سال های متوالی است، در هفته دفاع مقدس حرفهای زیادی درباره اهمیت، کمبودها، ظرفیتها، بایدها و نبایدهای سینمای دفاع مقدس گفته میشود. جالب آن که باوجود تمام اختلاف نظرهای احتمالی، همه از مسوولین سیاسی و سینمایی گرفته تا سینماگران و تماشاگران بر توجه و گسترش این نوع فیلمسازی با بهره از مضامین متنوع تاکید داشته و دارند. البته در مصادیق این توجه، آرا متفاوت و متناقضی وجود دارد. اما نتیجه اینهمه گفتوگو، همایش و میزگرد تا کنون چه بودهاست؟ هیچ که دروغ است، فقط باعث شده ابراهیم حاتمی کیا، کمال تبریزی، احمدرضادرویش، عزیزالله حمید نژاد، حسن برزیده و....دیگر فیلمی درباره جنگ نسازند یا خیلی کم و با احتیاط سراغ آن بروند. امثال بیضایی، تقوایی، مهرجویی و دیگران هم که اساسا نباید به این موضوع فکر کنند، مصایبی که مرحوم رسول ملاقلی پور متحمل شد هم بماند.
درواقع شرایط به گونهای پیش رفته، که درباره دوران مهم 8سال جنگ و مسائل آن که آثارش حتی امروز در جامعه و زندگی ایرانی به وضوح قابل درک است، مدتهاست فیلمهای قابل تاملی ساخته نمیشود. در حالی که هم سینماگر توانا، آشنا به این موضوع و امتحان پس داده وجود دارد، هم نیروهای دیگرعلاقمند به ساخت فیلم درباره این 8 سال و هم امکان جذب و بازگشت سرمایه مهیا است . اما ظاهرا خواست واقعی و بدون تنگ نظری وجود ندارد.
واقعا چرا در طول 7-8 سال گذشته تنها اثر با ارزش سینمای دفاع مقدس «فرزند خاک »بوده است؟چرا سازمانی به بزرگی صدا وسیما مجموعههایی واجد ارزش هنری در این بارهتولید نکرده است ؟ چرا باید کار به جایی برسد که ابراهیم حاتمیکیا در ملاقات سال 86 سینماگران با مقام معظم رهبری گلایه کند از مشکلات ساخت فیلم جنگی و آنهایی که درجههایشان را به رخش میکشند؟ چرا کسانی که طی 15 سال گذشته مدام از سیطره مافیای سینمایی دم زدهاند و نگرانی خود را از نبود ارزشها در سینما عنوان داشتهاند با وجود دسترسی به امکانات، دست به کار نشدند و آثار ارزشمند سینمایی تولید نکردند؟ جالب آن که سینمای دفاع مقدس حتی انجمنی خاص خود را هم دارد.
اما با وجود کلی حرف و ادعا، ما کماکان و تنها دلخوشیم به «دیدهبان»، «مهاجر»، «هور در آتش»، «لیلی با من است»،«دکل»، «گیلانه»،«آژانس شیشهای»، «سفر به چزابه»،« کیمیا» ،« سرزمین خورشید» و کمتر اثری در این سال ها به این فیلم های خاطره انگیز اضافه شده است.
با این همه هنوز «ما» امیدواریم، فیلمهای دیگری هم دلهایمان را بلرزاند. مینویسم «ما» چون میدانم دلها و چشمهای بسیاری منتظرند.
چهارشنبه شب گذشته اول مهر ماه ، برنامه دو قدم مانده به صبح پس از مدتها بابت گفت وگوی خوب فریدون جیرانی با سید محمدحسینی وزیر جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی دوباره دیدنی شد. این برنامه برای امثال منی که شناخت دقیقی از وزیر جدید نداشتند، مهم بود تا حداقل در حد یک گفت وگوی تلویزیونی با ایشان و نظراتشان آشنا شویم. اما متاسفانه این آشنایی اولیه نگرانیهایی را موجب شد. چرا که جناب وزیر به سوالهای جزیی و مشخص جیرانی، درباره گرایشها و مشکلات مختلف سینمایی و هنری جوابهایی کلی و انشایی میداد. جوابهایی که با حسن نیت و مثبت اندیشی بیان میشد اما نشان از ناآشنایی داشت. البته در همین حد هم می توان دریافت که ایشان خوشبختانه چندان به افکار و اعمال رادیکال در حوزه فرهنگ اعتقادی ندارد اما مانوس نبودن با ظرایف هنر و نگاه به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان یک حوزه مانند حوزه های مدیریتی دیگر، نگرانی زیادی را سبب شد.
امیدوارم نگارنده اشتباه کرده باشد.
شاهین امین
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 145202
نظر شما