دقیقش را در خاطر ندارم؛ همین قدر می دانم که در آن سالها رییس سازمانی عریض و طویل بود. به صورت کاملا اتفاقی روبروی مجموعه سعدیه شیراز دیدمشان، با خانواده بودند و ظاهرا محافظی نداشتند؛البته شاید محافظینش دورادور حواسشان بود و هوایش را داشتند،نمی دانم.
او با هر کسی که می شناختش به خوبی و همراه با لبخند برخورد می کرد. عکس هم می گرفت امضا هم می داد و کلا مردمی به نظر می رسید.
همین نوع برخوردهایش بود که باعث شد یکی از دوستان -که در آن لحظه همراهم بود و او را شناخت- از آن تاریخ تاکنون شیفته اش شود؛هرچند که دوست روزنامه نگارم سیاست های او در سازمان متبوعه اش را قبول نداشت و همیشه منتقدش بود اما همان چند لحظه و برخورد و خوش وبش آن جناب، کار خودش را کرد.
طی 10 سال و نیم ریاستش بر آن سازمان معروف و بزرگ سخنرانی های جالبی هم داشت که تا مدت ها نقل محافل می شد؛مثلا یکی اش کنایه ای بود که به علی مطهری زد در همان ماجرای پوشش همسر مدافع تیم فوتبال بارسلونا!(*)
او پس از فراغت و در اصل دل کندن از آن سازمان معروف،با آگاهی صحیح از ابزار روز و همچنین شناخت مخاطب به خوبی در شبکه های اجتماعی فعال شد؛شاید فعال تر از هر آدم سیاسی دیگری.
حالا در اینستاگرامش(با حدود 118هزار دنبال کننده) کارهای جالبی می کند؛مثلا یک روز با «حمومی» عکس می گیرد و در کنار آن تصویر می نویسد:« امروز حوالی میدون انقلاب یه حمام قدیمی دیدم. از سر کنجکاوی وارد شدم و با ایشون، یعنی آقا مصطفی صاحب حمام و آقازاده شون که دورتر ایستاده هم صحبت شدم.یاد پنجاه سال قبل افتادم ،روزهایی که با پدر مرحوم بقچه به دست می‌رفتیم و در نوبت کیسه کشی و صابون زنی می نشستیم.».
یک روز در قبرستان کرمانشاه سلفی با اموات می گیرد و می نویسد.« از بهشت زهرای ما تهرونی ها بهتر است.»
روز دیگر عکسی کنارمهندس تقی پور وزیر سابق ارتباطات منتشر می کند:« ایشان مهندس تقی پور وزیر سابق ارتباطات هستند. می‌گویند به من شبیه است.در دولت قبل وزیر ارتباطات روسیه میهمان ایشان بود. با من هم ملاقات داشت. وقتی وارد شد تعجب کرد و گفت ما که دیروز ملاقات داشتیم!».
خیلی ریز و در نگاه اول، ساده، به مسایل اجتماعی ورود می کند. سعی اش این است که نشان دهد «خاکی» است،نمی گویم نیست،اما این که واقعا هست یا نیست را نمی دانم.
پست هایش اغلب خواندنی است:«تخم دوزرده» اش،«تکیه گاه عوضی»اش،«خاکشیر»اش،«هرکول ایرانی»اش و...
ماجرای تخم دوزرده اش را بخوانید:« در یکی دو یادداشت قبلی از ضرب المثل «تخم دو زرده» نام بردم که در فضای رسانه ای مورد استقبال قرار گرفت. از جمله همین کاریکاتور روزنامه آفتاب یزد با متن طنز نسبتاً قابل قبول! ممنون!
جوانی از من سؤال کرد منظور از «تخم دو زرده» چیه؟
گفتم یعنی کسی که «شق القمر»کرده!
گفت «شق القمر» دیگه چیه؟
واقعا توضیح تخم دو زرده خیلی راحت تر بود تا شق القمر!
مثل خیلی توجیه کاری‌های ما که موضوع را پیچیده‌تر می کند.»
خط آخر را دوباره بخوانید:« مثل خیلی توجیه کاری‌های ما که موضوع را پیچیده‌تر می کند.»
سید عزت الله ضرغامی 10 سال و نیم رییس سازمان عریض و طویل صدا و سیما بود. خیلی ها معتقدند در موضوعات مختلف و خصوصا سیاسی توجیه کاری هایی داشت که آن موضوعات را حسابی پیچیده تر می کرد.
مثالش زیاد است؛حافظه تاریخ که پاک نمی شود،می شود؟!
*****
نکته اول: تا انتخابات ریاست جمهوری 1400 به ظاهر زمان زیادی است؛سه سال،اما آنها که عزمشان را برای این انتخابات جزم کرده اند می دانند این زمان چقدر اندک است.
نکته دوم: به یادبود مرگ شاعر بزرگی با تشریفات تمام یک تابلو بزرگ حاوی شرح حال او را روی سردر منزل نصب کردند. پس از تمام شدن تشریفات دو نفر از مدعوین با هم به طرف منزل می رفتند. یکی از آنان گفت:به نظر تو اگر من بمیرم تابلویی بالای در منزلم آویزان خواهند کرد؟دومی گفت:بله حتما.پرسید:روی آن چه خواهند نوشت. گفت:روی آن می نویسند این خانه اجاره داده می شود.
*****
پی‌نوشت اول: (*) ماجرای پوشش همسر مدافع تیم فوتبال بارسلونا
پی‌نوشت دوم: این نهایت لطفتان است که وقت بگذارید و نظرات خود را برای مترونامه ارسال کنید. نظرات، خصوصا انتقادات،موضوع های پیشنهادی و... را پیوسته از طریق این آی دی(metro_nameh@) ارسال کنید و مطمئن باشید مورد استفاده قرار می گیرد و تاثیرگذار خواهد بود.
پی‌نوشت سوم: درباره مترونامه اینجا را بخوانید.
نظر شما