غلامعلی دهقان*

واقعیت این است ماشین توسعه در ایران در مسیر همواری حرکت نمی کند. راه همانند اتوبان‌های شسته و رفته نیست بلکه بیشتر یادآور جاده های پر از دست انداز و سنگلاخی قدیمی است. پرسش اساسی این است مسیر چرا چنین است؟ موانع کدامین است؟چه باید کرد تا ماشین توسعه با سرعت معقول بتواند به حرکت خود ادامه دهد؟ موانع و دست اندازها ازجنس سیاست است یا فرهنگ؟ موانع داخلی است یاخارجی؟دراین باره نکات زیرقابل توجه است.

۱- ما ملت ریشه دار و باسابقه کهن هستیم. برای خود نوعی غرور تاریخی داریم و برای این غرور تاریخی دلیل هم داریم.حدود دوهزار سال پیش و در استانه شکل گیری اولین هزاره میلادی ماایرانی ها تنها ملتی بودیم که سد راه رومی‌های فزون‌خواه شدیم. سه سردار رومی هم پیمان شده بودند تا روزگار خود را رومیزه کنند. انکه به سمت مصر و شاخ افریفا رفت ژولیوس سزار بود که سرانجام باشکست ملکه کلئوپاترا فاتح آن دیار گردید و آن کس که شرق مدیترانه و فلسطین را تصرف نمود پمپیوس بود ولی آن که شکست خورد کراسوس بود که درمقابله با سورنای ایرانی درهمین ترکیه فعلی تسلیم شد. نتیجه آنکه درآغاز هزاره اول میلادی ایران ازجایگاه سیاسی-نظامی قابل توجهی درجهان معاصر خود برخوردار بود. پیش ازاین هم تلاش اسکندر مقدونی و جانشینانش برای یونانیزه کردن ایرانی هاشکست خورده بود. نبرد ایرانی ها با رومی‌ها در دوران۴۰۰ساله ساسانیان بازهم ادامه پیدا کرد و هنوز صحنه اسارت امپراتور رومی در زمان شاهپور اول دربیشاپور کازرون فارس غرورآمیز است.

و اما در استانه هزاره دوم میلادی ایرانیان مسلمان با پارامتر فرهنگ و اندیشه و علم در جهان خود مطرح بودند. حضورحکیمان ایرانی درتمدن اسلامی باعث غنای این تمدن بود. حکیمانی همچون ابن سینا، فارابی، رازی، خوارزمی و غیره. این حضور آنچنان پررنگ و افتخار افرین بود که ابن خلدون گفت: آنان که سرآمد تمدن اسلامی شدند عجم بودند. انچه دراین دوره نمود داشت روحیه علم اندوزی و منطق گفت‌وگو در موضوع اندیشه بود. نتیجه اینکه هزارسال پیش ایرانی به علت پارامتر علمی-فرهنگی در جهان پیرامون خودشناخته شده بود.

۲- واقعیت این است در دومین دهه از هزاره سوم میلادی هنوز تکلیفمان با خودمان مشخص نیست. آیا می خواهیم همانند هزاره اول بارویکردسیاسی-نظامی هویت یابی کنیم یا همانند هزاره دوم بارویکردعلمی-فرهنگی؟ و یا اینکه روزگار روزگار دیگری است می بایست طرحی نو درانداخت. قطعا رویکرد سیاسی-نظامی در موقعیت فعلی اگرچه احیاگر غرورتاریخی مااست اما درعمل چالش‌هایی جدی هم برایمان ایجاد خواهد کرد. چراکه اگر در دوره باستان روم بود درشرایط فعلی آمریکا همان نقش را دارد و مقابله با آن تبعات خاص خود اعم ازمثبت و منفی را دارد.و اگر رویکرد علمی-فرهنگی را انتخاب نماییم قطعا تسلط بر علوم روز لازم است. چراکه هرزمانه ای علم خاص خود را دارد و برای این منظور تعامل باجهان ضروری است. نزاع باجهان با این رویکردسازگار نیست.در این رویکرد می بایست در یک داد و ستد فرهنگی با جهان خود عمل کرد.کالای علمی وفرهنگی داد و متقابلا کالای علمی و فرهنگی متناسب گرفت و لازمه این نرم‌خویی و ملایمت است.

۳- تا تکلیفمان را بارویکردهای کلان مشخص نکنیم در همچنان بر پاشنه بلاتکلیفی می چرخد. پس جای تعجب ندارد ماشین توسعه لنگ لنگان در مسیر ناهموار به پیش می رود. سرمایه جایی می ماندکه احساس امنیت کند. سرمایه جایی می رود که جایش امن باشد.
واقعیت این است دولت نهم و دهم با شعارزدگی برایمان سوغات تحریم آورد. دولت یازدهم و دوازدهم تلاش کرد با تعامل و نرم‌خویی باجهان کسب اعتبار کند و با بازی برد-برد در قضیه هسته ای رویکردسیاسی-نظامی را کم رنگ و رویکردفرهنگی-علمی را پررنگ سازد. برجام محصول چنین نگاهی به سیاست خارجی بود و همین سبب شد برای چندسال نوعی ثبات درعرصه زندگی واقتصادی مردم دیده شود. اما انگار فقط ما نیستیم که تصمیم می گیریم. رقیب تاریخی ماندایی دیگر سازکرده است وهمین سبب شده تادرداخل عده ای به سمت رویکرد سیاسی-نظامی بروند. نباید در دام رقیب تاریخی افتاد. می بایست با تعامل با دنیانشان داد ما همچنان به رویکرد فرهنگی-علمی گرایش داریم و با این رویکرد حرکت خواهیم کرد. جهان سالها است منطق نظامی-سیاسی جز در دفاع از حاکمیت ملی نمی پذیرد. نبرد ۷۰۰ ساله ایرانیان با رومیان دردوران اشکانی و ساسانی نتیجه خوبی نداشت.

* عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه

27214

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 778150

برچسب‌ها