای گچی، یک بسته رختخواب، یک کمد لباس و چند عروسک و یک اجاق گاز رو میزی و کمی وسایل آشپزی تنها چیزهایی هستند که در این اتاقک‌ها به چشم می‌خورند.

جنوب تهران نمایی از کوره‌پزخانه‌هایی

بهشت کولونی‌های مواد مخدر و تکدی‌گری

اکثر ساکنان خانه‌ها (اتاقک‌ها) همین اجاره ۱۵۰ هزار تومان را به همراه پول پیش یک تا دو میلیون تومانی می‌دهند. آقای بهرامی معاون اجتماعی شهرداری منطقه ۱۹ می‌گوید این افراد ۱۰۰ درصد نیازمند نیستند. به گفته او ۸۰ درصد آنها به خاطر فقر مالی در این مکان‌ها سکونت دارند، اما این سکونتگاه‌ها بهشت کولونی‌های مواد مخدر و تکدی‌گری هستند.

البته آماری که او از اتباع ایرانی و افاغنه ساکن در این سکونتگاه‌ها می‌دهد با آنچه فعالان اجتماعی آن منطقه می‌گویند متفاوت است. بهرامی معاون اجتماعی شهردار منطقه می‌گوید ۸۰ درصد این افراد افاغنه و ۲۰ درصد ایرانی هستند، اما آمار فعالان اجتماعی دقیقا برعکس این عددهاست. بهرامی البته تاکید می‌کند که تفاوتی در خدمات‌رسانی بین اتباع ایرانی و افغان در این محل وجود ندارد.

یکی از همین اتاقک‌ها متعلق به پیرزنی است که می‌گوید ۵۰ سال در آنجا زندگی می‌کند. او از بازدید جمعی ناراضی است و بلند بلند می‌گوید هیچ کس برای ما کاری نکرده و تنها می‌آیند از ما عکس و فیلم می‌گیرند و می‌روند. او با پرخاش کسانی را که برای بازدید آمده‌اند از خود دور می‌کند.

خشت‌زنانی که بیکار شدند

زن دیگری که ۴۳ ساله و دارای شش فرزند است می‌گوید به همراه شوهرش در همین کوره‌پزخانه‌ها خشت‌زن بوده‌اند، اما الان که کار تعطیل شده با یارانه روزگارشان را می‌گذرانند. ما را به اتاق کوچکشان دعوت می‌کند. ظهر است و سیب‌زمینی‌های سرخ‌کرده که برای ناهار تدارک دیده را به ما تعارف می‌کند.

در میانه این بازدید پسر جوانی از ما می‌خواهد نام او را یادداشت کنیم. او ۱۹ ساله است و می‌گوید به تازگی نامزد کرده و شغل ندارد. البته می‌گوید پیش یک صاحب‌کار افغانی رنگ‌کاری می‌کرده، اما کار خوابیده و او بیکار شده است. برادر بزرگترش هم ۲۷ ساله است و او هم نامزد دارد و با این حال فاقد شغل است. این خانواده چهار دختر هم دارند که همه آنها ازدواج کرده‌اند، اما پدر، مادر و دو پسر بیکار در خانه هستند.

جنوب تهران نمایی از کوره‌پزخانه‌هایی

تامین آب از تانکرهای شهرداری

تا اینجا تصور این است که این افراد فاقد شغل و سکونتگاه مناسب هستند، اما مساله فراتر از اینهاست. در این سکونتگاه‌ها آب آشامیدنی وجود ندارد و اهالی می‌گویند برق‌شان هم "امامی" است. گفته می‌شود شرکت آب و فاضلاب به دلیل غیرمجاز بودن این سکونتگاه‌ها اقدام به لوله‌کشی برای آنها نمی‌کند.

در آنجا پیرمردی که یک گاری حاوی شش دبه بزرگ آب را حمل می‌کند می‌گوید عموما دبه‌های آب را با پرداخت ۶۰ هزار تومان به تانکرهای آب شهرداری تهیه می‌کنند که این آب برای آبیاری درختان حاشیه خیابان‌هاست و آشامیدنی نیست. البته پیرمرد یک راه میانبر برای رسیدن به آب مجانی هم دارد. می ‌گوید گاهی دبه‌ها را از آب پارک پر می‌کند. او از کسانی که در حال بازدید هستند می‌خواهد به انتظامات پارک بگویند به آنها گیر ندهند.

زن و شوهر دیگری که کرد و اهل مهاباد هستند در یکی از این اتاقک‌ها ساکن هستند. مرد می‌گوید ۳۰ سال است که به تهران آمده و پیش‌ترها در کوره‌پزخانه کار می‌کرده. او همچنین می‌گوید به جای پرداخت اجاره ماهانه ۱۵۰ هزار تومانی چهار پنج میلیون تومان برای بازسازی اتاقک‌اش هزینه کرده و با توافق با صاحبخانه فعلا اجاره نمی‌دهد. فرزندی ندارند و سر و وضع خانه‌شان هم با فاصله از بقیه اتاقک‌ها تمیزتر است.

یکی از اتاقک‌ها درست نزدیک برجک کوره‌پزخانه است وقتی می‌خواهیم به آن نزدیک شویم پیرمردی با سرو وضع ژولیده به اسب خسته‌ای که جلوی اتاقک بسته شده اشاره می‌کند و می‌گوید مزاحم نشوید من خرید و فروش اسب دارم! به نظر می‌رسد وقت مناسبی برای سرزدن به او نبوده است.

یک دستشویی مشترک برای اهالی

در محوطه کوره‌پزخانه شاغلام یک دستشویی مشترک برای تمامی ساکنان این منطقه وجود دارد که همگی از آن استفاده می‌کنند. می‌گویند اهالی همان‌جا با استفاده از دبه‌های آب حمام هم می‌کنند.

کوره کاردان در دولتخواه شمالی در کنار ورزشگاه شهید باکری واقع شده، یک راه خاکی باریک ما را به سمت سکونتگاه می‌برد. دالانی که در یک طرف آن اتاقک‌های کوچک اجاره داده شده است. در اینجا ۱۵ تا ۲۰ خانواده ساکن هستند و برخی از آنها هم از اتباع افغان هستند.

ازدواج به ازای ۵ میلیون تومان پول

یکی از اتاقک‌ها مربوط به مردی افغان و همسر و فرزندانش است. زن ۴۳ ساله او چهار سال معتاد به شیشه بوده و شوهرش او را به خانه راه نمی‌داده است. زن می‌گوید ۱۷ ساله بوده که خانواده‌اش او را به ازای ۵ میلیون تومان به این مرد افغان واگذار کرده‌اند. او شش ماه در کمپ ترک اعتیاد ورامین ساکن بوده و حالا دو ماه است که به خانه برگشته و وضعیت بهتری دارد. می‌گوید قول می‌دهد دیگر مواد مصرف نکند و به جای آن درخواست می‌کند که به او کمک کنند بتواند دندان‌هایش را که حالا سیاه و پوسیده شده درست کند. او هم شش فرزند دارد که همگی در یک اتاق کنار هم زندگی می‌کنند.

ساکن یکی از اتاقک‌ها زن بلندقامت درشتی است که می‌گوید در خانه‌های مردم کار می‌کند. شوهرش بیماری قلبی دارد، لگن‌اش مصنوعی است و از کارافتاده شده است. پسر ۲۶ ساله‌اش هم اخیرا در سانحه‌ای از ناحیه پا زخمی شده و مادر یک تنه خرج خانه را می‌دهد. می‌گوید پس از فوت مادرش به علت تصادف از دیه او برای خریدن یخچال استفاده کرده. یک کولر آبی هم از سوی خیرین به او داده شده اما مشکل‌اش تامین آب است. خانه او در پشت بام محله کوره کاردان واقع شده و او باید دبه‌های سنگین آب را با خود به بالا حمل کند. می‌گوید یکی از صاحبان خانه‌ای که در آن کار کرده به جای مزد کار به او ۵۰ متر شلنگ داده تا بتواند این آب را از پایین به بالا بکشد اما اهالی اجازه نداده‌اند این کار را بکند. او در کنار آشپزخانه‌اش اتاقک کوچکی ساخته که برای حمام از آن استفاده می‌کند.

کمک‌هایی که دود می‌شوند

یکی از زنان ساکن در این محله از ناحیه چشم دچار مشکل است. یکی از خیرین همراه از همسرش می‌پرسد که آیا او را برای ویزیت دکتر برده‌اند. ظاهرا ۱۰۰ هزار تومان به او داده بودند تابتواند به پزشک مراجعه کند. همسرش با ظاهری ژولیده و لحنی خاص می‌گوید مگر با ۱۰۰ هزار تومان می‌شود دکتر رفت. می‌گویند این پول را همسرش گرفته و دود کرده است.

یکی از ساکنان این اتاقک‌ها مادری است که شش فرزند دارد دو دختر او ازدواج کرده و در همین اتاقک‌های مجاور ساکن شده‌اند. شوهرش کارگر ساده است و یک کودک یک سال و هفت ماهه دارد که می‌گوید بهزیستی کودک را از آنها گرفته است. می‌گوید حاضر است همین اتاق را هم نداشته باشد، اما کودکش را به او پس بدهند. روایت‌اش از گرفتن این کودک قدری عجیب است. مدعی است که یکی از اعضای شورای شهر (مشخص نیست که منظورش تهران است یا جای دیگر) می‌خواسته این کودک را برای فرزندش در آمریکا بفرستد، اما اینها قبول نکرده‌اند و در این میان بهزیستی کودک را از آنها گرفته است. این نوزاد یک سال و هفت ماهه، ۹ ماه است که در شیرخوارگاه رقیه نگهداری می‌شود. مادرش می‌گوید که مدت‌ها برای یافتن مکان نگهداری فرزندش دوندگی کرده و حالا هم اسنادی از دادگاه را به ما نشان می‌دهد که برای بازگرداندن فرزندش تلاش‌هایی را انجام داده است.

وقتی عکس نوزادش را به ما نشان می‌دهد می‌گوید او یک مشکل مغزی دارد و بیمار است.

دختر بزرگترش برای سومین‌بار ناخواسته باردار شده است. شوهرش کارگر روزمزد ساختمانی است و می‌گوید چند روز دیگر باید به سربازی اعزام شود. دنیا و سونیا دختران زیباروی دو ساله و چهار ساله او سرخوش و خوشحال مشغول بازی با بقیه کودکان کوره کاردان هستند. یکی از خیرین همراه می‌گوید در بارداری دوم فرزندش را ۱۵ میلیون تومان پیش فروش کرده بوده که همین خیرین مانع شده بودند.

 

دخترکانی که مادر می‌شوند

دختر ۱۶ ساله او هم که ازدواج کرده برای سومین بار باردار شده، البته مادرش می‌گوید فرزند اولش فوت کرده است. او با چشمان کنجکاو کودکانه بازدیدکنندگان را دنبال می‌کند و وقتی می‌بیند که یکی دو نفر به عکاسی مشغول هستند با ذوق می‌گوید: « اگر این عکس‌ها را در اینستاگرام بگذارید چقدر لایک می‌خورد؟».

کمک‌های خیریه سازماندهی شود

طیبه سیاوشی، نایب رییس فراکسیون آسیب‌های اجتماعی مجلس شورای اسلامی که به همراه مینو خالقی مشاور عالی سازمان امور اجتماعی وزارت کشور، رییس شورای محله دولتخواه جنوبی و معاون اجتماعی شهرداری منطقه ۱۹ از این اقامتگاه‌ها بازدید می‌کرد با بیان این‌که تقریبا همه ساکنین کوره‌های "شاغلام" و "کاردان" اتباع ایرانی هستند، گفت: اینها کسانی هستند که سال‌ها پیش به امید وضعیت بهتر و یافتن شغل به تهران آمدند البته اگر بتوان نام این وضعیت را وضعیت بهتر گذاشت. برخی از اینها کارگران کوره‌های آجرپزی بوده که با توقف فعالیت آنها بیکار شده و همانجا زندگی خود را ادامه دادند.

وی با بیان این‌که حضور این افراد در سکونتگاه‌های غیررسمی و با این سبک زندگی مورد پذیرش نهادهای رسمی نیست، گفت: متاسفانه این افراد زندگی بسیار فقیرانه‌ای دارند و ما باید تنها تلاش کنیم آسیب‌هایی که آنها به دلیل فقر متحمل می‌شوند را در سطوح ابتدایی کنترل کنیم. این افراد مسکن حداقلی را هم ندارند و بعضی از آنها به خاطر یک مبلغ ناچیز نمی‌توانند فرزندانشان را به مدرسه بفرستند. برای من اولویت مباحث آموزشی و بهداشتی این افراد است. ما باید کمک کنیم که فرزندان اینها به راحتی به مدرسه بروند، چرا که در این صورت آنها می‌توانند حداقل برای مدتی از آسیب‌ها به دور باشند.

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی اضافه کرد: این افراد از حداقل‌های بهداشتی یعنی توالت و حمام محروم هستند البته اخیرا شهرداری منطقه ورود کرده و یک سرویس در حد حداقلی ساخته است که آن هم مشکلات زیادی دارد. به هرحال شرایطی که این افراد در آن زندگی می‌کنند اصلا انسانی نیست. بسیاری از اینها ۲۰ تا ۳۰ سال است به همین شکل زندگی کرده و زندگی در جای دیگری را برای خود متصور نیستند. ضمن این‌که شرایط زندگی بهتر و یک امکانات انسانی هم برای آنها فراهم نشده است.

سیاوشی با انتقاد از سیاست‌های مسکن در دولت فعلی، اظهار کرد: حداقل انتظار این است که این افراد یک اتاق با یک سرویس بهداشتی و یک حمام داشته باشند یا شرایطی حداقل مثل مسافرخانه‌های قدیمی برای آنها فراهم شود. الان وضعیت آنها به گونه‌ای است که در دو اتاق با تعداد زیادی فرزند زندگی می‌کنند و بعد یکی از این فرزندان ازدواج می‌کند و مجددا همانجا زندگی می‌کند که شرایط غیرقابل هضمی است.

این نماینده مجلس با تاکید بر ضرورت ساماندهی کمک‌های مردمی در این منطقه خاطرنشان کرد: یکی از رسالت‌های رسانه‌های عمومی این است که فرهنگ‌سازی کنند و به خیرین بگویند مثلا اگر شما یک بشقاب غذا دست یکی از این کودکان بدهید کار خوبی است و حس خوبی هم دریافت می‌کنید اما وضعیت به گونه‌ای شده که یکی از سرگرمی‌های زنان و کودکان در آنجا این است که منتظر باشند کسی بیاید و دست‌شان چیزی بدهد. در واقع فرزندان اینها موظفند که غذای خود را از خیابان دریافت کنند.

وی ادامه داد: بهتر است خیرین با همراهی شورای محله و خیریه مستقر در آنجا به شکل سازماندهی شده توزیع کنند. چهره این منطقه به اندازه کافی دردناک است. دیگر حضور زنان و کودکان را به آن اضافه نکنیم. در واقع شکل اهدای کمک‌ها نباید پول‌پاشی باشد در واقع می‌توان به کمک NGO‌ها و خیریه‌های مستقر کمک‌ها را در قالب‌های مشخص سازماندهی کرد.

نایب رییس فراکسیون اسیب‌های اجتماعی مجلس شورای اسلامی با طرح این سوال که بودجه ۳۰۰ میلیارد تومانی دستگاه‌های متولی آسیب‌های اجتماعی کجا هزینه می‌شود؟ گفت: یکی از بدترین موارد در این بازدید خانمی بود که در سنین کم به ازای مبلغی فروخته شده بود و بعد در دام اعتیاد افتاده بود. متاسفانه نهادهای متولی آسیب‌های اجتماعی به یک بخش از زندگی اداری این مملکت تبدیل شدند و اقدامی موثری از آنها دیده نمی‌شود.

 

 

 

4242

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 797949

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 0 =