داعش محصول محاسبات اشتباه آمریکا، ترکیه و ... است

آمریکا، عربستان سعودی و ترکیه هم در همکاری و پشیبانی از داعش بی سهم نبودند و به نوعی ظهور داعش محصول محاسبات اشتباه آنها بود.

اردشیر پشنگ- کرکوک برای همه گروههای سیاسی و نظامی حاضر در عراق دارای یک اهمیت استراتژیک و حیاتی بوده و هست، کردها برای بدست آوردنش سالها جنگ کردند و یا از طریقدیپلماسی و قانون خواهان تعیین سرنوشتش شدند اما نه نظام بعثی و نه نظام پس از آن حاضر نشدند تا به این خواسته کُردها تن در دهند تا اینکه با ظهور داعش و شکست های سریع ارتش عراق و عقب نشینی هایش، قبل از آنکه نیروهای داعش بتوانند کرکوک را هم مانند موصل و تکریت تسخیر کنند، پیشمرگان کُرد وارد آن شدند و از آن زمان تا کنون بیش از 25 حمله گسترده داعشی ها برای تسخیر این شهر را پس زده اند، فرماندهی جبهه دفاعی کرکوک از آن زمان تاکنون بر عهده یک پیشمرگه و سیاستمدار کهنه کار کُرد و معتمد رهبر اقلیم کردستان است. «محمد حاجی محمود» از هنگام دریافت حکم ماموریت از سوی «مسعود بارزانی» در 15 ماه گذشته بیشتر روزها و شب هایش را در کنار نیروهایش در کرکوک سپری کرده است و در این راه لحظه های دشوار و سخت کم ندیده و هزینه های گسترده از زخمی شدن خودش تا از دست دادن فرزند ارشدش «عطا محمد حاجی محمود» در یکی از عملیاتهای آزادسازی مناطق جنوب غرب کرکوک را به جان خریده است اما حتی مرگ پسر و زخمی شدن خودشم مانع از دوری بیش از چند روز ز جبهه های درگیری با داعش نشده است و همین امر بر محبوبیت وی که همزمان دبیرکل حزب سوسیال دموکرات نیز محسوب می شود در نزد مردم کُرد عراقی افزوده است. محمد حاجی محمود که از زمان بمباران شیمیایی حلبچه مصدوم شیمیایی شده است و به همین دلیل هر از گاهی راهی ایران برای ادامه مداوای خود می شود را در هتل تهران بزرگ چون همیشه با گشاده رویی و لبخند دیدم و به مصاحبه ای تحلیلی در سه محور مختلف دست زدم که در اینجا بخش نخست آن که مربوط به بررسی چگونگی ظهور داعش و تاثیر آن بر عرصه های سیاسی و نظامی عراق و درگیر شدنش با کردهاست بدنبال خواهد آمد:
بیش از 18 ماه است که داعش در وضعیتی جدید در عراق ظهور کرده است و در کمتر از یک هفته حدود 40 درصد خاک این کشور در استانهای نینوا (موصل)، تکریت و الانبار را تصرف کرد یکی از مهمترین سوالاتی که در این بین وجود دارد، علت ظهور ناگهانی داعش و قدرت قابل توجه این گروه چیست؟ سئوالی که هنوز پاسخ روشنی برای آن رویت نشده است؟
در واقعیت باید گفت داعش از دل گروه القاعده تشکیل شد که بعدها از این گروه جدا شد در برهه ای از زمان برخی از کشورها و گروههای موثر با این دید که القاعده را می خواهند تضعیف و دچار اضمحلال درونی کنند تلاش کردند تا داعش را از القاعده جدا کنند همکاری و پشتیبانی از داعش کردند با این بهانه و دلیل که از این طریق از قدرت منطقه ای القاعده بکاهند. از چندین طریق اینکار را انجام دادند ابتدادر سال 2009 گروهی را جدا کردند که ابوعمر بغدادی ریاست آن را بر عهده گرفت. چند سال بعد وی در نزدیکی بغداد توسط نیروهای آمریکایی کشته شد. رئیس جمهور وقت آمریکا ،جورج بوش، با رهبران عشایر عرب عراق جلسه ای تشکیل داد این رهبران و قبایل از آمریکا خواهان دریافت کمک های مالی و تسلیحاتی برای جنگ با القاعده شدند این کمک ها را هم دریافت کردند اما حقیقت این بود آنها به جنگ القاعده و گروه های افراطی نرفتند و تنها نام القاعده را به گروه «سهوا» تغییر دادند یعنی همان نیروهای القاعده با اسلحه های امریکایی فقط اسمشان را تغییر دادند. این ها از 2009 تا 2012 به نوعی مشغول سازماندهی و تقویت خود بودند. پس از وقوع بهار عربی که منجر به ناامنی و بی ثباتی گسترده در منطقه شد وقتی که این تحولات شمال آفریقا در تونس، لیبی، مراکش و مصر را در نوردید و به منطقه شامات و سوریه رسید ما شاهد هستیم این گروه ها فعالیت خود را منسجم تر کردند و در قالب و نامی مشخص که امروزه می شناسیم شروع به فعالیت کردند. در این زمان کشورهای مختلفی نظیر عربستان سعودی، قطر و ترکیه و احتمالا ایالات متحده آمریکا همکاری های گسترده و کمک های قابل توجهی را در اختیار این گروه قرار دادند تا بتوانند در فاصله زمانی کوتاهی نظام حاکم سوریه که تحت امر بشار اسد است را ساقط کنند در این زمان کمک های مالی و تسلیحاتی بسیار بیشتری از قبل در اختیار این گروهها قرار گرفت و شاهد هستیم این گروه توانست با تصرف نقاطی از سوریه مانند شهر رقه انبارهای تسلیحاتی قابل توجهی را هم بدست آورد اما تحولات در سوریه به گونه ای رقم خود که امید سقوط سریع اسد رنگ باخت و همچنین بین کشورهای حامی این گروه هم اختلافاتی جدی روی داد و این ها باعث شد تا آنها هدفی ثانویه برای خود و آن هم در عراق در نظر بگیرند در نتیجه در زمانی که مناطق سنی نشین عراق از دولت مالکی ناراضی بودند و همواره این مناطق ناآرام نیز بود بهترین فرصت بود تا داعشی ها از این اختلافات رو به افزایش سنی ها و دولت عمدتا شیعه بهره برداری لازم را بکنند به عبارتی دیگر نوعی خلا امنیتی و بی ثباتی در مناطق سنی نشین عراق وجود داشت لذا سنی ها تلاش کردند تا نهایت استفاده را از این وضعیت ببرند. البته باید تاکید کنم همه اعراب اهل سنت را نمی توانیم داعش بنامیم اما باید گفت همه داعشی ها سنی هستند. در چنین شرایطی یکی از اصلی ترین نیروهای نظامی عراق متشکل از 4 لشکر با مجموع 60 هزار نفر و 2 لشکر از پلیس عراقی متشکل 30 هزار نفر در آنجا حضور داشتند یعنی 90 هزار نفر نیروی نظامی و امنیتی با پیشرفته ترین ادوات و تسلیحات جنگی و عمدتاً آمریکایی در موصل حضور داشتند. اما این نیروی قابل توجه با زمینه سازی که اعراب سنی ایجاد کرده بودند به مانند بهمنی بودند که ذوب شود. در نتیجه بیشتر این نیروها از جنگ با داعش خودداری کردند و داعشی ها در زمانی کوتاه موصل را تصرف کردند و دست کم 1700 تانک و خودروهای زرهی هامر جدای از توپخانه و مسلسل های سنگین و مهمات بسیار قابل توجه را بدست آوردند. عقب نشینی و فروپاشی نیروهای ارتش و به غنیمت رفتن بیشتر تسلیحات آنها باعث شد تا داعشی ها با اعتماد به نفسی قابل توجه و سرعتی قابل توجه تر بلافاصله پس از موصل راهی تکریت، بیجی و ... شوند و بخش عمده ای از خاک عراق را به تصرف خود در آورند.

اگر بطور خلاصه من بگویم مشکلات ناشی از سوء مدیریت های دولت عراقی و تداوم اختلافات سنی ها با دولت مرکزی و البته کردها و دولت مرکزی و حمایت های پیشینی که کشورهای منطقه از داعش می کردند باعث شد تا این گروه در کمتر از چند روز بخش قابل توجهی از عراق را به تصرف خود در آورد و در این بین باید تاکید کنم که آمریکا، عربستان سعودی و ترکیه هم در همکاری و پشیبانی از داعش بی سهم نبودند و به نوعی ظهور داعش محصول محاسبات اشتباه آنها بود. همه اینها دست به دست هم داد تا در مدت زمانی کوتاه داعش حدود 35 تا 40 درصد خاک عراق را تصرف کند.

اشاره کردید 90 هزار نیروی نظامی و امنیتی عراقی در زمانی که داعش به موصل حمله کرد در آنجا حضور داشتند، در حالی که می دانیم تعداد نیروهای داعش بسیار اندک تر بودند، این هنوز یکی از سئوالات اساسی بی پاسخ مانده است که چطور ارتشی به این تعداد نیرو و تجهیزات قابل توجه در برابر داعش با نفراتی اندک شکست خوردند و دست به عقب نشینی زدند؟ داعشی ها چه چیزی داشتند که نیروهای نظامی وابسته به دولت نداشتند که اینگونه برق آسا موفق به تسخیر موصل شدند؟
نیروهای نظامی مستقر در موصل عمدتاً از اهل سنت عراق بودند و باید بدانیم که اهل سنت عراق هم در مقابل داعش جنگ نمی کند مسئولان ارتش و نیروهای نظامی و امنیتی دیگر در موصل شیعه بودند که اینان نیز به اتفاق بخشی از نیروهای وفادار به دولت عراق مجبور به عقب نشینی شدند که از موصل وارد کردستان و از آنجا هم به سمت مناطق عرب شیعه نشین حرکت کردند. در تلعفر هم حدود 3 هزار نفر نیروی ترکمان شیعه حضور داشتند که مقاومت قابل توجهی از خود نشان دادند اما آنها هم نهایتاً از همان مسیر کردستان ابتدا وارد خانقین و سپس از آنجا به بغداد عقب نشینی کردند. به غیر از این نیروها، باید گفت سایر نیروهای نظامی عراقی مستقر در موصل و شهرهای دیگر بدون مقاومتی خودشان را تسلیم داعش کردند. به عبارتی دیگر باید دیدگاهمان را کمی متفاوت کنیم به این معنی که داعش مناطقی مثل موصل، بیجی، جلولا و ... را فتح نکرد بلکه این ساکنان معترض و سنی این مناطق بودند که شهر را از کنترل نیروهای وفادار به دولت مرکزی خارج کردند و قدرت را در دست گرفتند.
در این بین پیکان برخی انتقادها بسوی نوری مالکی نشانه می رود حتی اخیراً پارلمان عراق وی را مسئول اصلی سقوط موصل قلمداد کرد عملکرد نوری مالکی ،نخست وزیر وقت دولت عراق، و دیگر رهبران ارشد سیاسی در بغداد چه تاثیری بر افزایش بحران در عراق و سپس زمینه ساز ظهور داعش شد؟
طبیعی است که عملکرد افراد مختلفی در بحرانی تر شدن و بی ثباتی عراق تاثیر داشت. اما مساله فراتر از سوء عملکرد یک فرد بود و موضوع و مساله جنگی فرقه ای و طایفه ای در عراق طی همه سال های اخیر در جریان بود. طی دو سال قبل از ظهور داعش بطور میانگین روزانه 100 نفر در درگیری و نزاع میان شیعیان و سنی ها در شهر بغداد کشته می شدند و طرفین روز به روز از هم دورتر می شدند حتی دولتمردان دو طرف که در یک دولت حضور داشتند با شدیدترین اتهامات و القاب دیگری را خطاب می کردند. یعنی مقدمات ظهور داعش و ورود عراق به وضعیتی دیگر از بحران از همینجاها شروع شد. اشتباهات و سوءمدیریت ها و تصمیم های خلق الساعه هم مزیر بر علت شدند. بطور مثال جریان اخوان المسلمین در مصر 70 سال منتظر قدرت گیری بودند و سرانجام هم به این خواسته خود رسیدند اما مشکل از آنجا شروع شد که محمد مرسی رئیس جمهور برآمده از دل اخوانی ها بدنبال جبران مافات ستم ها و فشارهای ایجاد شده علیه اخوانی ها و نیروهای اسلامگرا طی هفت دهه در یکسال قدرتش بود یعنی برای گرفتن ارکان مختلف قدرت بسیار تعجیل کردند و نتیجه هم همان شد که دیدید، متاسفانه چنین روندی هم در عراق روی داد و بخشی از شیعیان که سالها تحت ستم حکومت های وقت عراق بودن به سرعت و با تعجیل بدنبال نوعی جبران مافات و رفع ستم های چند ده ساله بودند که این امر باعث افزایش گسست ها بین گروه های مختلف هویتی و عدم ایجاد تعامل مناسب در عراق شد. متاسفانه باید بگویم شیعیان عراقی به مانند اخوانی های مصر یک فرصت طلایی و تاریخی را با عملکردشان از دست دادند.
نوری مالکی هم تاثیر گذار بود اما روند تحولات بسیار گسترده تر از این بود که یک فرد بتواند به تنهایی عامل آن شود یا برعکس مانع از وقوع آن شود. مطمئناً آقای مالکی اشتباهات زیادی داشت اما در عین حال نباید از یاد ببریم که اولاً وی محدودیت های زیادی داشت و ثانیاً برخی اقدامات را هم انجام داد که قابل توجه بودند مانند خلع سلاح جیش المهدی و برخی دیگر از گروههای مسلح شبه نظامی دیگر و یا امضای حکم اعدام صدام حسین، دیکتاتور سابق عراق از جمله این اقدامات بود اما خب پیدا بود وی نتوانست یا نخواست با کردها بطور خاص و یا دیگر گروههای هویتی عراقی (اعراب سنی و شیعیان) یک رابطه متقابل و سازنده را برقرار کند.
در حالیکه داعش موصل و تکریت و شهرهای دیگری نظیر تلعفر را به سرعت تسخیر کرد شاهدیم در چند جبهه به سمت بغداد حمله ور شدند، و در حالیکه در چند کیلومتری بغداد بودند به ناگاه مسیر خود را تغییر داده و به سوی کردستان و مناطقی نظیر شنگال (سنجار)، کرکوک و سعدیه و جلولا و خانقین حمله ور شدند، تا به امروز هنوز پاسخ روشنی برای این تغییر ناگهانی استراتژی داده نشده است، اینکه چطور داعش از تلاش برای تصرف بغداد صرف نظر کرد و به سوی کردستان حمله ور شد، تحلیل شما در این خصوص چیست؟ این در حالی بود که پیش از آن داعشی ها بصورت غیررسمی می گفتند با کردها مساله ای نداریم و مساله ما با دولت مرکزی و شیعیان عراق است، چطور شد که کردها هم تبدیل به یکی از مسائل داعشی ها و دشمنان آنها شدند؟
برای پاسخ به این سئوال باید کمی به گذشته بازگردیم باید تاکید کنم این گروههای به اصطلاح رادیکال اسلامی مانند القاعده، جبهه النصره و داعش عمدتاً توسط کشورهای دیگری ساخته و تقویت شده اند که به مرور زمان و تغییر شرایط رها شده اند و بعدها از تاسیس آنها پشیمان شده اند. بطور مثال القاعده با پول عربستان سعودی، حمایت های امنیتی پاکستان و کمک های مستقیم آمریکا برای مقابله با نیروهای نظامی اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان ایجاد شد اما یک دهه پس از تاسیس و خروج نیروهای شوروی دیگر این گروهها آن اهمیت و فلسفه ایجابی خود برای حامیانشان را از دست داده و به نوعی رها می شدند. در مورد داعش هم داستانی مشابه روی داده است برخی کشورها مانند آمریکا بدنبال آن بودند که از دل القاعده عراق یک گروه میانه روی اسلامگرا را ایجاد کنند و از القاعده جدا کنند که باعث تضعیف القاعده شود اما این گروه خود بعدها تبدیل به سازمانی مخوف تر شد به نوعی که در پاره ای موارد القاعده از اقدامات آن خود را تبری می کند اینک نیز همین استراتژی منشعب کردن اینبار در داخل داعش از سوی آمریکا و برخی کشورهای دیگر در حال پیگیری است اما همه ما می دانیم این روشها نمی تواند به راه حلی منجر شود لذا در حین درگیری های جدی داعش با دیگر گروههای عرب باید گفت جریاناتی وجود دارند که نوعی گفت و گو و رابطه را میان اعراب مختلف اعم از شیعی و سنی فراهم می کنند. حال در اینکه چرا به ناگاه استراتژی داعش در عراق تغییر کرد و به سمت کردها هم حمله کرد باید گفت این امر به چند دلیل رخ داد. در بین گروههای عرب برخی معتقد بودند کردها عملاً همپیمان عملی آمریکا در منطقه بوده و باعث بقای آمریکایی ها در منطقه هستند برخی نیز قدرت گیری بیشتر کردها را خطری جدی تر در مقایسه با دولت مرکزی ارزیابی می کردند. برخی از رهبران سنی عرب دارای نفوذ در داعش هم می گفتند جنگ با دولت مرکزی و شیعیان در نهایت جنگ بین خود اعراب است و این کردها هستند که عرب نبوده و خطر واقعی تر به شمار می روند.تلاش کردها برای مستقل شدن از عراق، تاکید بر تعیین تکلیف مناطق مورد مناقشه و تسخیر آنها (پس از ظهور داعش) این دیدگاههای کُردستیزانه را تشدید کرد. در همین بحبوحه تلاش داعش برای تصرف بغداد، یک جلسه بسیار مهم در بیروت برگزار شد که در آن جلسه گروههای مختلفی از اعراب سنی، رهبران قبایل، بعثی ها، نمایندگان داعش و بخشی از اعراب شیعی عراقی حضور داشتند و در آن جلسه بود که تصمیم گرفته شد نیروهای داعش به جای ادامه حمله به بغداد به سمت کردستان تغییر مسیر دهند.
تا پیش از اینکه داعش به کردستان حمله کند، نیروهای پیشمرگ از منظر افکار عمومی و حتی رسانه های غیرکردی منطقه ای و بین المللی تحت تاثیر سابقه طولانی مبارزاتی شان در دهه های 1960 تا 1990 دارای یک پرستیژ یا ساده تر بگم یک ابهت خاص بودند گروهی مسلح و گویی شکست ناپذیر. حتی بعضاً دیده می شد که در تحلیل اینکه چرا داعش به کردها حمله نمی کند برخی اعم از کُرد و غیرکُرد پاسخ می دادند چون داعش نمی تواند با پیشمرگان هماوردی کند، اما شاهدیم با موج اول حمله داعش به زومار، شنگال، سعدیه، جلولا و ... پیشمرگان متحمل شکست سریعی شدند و آن طور که انتظار می رفت نتوانستند در برابر داعش مقاومت کنند، حال از شما به عنوان یک پیشمرگه کهنه کار و یک فرمانده فعلی این نیروها در مهمترین جبهه درگیری با داعش می پرسم، چرا پیشمرگان اینگونه شکست خوردند؟
ما کردها از هنگام سقوط دولت صدام در سال 2003 در منطقه بدنبال جنگ نبوده است و خواهان این امر هم نبوده است و عمدتاً تمرکز و بیشتر نیرو و توجه ما به مسائل توسعه و آباد کردن مناطق محروم و آسیب دیده و امور بازرگانی و تجاری معطوف شد. به همین دلیل در زمینه نظامی آن تعداد نیروی کافی، تجهیزات و تسلیحات لازم لجستیکی و نظامی، تمرینات و مانورهای نظامی و کادرسازی مورد نیاز به آن شکلی که بایسته بود انجام نشده بود. حتی در همین دوره قرار بود بخشی از تسلیحاتی که دولت عراق از خارج و عمدتاً از آمریکا دریافت می کرد را به پیشمرگه ها تحویل دهد اما دولت همیشه از تحویل آنها به بهانه های مختلف سر باز زده بود. ورود نسل جوان هم باعث شده بود تا نسل با تجربه پیشین عمدتاً پا به سن گذاشته و نیروی جدید و کم تجربه ای لباس پیشمرگه ها را بپوشند، همه اینها دست به دست هم داد تا پیشمرگه ها از توانایی و کارایی لازم برای دفاع در برابر داعش برخوردار نباشند. و عمده جبهه ها و خطوط دفاعی هم نه از نیروهای منظم و سازمان یافته پیشمرگ بلکه توسط نیروهای شبه نظامی مردمی تشکیل شد. و البته حمله داعش باعث شد هرکسی با هر ایده و مرامی خود را به سنگرهای مختلف رسانده و اسلحه در دست به دفاع از خاک و ناموسش دست بزند. یک مساله دیگر گشایش یک خط جبهه با طولی بیشتر از 1040 کیلومتر ظرف مدت بسیار کوتاه یک هفته ای بود طبیعی است که در چنین حالتی بزرگترین ارتش ها و قدرت های نظامی هم توانایی پوشاندن نقاط ضعف احتمالی خود را ندارند.
و اینک 15 ماه پس از آغاز درگیری میان کُردها و داعش وضعیت پیشمرگان کُرد در جبهه های درگیری با داعش چگونه است؟
طی ماه های اخیر تجربه های زیادی کسب کرده ایم تجربه هایی که برای کسب آنها خون و هزینه بسیاری داده ایم، درگیری ها بطور جدی تری در بیشتر طول مرزهای مشترک ادامه داشته است پس از حملات غافلگیرانه داعش ما شاهد آن هستیم که پیشمرگان در فاصله زمان کوتاهی به یک سازماندهی جدی دست زده اند، توان و هماهنگی دفاعی آنها بیشتر از قبل شده است در جبهه های مختلف نه تنها دیگر منطقه ای به دست داعش نداده اند بلکه عمده مناطق اشغال شده توسط داعش را آزاد کرده اند و در بخشی از جبهه ها نظیر شنگال و کرکوک آهنگ و آرایش پیشمرگان از وضعیت انفعالی -دفاعی اولیه به وضعیت فعالانه و تهاجمی تغییر کرده است. البته در این تغییر وضعیت حمایت های تسلیحاتی و مشورتی قدرت های بین المللی و منطقه ای و حمایت هوایی هواپیماهای ائتلاف کاملاً موثر بوده است. البته بطور کلی باید بگویم به رغم همه این تحولات و تجارب، هنوز نیروهای نظامی پیشمرگ با آن سازماندهی نظامی مورد نظر فاصله دارند هرچند باید تاکید کرد این نیروها به اعتراف بیشتر ناظران و فرماندهان درگیر با داعش اعم از آمریکایی و ... از موثرترین نیروها محسوب می شوند.
چه تفاوت هایی میان پیشمرگان جوان امروز با نسل پیشمرگان دیروز که شما نمایندگی می کنید بخشی از آنها وجود دارد؟
در آن مقطع هدف ما تلاش برای آزاد کردن کردستان از یوغ ستم و فشارهای زیاد رژیم بعث بود یک خفقان زیادی در آن زمان حاکم بود. همچنین در آن زمان نوع جنگ ها پارتیزانی بود و ما با توجه به تجارب خود و استفاده از کوهها می توانستیم ضربات موثری وارد کنیم. اما اینک وضعیت متفاوت است جنگ تقریباً شبیه جنگ دو ارتش کلاسیک و بر روی زمین است جنگ بصورت تک و گریز نیست جنگ بر سر زمین و نشاندن پرچم بر روی آن است. آنها بطور مثال میخواهند کرکوک را اشغال کنند چرا که بسیار برایشان اهمیت دارد آنها هم به عمق استراتژیک کرکوک نیاز دارند و هم به نفت آن تا بخشی از مخارجشان را تامین کنند.
ادامه دارد ...
لینک بخش اول مصاحبه در سایت ایرنا:
http://www.irna.ir/fa/News/81797082/

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 473292

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 4 =