مهر نوشت؛ کودکان کار با فروش گل، فال، شکلات و... در خیابان‌های سرد شهر کودکی خود را سپری می‌کنند و به امید دنیایی بهتر، حسرت آنان در رسیدن به این آرزوها یخ می‌زند.

خاله... خاله یه فال ازم بخر... خاله انشا الله خیر از زندگیت ببینی... خاله از خدا می‌خوام خوشبخت بشی...

چهره معصومانه‌اش در سرمای زمستانی قرمز شده است و نشان از آن دارد که ساعت‌هاست در خیابان به دنبال یک مشتری می‌گردد که فال از او بخرد. لباس‌های کهنه و پینه خورده‌اش، فریادهایی بلند و بی‌صداست و چهره مظلومانه و سرما خورده‌اش نشان از آن دارد زمان طولانی را در سرما سپری کرده تا بتواند فال بفروشد و در میان رفت و آمد مردم که برای خرید شب عید در رفت و آمد هستند کمتر کسی به او توجه می‌کند اما پسرک مصمم‌تر از قبل به دنبال مشتری است.

پیاده‌رو خیابان که با ویترین‌های رنگارنگ مغازه‌ها روشن شده به خیابان جلوه‌ای دیگر داده است، پسرک که بیشتر از ۱۰ سال سن ندارد در حالی که جای سیلی روزگار بر صورت سرما زده‌اش مانده به دنبال عابران پیاده می‌دود و التماس می‌کند که یک فال از او بخرند و با صدایی نالان و التماس آمیز تکرار می‌کند «خاله یک فال ازم بخر... خاله صواب داره» و خودش را به سرعت جلوی دختر جوانی که با دوستش مشغول خرید لباس هستند می‌اندازد و آب دهانش را قورت می‌دهد. در این حین به سرعت مرغ عشق زرد رنگی را از جیب ژاکت کهنه‌اش در می‌آورد و می‌گوید: «فال خوشبختی برایتان بگیرم خاله خدا هرچی می‌خوای بهت بده ...»

دختر جوان با دوستش بدون توجه به پسرک از کنار او می‌گذرند و در پاسخ التماس‌های پر تکرار پسرک می‌گوید: نمی‌خواهم و او را با دست به سمتی هول می‌دهد و پسرک که بغض گلویش را فشار می‌دهد گوشه‌ای می‌ایستد و زیر لب با خود نجوا می‌کند.

زن جوانی که مدتی است این صحنه را می‌نگرد از او دعوت می‌کند که برایش فالی بگیرد و یک اسکناس ۱۰ هزار تومانی به وی می‌دهد. شاید در این لحظه گرمای انرژی بخشی بر جسم و جان پسرک وارد شد.

مرغ عشق پاکت سفید رنگ کوچکی را که از میان دیگر پاکت‌های سفیدی که به ترتیب در جعبه کنارهم چیده شده بودند بیرون کشیده و به زن جوان می‌دهد و در حالی که چشمانش از خوشحالی گرد شده بود به سمت عابری دیگر به راه افتاد.

کمی جلوتر می‌روم و به بهانه فال گرفتن با او هم صحبت می‌شوم، نامش احمد است و چهار خواهر و برادر دارد و برای اینکه بتواند هزینه تحصیل خود و خواهر و برادرانش را بدهد فال فروشی می‌کند.

در حین صحبت کردن ژست مردانه‌ای به خود می‌گیرد و دیگر از لفظ خاله استفاده نمی‌کند و می‌گوید: خانم چقدر سؤال می‌پرسی آگه فال نمی‌خواهی اجازه بده من به کاسبی‌ام برسم...

تعدادی فال‌ خریدم و از او خواستم بیشتر راجع به خود و خانواده‌اش بگوید و با اصرار فراوان راضی شد که بگوید...

پدرم سال‌ها دست‌فروش بود و کار می‌کرد ولی اکنون مریض شده و شهرداری هم اجازه نمی‌دهد که او کار کند، من هم یواشکی و به دور از چشم مأموران شهرداری فال می‌فروشم چند بار فال‌ها و مرغ عشقم را مأموران شهرداری گرفته و پس ندادند.

آدرس محله اشان را می‌پرسم که به یکی از نقاط حاشیه‌ای شهر در منطقه‌ای محروم اشاره می‌کند و بیشتر ادامه نمی‌دهد و می‌گوید: باید بروم یک جعبه فال دوباره تهیه کنم و فال بگیرم... خواهر کوچکم منتظر است.

۸۰ درصد کودکان خیابانی در قم کودکان کار هستند

مدیرکل بهزیستی استان قم درباره وضعیت کودکان کار و خیابانی در قم گفته است: در این استان هرسال حدود ۳۰۰ کودک خیابانی در سطح شهر جمع‌آوری و ساماندهی می‌شوند.

رضا سلیقه با بیان اینکه ۸۰ درصد از کودکان خیابانی، کودک کار هستند، اظهار کرد: در این ارتباط هماهنگی‌های لازم با آموزش و پرورش برای آموزش آنها انجام شده است اما نیاز به حمایت‌های خانواده‌ها در کاهش بحران نیز وجود دارد.

۷۰ درصد کودکان کار خانواده دارند

معاون امور اجتماعی بهزیستی استان قم نیز در این راستا در گفت‌وگو با خبرنگار مهر با تفکیک کودکان کار و کودکان خیابانی، عنوان کرد: ۷۰ درصد از کودکان کار خانواده دارند و با اطلاع یا اجبار خانواده کار می‌کنند و کودکان خیابانی که موارد حادی هستند نیز مورد حمایت بهزیستی قرار می‌گیرند و تنها درصد کمی از آنان در استان مشاهده می‌شوند.

علی شیری با بیان اینکه بخشی از کودکان به دلیل از کارافتادگی یا بیکاری سرپرست خانوار برای تأمین مخارج خانواده به کار کردن رو می‌آورند، تصریح کرد: بهزیستی تلاش می‌کند تا به تناسب دلیلی که کودکان برای کار کردن راهی خیابان می‌شوند، حمایتی داشته باشد و در صورتی که خانواده توانایی کار داشته باشند که بتوانند از تسهیلات اجتماعی استفاده کنند مبلغی وام قرض الحسنه به ایشان پرداخت می‌شود و در صورتی که سرپرست خانوار دچار از کارافتادگی باشد، به بهزیستی برای حمایت معرفی می‌شوند.

فقر، مهاجرت، اعتیاد، حاشیه نشینی، کار کودک، بزهکاری، همه و همه کلاف سردرگم آسیب‌های اجتماعی است که شناسایی علت و معلول آن از هم کار هر کسی نیست و بنا بر آنچه که مسئولان امر در این رابطه مطرح می‌کنند مؤید این مطلب است؛ زیرا کار کودکان یک آسیب اجتماعی است که در نتیجه آسیب‌های دیگری به وجود آمده است.

این آسیب‌ها مانند کلاف درهم تنیده‌ای هستند که نمی‌توان هیچ کدام را از هم جدا کرد و همگی برهم تأثیر می‌گذارند؛ در حالی که برنامه‌ها و قوانین بسیاری برای جلوگیری از آسیب کودکان کار و کودکان خیابانی وجود دارد ولی این قوانین و برنامه‌ها چندان نمی‌تواند پاسخگو باشد و هر روز بر تعداد کودکانی که فال فروشی و گل فروشی را انجام می‌دهند افزوده می‌شود و آینده آنان به تباهی کشیده می‌شود.

 

48

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 761587

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 12 =