اول- جمهوری اسلامی ایران در شرایطی قرار دارد که بایستی یک انتخاب راهبردی را تجربه نماید؛ «تحول گفتمان»، با حفظ نظام ارزشی، اصول و اهداف بنیادین نظام، جهت مدیریت تهدیدات مدرن، و خلق فرصت‌های اقتضایی. «ما»، باید یک "تحول گفتمانی" را آغاز کنیم.

دوم 
جهان دست‌خوش تحولات بنیادین شده، و به‌طور تعیین‌کننده‌ای، شرایط محیط داخلی، در تاثیر و تاثر با محیط جهانی قرار دارد. محیط ملی ج‌.ا.ا، در قواره یک بازیگر موثر منطقه‌ای، مستقیما متاثر از تحولات محیط جهانی و بین‌المللی است. قواعد، سنت‌ها و سازوکارهای بین‌المللی، به‌طور بی‌سابقه‌ای متحول شده‌اند. قدرت‌های برتر، در نظام امنیت بین‌المللی، برای مهار بحران و ناامنی، دیگر نیازمند به طی فرایند‌های پیچیده از طریق سازمان ملل و شورای امنیت و منشور ملل، نیستند! فصل هفتم منشور، برای کنترل عوامل ناامنی، در مواد ۴۱، و ۴۲، تمهیداتی جهت محاصره همه‌جانبه و انسداد ارتباطات "یک کشور هدف"، پیش‌بینی کرده است. این فرایند «حصر و انسداد»، با توجه به سطح تکنولوژیک عصر جنگ جهانی دوم، موضوعیت داشته‌ است. اینک اما، یک قدرت جهانی، قادر است، به تنهایی با استفاده از «مقررات و مکانیزم‌های مدرن»، نظیر «معاهدات آشکار ساز و کنترول‌کننده چرخه تامین»، همه محدودیت‌های فصل هفتمی منشور ملل را بر یک کشور هدف اعمال کند.

سوم 
کنوانسیون‌های آشکارساز و کنترل فرایندهای سفارش کالا، خرید، حمل، گمرک، و انتقال پول، قادرند که تمامی منافذ مالی پولی لجستیکی حمل و نقل و داد و ستد و صادرات و واردات یک کشور، (همچون ایران) را به‌طور کامل مسدود کنند. نیروی «اعمال فشار همه جانبه»، جهت بسیج عوامل منطقه‌ای و جهانی، علیه یک هدف خاص، به‌ویژه با ابزار «پول امنیتی»!، می‌تواند جایگزین مجوز اقدام بر مبنای ماده ۴۲ منشور بشود! معاهدات و کنوانسیونهای بین‌المللی، به‌شدت پیچیده، فراگیر، نافذ و مداخله‌جو شده‌اند. جهت درک میزان پیشرفت و پیچیدگی کنوانسیون‌های معاصر در قیاس با ادبیات قرن گذشته، می‌‌توان آن‌ها را با میزان تحول و پیشرفت تکنولوژی‌های ارتباطی و سایبری مقایسه نمود!

در همین قیاس، متون معاهدات خلع سلاحی که در دهه پنجاه، شصت، هفتاد قرن قبل تولید شده، با متن یک توافق بین‌المللی همچون «برجام»، اصلا قابل مقایسه نیست! معاهدات "کنترل گمرکات" و نظارت مالی پولی بانکی، که در قرن گذشته تولید و اعمال شده، با مقرراتی که اینک، بر آشکارسازی و نظارت و کنترل چرخه تامین، خرید، پرداخت، نقل و انتقال، لجستیک و گمرکات، در نظام جهانی حاکم شده و می‌شود، أساساً قابل قیاس نیست!

چهارم
شرایط به‌گونه‌ای‌است که، با ابزار کنوانسیون‌ها و معاهدات مدرن، بدون نیاز به کسب صلاحیت از ملل متحد، شورای امنیت و فصل هفتم منشور، یک کشور می‌تواند اسیر «حصر کامل» و انسداد شرایین مالی پولی تجاری و اقتصادی شود! این "نظام یک‌سویه و ظالمانه"، بتدریج بر همه شئون نظام بین‌الملل تسلط می‌یابد. حتی کشورهایی که خود را جزء و وابسته به چند قدرت نافذ جهانی بدانند، راه گریزی از آثار نامطلوب چنین نهادهای فراگیر و سایبری، ندارند!

پنجم
سطح تنش و بحران در ۵ زیرسیستم منطقه‌ای پیرامون ج‌.ا.ا به‌شدت بالاست. تضاد آشتی‌ناپذیر رقیبان/دشمنان با ایران، رو به توسعه و تزاید است. رژیم صهیونیستی، عربستان و آمریکا، انگیزه بالایی در برخورد با ایران دارند. "خاورمیانه جدید آمریکایی"، به یک جنگ بزرگ برای تغییر مرزها، هویت‌‌های ملی و ژئوپولیتیک ایران، نیاز دارد.حلقه محاصره «تحریم فراگیر مدرن» آمریکا، به‌سرعت ایران را در بر می‌گیرد. اروپا، چین و روسیه، هرکدام ظرفیت و انگیزه محدودی برای تقابل با امریکا دارند. قدرت سایبری و نفوذ مالی اقتصادی أمریکا، میزان مانور رقیبان اتلانتیکی و پاسیفیکی آمریکا را محدود کرده است. ج‌.ا.ا اما، انگیزه و توان مناسبی برای ایستادگی در مقابل آمریکا دارد. قدرت تضادسازی و برقرای موازنه منفی امنیتی ایران، ابزار فوق‌العاده مهمی برای مهار رقیب و دشمن است. این توان، عمدتا جنبه سلبی داشته و در شرایط تضاد و تقابل بشدت کاربرد دارد.

ششم
تداوم و توسعه تضاد و تقابل اما، به صرفه و صلاح ج‌ا..ا نیست زیرا، پازل آمریکا و اسراییل و عربستان با تداوم و توسعه تضاد و جنگ، کامل می‌شود! ابزار و قدرت تضاد‌سازی و موازنه منفی امنیتی ج‌.ا.ا، باید در خدمت منافع بلندمدت و پایدار کشور قرار گیرد. حفظ مرزهای هویتی و ملی خاورمیانه، و حفظ برتری ژئوپولیتیکی ایران، در برقرای صلح و ثبات و خلع انگیزه برتری طلبی سعودی و آمریکا و نیز مهار تهدید اسراییل معنا می‌یابد. ایران و منطقه به تنها چیزی که نیاز ندارد، توسعه نفوذ آمریکا و فراگیر شدن جنگ بزرگ و ویرانگر است.

هفتم
گفتمان امنیت بین‌الملل ایران بر این ارکان استوار است:
۱-  تضاد
۲-  اقتدار نظامی امنیتی
۳-  توسعه نفوذ
۴-  انتقال تخاصم به حیاط خلوت خصم.
این گفتمان با پشتوانه حمایت ملی و مردمی تداوم یافته است.

اگر در جریان تحولات نظام جهانی و توسعه تهدیدات راهبردی خارجی، ارکان وحدت و انسجام ملی ایران تضعیف گردد، تداوم گفتمان امنیتی ما ناممکن خواهد شد. مجموعه تهدیدات "تحریم‌محور مدرن" آمریکا و احتمال توسعه تخاصم تا یک جنگ فراگیر، محیط داخلی و وحدت ملی ما را به‌شدت تهدید می‌کند. درگیری توأمان نظام با تهدیدات فراگیر داخلی و جهانی، موجودیت و بقای ملی مملکت را به خطر جدی می‌اندازد. یک ارزیابی آینده‌پژوهانه در بستر تهدیدات مزدوج داخلی و خارجی، بقای نظام را به‌شدت در خطر می‌بیند. حفظ نظام و مملکت و کشور، به‌ نظر می‌رسد که در گرو عبور موفقیت‌آمیز از طوفان تهدیدات ممزوج داخلی و خارجی است.

هشتم
راه مدیریت و مهار تهدیدات مذکور، حفظ ارزش‌ها، اصول و اهداف بنیادین نظام، و "تحول در گفتمان امنیت‌بین‌المللی" و «راهبرد امنیت و توسعه پایدار ملی» است. گفتمان «تحول‌خواه امنیت بین‌المللی نظام» را می‌توان بر ارکان ذیل، بنیان نهاد: 
۱-  حفظ منابع قدرت منطقه‌ای و اقتدار نرم جهت موازنه مثبت امنیتی
۲-  انجماد تضاد
۳-  ترسیم خطوط فاصل و محدوده‌های نفوذ متوازن، با دشمن و رقیب در سطح منطقه 
۴-  انجماد تخاصم و آتش بس در خطوط تماس  
۵-  آغاز گفت‌وگو جهت یافتن مدل ترک مخاصمه 
۶-  استفاده از ظرفیت‌های مشترک، جهت توسعه پایدار ملی و منطقه

نهم 
مرکزیت نظام، از بیش‌ترین ظرفیت و حداکثر بهره از قوه تشخیص و توان تصمیم برخوردار است،. بیش‌ترین مسئولیت را نیز در تعیین خط مشی و سرنوشت مملکت بر عهده داشته ، و بیش‌ترین نقش را در هدایت ملت به سمت صرفه و صلاح تاریخی کشور، ایفا می‌نماید. چنانچه «اراده و انگیزه ملی»، جهت تغییر شرایط و تحول اوضاع، مشتمل بر اراده مشترک ملت و حاکمیت باشد، آن‌گاه «ما»، قادر به عبور موفقیت آمیز از این آزمون تاریخی {آزمون ضرورت انتخاب و تحول گفتمانی} خواهیم بود، لیکن، اگر اراده ملت و اراده حاکمیت، هر کدام در سویی دگر باشد، آن‌گاه، شکاف کشور ملت، فرصت بقا را از مملکت سلب خواهد کرد.

 دهم 
«ما» باید انتخاب کنیم، تحول گفتمان و بازتنظیم راهبرد امنیت و توسعه پایدار ملی، با حفظ ارزش‌ها و اصول و اهداف، یا، تداوم گفتمان پیشین، و از دست دادن فرصت حفظ اصول و اهداف، و تهدید جدی بقا. اصلاح و پاک‌سازی محیط ملی از آسیب‌ها، و آماده‌سازی محیط برای «تحول گفتمانی»، به‌ویژه در بستر سیاست خارجی،  یک ضرورت فوری برای «ما» است. "بازیابی هویتی"، می‌تواند کُد محوری برای بسترسازی این نهضت ملی، واقع شود.

پیشتر نیز تاکید شد که، روند جریانات محیط سیاست خارجی و بین‌المللی، هشدار یک «زمستان داغ» را به ما می‌دهد! تاخیر در اتخاذ یک انتخاب راهبردی، و تحول گفتمانی، فرصت‌سوزی محض و تهدید بقای ملی است.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 785520

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 5 =