به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، حسین فرخی، نویسنده و کارگردان تئاتر که شامگاه شنبه 28 بهمن مهمان برنامه تلویزیونی «چشم شب روشن» با موضوع اقتصاد و حمایتهای دولتی در تئاتر بود در این باره گفت: «تا جایی که من درباره حمایتهای دولتها یا حکومتها و مخصوصا شهرداریها در همه جای دنیا اطلاع دارم، این حمایت وجود دارد و باید هم وجود داشته باشد، حمایتی که لازمه کار فرهنگی است. وقتی مجموعههای اجتماعی در هر سیستمی تعریف میشوند برای اینکه بتوانند دیدگاهها و تفکرات و آرمانهای خود را تبدیل به یک کنش اجتماعی کنند، شاید سادهترین راهش انتقال از طریق تئاتر باشد که اگر در فرهنگ جامعهای از ابتدا نهادینه شود و ما چگونه زندگی کردن را یاد بگیریم، در آینده عوارض کمتری خواهیم پرداخت. حمایت دولتی اگر در این راستا باشد تاثیرگذار است اما پیش از این باید تعریفی از این حمایت داشته باشیم.»
او ادامه داد: «وقتی ما کلمه «باید» را در حمایت دولت از تئاتر به کار میبریم الزاما شامل هر چیزی که به عنوان تئاتر در مملکت شکل میگیرد، نمیشود. این «باید» را جایی استفاده میکنم که دولت در آن قصد فرهنگسازی دارد. در کشور ما در سالنهای متفاوت نمایشهایی با مضامین مختلف اجرا میشود که بعضی از آنها هیچ کمکی از دولت دریافت نمیکنند ولی پول خودشان را درمیآورد. البته این هم جای بحث دارد که آیا کیفیت فرهنگی در اینجا فدای منابع اقتصادی میشود یا نه. این «باید» برای وقتی است که هنرمند به عنوان بازیگر یا کارگردان یا طراح صحنه یا طراح لباس، کاری انجام دهد که برای فرهنگ این جامعه مثمر ثمر باشد. ولی ممکن است مخاطب عام ارتباط لازم را با آن برقرار نکند.»
فرخی افزود: «این که حمایت دولت چگونه باشد بحث متفاوتی است زیرا متاسفانه ما برنامهریزی مدونی نداشتهایم که اگر داشتیم شاید به یک جمعبندی و افق روشن رسیده بودیم که از چه کارهایی و به چه میزان باید حمایت شود و چه کارهایی میتوانند برای ما فرهنگسازی کنند اما اکنون همه چیز آشفته است.»
این کارگردان تئاتر و تلویزیون بیان کرد: «آدمهایی مانند مدیر مرکز هنرهای نمایشی و رئیس تئاترشهر صرفا مدیر اجرایی نیستند. اینها باید تفکر و اندیشه و برنامهریزی داشته باشند و فرهنگی باشند مانند تهیهکننده در سینما. تهیهکننده یعنی کسی که نظریهپرداز است و میتواند فرهنگ تولید کند. یک مدیر خوب فرهنگی میتواند این کارهای اساسی را در درازمدت به قانون تبدیل کند. الان وقتی از حمایت صحبت میکنیم تعریفی برایش نداریم. ممکن است از یک نفر خوششان بیاید حمایت کنند و از دیگری خوششان نیاید و حمایت نکنند.»
فرخی افزود: «فارغالتحصیل تئاتر داریم که با هزینه خودش نمایش اجرا میکند ولی موفق نمیشود و با افسردگی در همان کار اول و دوم تئاتر را رها میکند. بچههای تئاتر جزو محرومترین طبقات جامعه هستند و حتی بعضیهایشان محتاج قوت روزانهشان هستند. حمایت این نیست که حتما یک کار مذهبی و دینی باشد و بودجه را ببلعد و خروجیاش هم چیزی نباشد. نه افراط و نه تفریط. حمایت باید در راستای یک تفکر و ایده و چهارچوب قاعدهمند شکل بگیرد و براساس آن جلو برود. ممکن است تمام تئاتر مملکت به این حمایت احتیاج نداشته باشد. مثلا وقتی چهرههای سینمایی به تئاتر میآیند پولشان را درمیآورند چون مخاطب خاص دارند، عدهای نسبتا مرفه که تودههای مردم نیستند. چه کسی میتواند 140 هزار تومان پول بدهد و به تالار وحدت برود؟ البته اشکالی ندارد این نوع تئاتر هم باشد اما تاکید من بر تعریف است.»
او در ادامه گفت: «تصمیمگیری هنرمند در مرحله کار هنریاش شکل میگیرد. آن جا است که ایده و نظر میدهد و جریان فکری ایجاد میکند. هر چند که من معتقدم تئاتر پدیدهای نیست که بتواند جامعه را کن فیکون و یک سیستم را جا به جا بکند. اما مدیران حوزه فرهنگ ما تفکر آیندهنگری نداشتند و هنوز هم ندارند. مدیران ما اندیشهورز نبودهاند، پستی خالی بوده و به اینها داده شده است. از سال 63 و 64 تا به امروز به غیر از دوره آقای منتظری، بقیه مدیران به طور چرخشی آمده و رفتهاند. مثلا رئیس مرکز هنرهای نمایشی کسی شده است که فقه یا تاریخ یا فلسفه خوانده است که نمیدانم ربطش به تئاتر چیست.»
این بازیگر سینما افزود: «حتی وزرای فرهنگیمان را ببینید که چه سبقه هنری و فرهنگی داشتهاند و چقدر در این زمینه نظریهپرداز بودهاند. وقتی کسی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی میشود باید نظریهپرداز باشد، راجع به هنر تفکر و ایدئولوژی داشته باشد، فقط یک امضا زدن نیست. اینها باید قصه را تعریف و دورنمایی را ترسیم میکردند. اکنون تنها چیزی که در اکثر تئاترهای ما وجود ندارد فرهنگ است. مثلا الان فرق تئاتر با خرید و فروش دلار چیست؟ هدف از خرید و فروش دلار پول درآوردن است در تئاتر هم درصد بالایی برای پول است که کار میکنند. آمار بگیرید و کارهای اجرا شده را آنالیز کنید تا ببینید در خروجی کدامشان فرهنگ جاری است.»
فرخی بیان کرد: «در بحث اقتصاد در تئاتر، هنرمندان و مدیریت و تماشاچی و گروه اجرایی رابطه مستقیم دارند. مدیریت صورت مسئله را پاک میکند و با حمایت نکردن توپ را در زمین هنرمند میاندازد. هنرمند میخواهد کار فرهنگی بکند اما میبیند مخاطب ندارد چون مخاطب طور دیگری تربیت شده است. مخاطب یاد گرفته است امضا بگیرد و عکس بیاندازد تا پز بدهد.»
او تاکید کرد: «نگاه مسئولین رده بالا نسبت به تئاتر خیلی جدی نیست. چون از دیدگاه آنها ضرورت نیست. در پستهای مدیریتی هر چقدر نگاه فرد بالادستی ضعیف باشد به همان شدت این ضعف به مدیران پایینتر هم میرسد.»
فرخی تاکید کرد: «من با تئاتر خصوصی مخالف نیستم و همه نوع تئاتری باید داشته باشیم اما خطری که وجود دارد چیزی را به اسم تئاتر به خورد مردم میدهیم که خروجیاش همان سریالهای قدیم تلویزیونی میشود که فرهنگ مردم را به ساده و سهلپسندی میبرد.»
فرخی در پایان گفت: «ما باید به تئاتر به عنوان یک نیاز نگاه کنیم. یعنی تماشاچی را عادت ندهیم که بلیت برایت میخریم و تو ببین. ارتباط دو سویه است. تئاتر باید مسئله جامعه ما بشود. اگر تئاتر را به عنصری تبدیل کنیم که بتوانیم تماشاچی را بخریم چرا اصلا تئاتر اجرا میکنیم.»
58242
نظر شما