دوباره یک مادر رفت. یک مادر رفت برای همیشه و یک حانواده در سوگ نشست. سوگی بیپایان. محمدرضا اسدزاده، دوست خوب ما در خبرآنلاین است که این بار در سوگ مادر نشسته.
برایش اینچنین از ته دل نوشته است: «بازگشت به "او"، به جایی که از "او" آمده بود. قلب "ماه" ایستاد، تا برود برای همیشه، به آن آبادی که آرامش داشت.
همان قلبی که مراقب بود، همیشه، مراقب ستارههایش... حالا ستارهها ماندهاند، چگونه باید "خبر" مسافرت ابدی "ماه" را به دوستانشان بدهند. آخر ماه، "مادر" ستارهها بود. "مادر" رفت برای همیشه...»
مادر رفته و محمدرضای ما در سوگ نشسته. غمی که بیشک غم تکتک ماست و آرزویمان رحمت ابدی این «ماه» و صبری جزیل برای تحمل این غم بزرگ.
4545
نظر شما