هادی ساعیِ‌ معتاد، صادق زیباکلامِ‌ مرغدار و دریاچه ارومیه بی‌آب!

مشکل محیط زیست در کشور ما ویژه خواری‌هایی است که نه تنها بسیاری از دولت مردان که متاسفانه بسیاری از نخبگان هم به آن آلوده شده‌اند.

در روزهای اولی که در سال 1372 به آلمان رفته بودم چند ماهی مستاجر خانمی بودم که در یک مجتمع آپارتمانی اتاقی از واحد سه اتاق خوابه خودش را به من اجاره داده بود. فکر کنم ماهی 240 مارک می‌دادم. از آشپزخانه مشترک او هم استفاده می‌کردم. پسری داشت که اتاقش روبروی اتاق من بود، ولی همیشه در اتاقش نبود. برای اجاره این اتاق قراردادی بین ما نوشته نشده بود. وقتی اولین اجاره اتاق را دادم، صاحب خانه (که بعد فهمیدم خانه مال خودش نبوده و به شکلی با مساعدت دولت با اجاره کم به ایشان داده شده است)، از من خواست که متنی بنویسم که توضیح دهم که این پول را بابت اجاره به ایشان داده‌ام. ازشان سوال کردم این نوشته به چه کاری می‌آید؟ او به من گفت: «وقتی این پول را به بانک می‌برم باید مدرکی نشان دهم که منشاء این پول چه بوده است».

خواندن گزارش خبرآنلاین در مورد آرزوی هادی ساعی ورزشکار مشهور کشور، که 10 سال هم عضو شورای شهر بوده است، جالب است. ظاهرا یکی از درآمدهای ایشان را کم کرده‌اند و ایشان عصبانی شده و آرزو کرده که معتاد شود. چندی قبل هم که شغل دوم آقای صادق زیباکلام نویسنده و همکار دانشگاهی و منتقد جسور کشور را از دانشگاه آزاد گرفتند، ایشان هم فرمودند اگر مرغدار شده بودند احترام بیشتری داشتند. نمونه‌های این چنینی در کشور کم نیست. کم نیستند کارمندان، دانشگاهیان، معلمان، آرایشگران، باغبانان، رفتگران، گله داران و کشاورزانی که در همین تهران صاحب یک یا چند واحد مسکونی هستند و صرف نظر از قیمت میلیاردی آنها چند برابر حقوق بالاترین حقوق رسمی اجاره خانه هم می‌گیرند. گاهی بعضی در قاب تلویزیون ظاهر می شوند که در منطقه زلزله زده در چادر آرایشگری می‌کنند و بی خانمان هستند ولی زود مشخص می‌شود که دروغ می‌گویند. البته کاری به مدیران دولتی ندارم که کم نیستند در بین آنها که بچه‌های فقیرشان در کشورهای اروپایی و امریکای شمالی با تحمل چه سختی‌هایی در گرانترین دانشگاه‌ها درس می‌خوانند و یا صاحب شرکت و کارخانه هستند. کاش محققانی پیدا می‌شدند تا با بررسی و دسترسی به این اطلاعات بخشی از اینها را منتشر کنند. خاوری نمونه‌ای از خروارها مدیران ارشد این چنین تیپی است.

این درد بزرگی است که در کشور ما دولتیان سعی کرده‌اند که در این سال‌ها برای آنکه فشار کمتری به آنها وارد شود به بسیاری از اقشار غور زن جامعه «رانت»، «رشوه»، «حق السکوت» و مشابه آن بدهند و نخبگان و سرآمدان جامعه را هم با چنین ویژه خواریی‌هایی آلوده کنند. معمولا گرفتن چیزی از کسی خیلی سخت‌تر از دادنش است.

آب و محیط زیست هم دچار چنین بلایی شده است. سالهاست که دولتیان امتیازهای ویژه‌ای مانند معدن، چاه آب، مرتع و جنگل و زمین، مجوز مدرسه و آموزشگاه خصوصی، ورزشگاه و غیره را به افراد زیادی داده‌اند و هر دولتی هم سر کار بیاید نمیتواند آنها را بگیرد. کاری به پیمانکاری‌های بزرگ و کلان ندارم که من را نه صلاح و نه صلاحیت است در موردشان بنویسم. دولت و دستگاه‌های نظارتی و قضایی به سختی می‌تواند این مسائل را حل کنند. دلیل هم دارد، خدا می‌دادند که چند درصد دولتیان خودشان از این ویژه خواری‌ها استفاده نکرده‌ باشند.

در آخرین جلسه‌ای که در ستاد احیای دریاچه ارومیه دعوت شده بودم وقتی یکی از اعضای جلسه - که همکار دانشگاهی در منطقه بود- در مورد باغش گفت، حرفش را قطع کردم و گفتم مگر شما باغ دارید؟ شما که استاد دانشگاه هستید؟ توضیح دادم تا زمانی که باغداران اطراف ارومیه امثال شما هستند شانسی برای نجات ارومیه نیست. چون کدام مدیر و عضو ستادی که خودش آب حوضه را برای باغش استفاده می‌کند می‌تواند مجری برنامه‌ای باشد که تنها راه حلش صرفه جویی در مصرف آب است. از قدیم گفته‌اند: «رطب خورده منع رطب کی کند».

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 772607

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 4 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۱۲:۲۵ - ۱۳۹۷/۰۲/۱۵
    2 0
    فوق العاده بود