۰ نفر
۲۴ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۵:۵۲

شاهین امین

 
سال 1376 سر صحنه فیلم «بودن یا نبودن». محل فیلمبرداری ساختمان نیمه تمامی‌ بود در محوطه بیمارستان شریعتی. قسمتی از ساختمان را مانند یک بخش بیمارستان برای فیلمبرداری آماده کرده بودند. آن روز صحنه‌ای فیلمبرداری می‌شد که دکتر با خانواده جوانی که مرگ مغزی شده‌بود، ماجرای اهدای عضو را مطرح می‌کرد و بعد از آن درگیری‌هایی به وجود می‌آمد. طبق معمول کیانوش عیاری برای جاندارتر کردن این صحنه ، آن را به شدت شلوغ طراحی کرده بود تا به زندگی نزدیک‌تر باشد.او می‌‌خواست یک سکانس 4- 5 دقیقه ای را با حرکت دوربین روی کرین بدون قطع ،در یک برداشت بگیرد. فیلمبردار مرحوم پرویز ملک‌زاده بود. به گفته عوامل برای آن صحنه دو روز تمرین کرده بودند تا رضایت عیاری حاصل شود.عیاری هم مثل همیشه به دور از هرگونه تظاهر و نمایشی تکرار می‌ کرد «کار عجیبی که نیست، مثل خیلی از فیلم‌های دیگر» و با عشق از سکانس‌ها بدون قطع فیلم‌های معروف تاریخ سینما مثال می‌زد. آن‌هایی که دوستشان داشت و آن‌هایی که دوست نداشت.
 
 
فکر می‌کردم چقدر سخت می‌گیرد، یاد حرف‌هایی از محمدعلی طالبی درباره عیاری افتاده بودم که در حین گفت‌وگویی با نگارنده گفته‌بود: «عیاری آنقدر تواناست که اگر فکر کند باید شلوغ‌ترین خیابان شهر را در شلوغ ترین ساعت روز ببندد تا یک پلان پیچیده را با 500 سیاهی لشگر بگیرد،حتما این کار را می‌کند.»
 
 
فکر می‌کنم، در برداشت دوم عیاری با انرژی فراوان و همراهی همکارانش صحنه را گرفت و ابراز رضایت کرد.
 
 
چند ماه بعد از دوستی که آن روزها دستیار تدوین فیلم بود- بهزاد مصلح که دیگر سال‌هاست خود تدوین‌گری توانا است - سراغ فیلم را گرفتم و جواب شنیدم:«فیلم خوبی شده اما یک صحنه 4-5 دقیقه‌ای درخشان داشت که عیاری حذفش کرد.» و این صحنه همان سکانسی بود که در چند سطر پیش ماجرای فیلمبرداری‌اش را تعریف کردم و عیاری برای گرفتنش چند روز وقت و کلی انرژی گذاشته بود.
 
 
عیاری را چند روزبعد در واحد تدوین بنیاد سینمایی فارابی دیدم آن روزها هنوز تدوین دیجیتال باب نشده بود و میز موویلا و اسپلایسر و چسب برای تدوین در کار.سخت در تلاش بود تا فیلم به جشنواره شانزدهم فیلم فجر برسد، که نرسید.ماجرای حذف آن صحنه دشوار و دوست داشتنی را از خودش پرسیدم، خیلی راحت گفت:«سکانس خوبی شده بود اما احساس کردم نمایش کارگردانی است، یک جوری به رخ کشیدن تسلط کارگردان.»
 
 
این استدلال را بارها پیش از این هم از عیاری شنیده بودم. مثلا سر صحنه مجموعه 6 قسمتی تلویزیونی «خانه به خانه» که سال 1375 آن را کارگردانی کرد.او در عین توانایی کم نظیرش در میزانسن، فضاسازی،کنترل بازیگر و هر نکته ای که به صورت کلی کارگردانی خوانده می‌شود، با هرگونه نمایش اغراق شدهای سرسختانه مخالفت می‌کند. نمایش کارگردانی، نمایش بازیگری، نمایش فیلمبرداری. عیاری هرگز دوست ندارد و اساسا برنمی‌تابد که خودش یا یکی از عوامل گروه خواسته یا ناخواسته، تسلط حرفه‌ایشان را به رخ تماشاگر بکشند. شاید به همین دلیل شیفته کارگردانانی چون فورد،کوروساوا و هیچکاک است.
 
 
وحتما بابت همین روحیه است که کمتر سراغ تاثیر احساسی آنی و شدید در آثارش رفته و حتی در یک اقدام عجیب فیلم «بیدارشو آرزو» را به نمایش عمومی‌ در نیاورد: «فیلم تاثیر شدیدی روی تماشاگر می‌گذارد که ناشی از عمق فاجعه زلزله است. تاثیری که دوست ندارم تماشاگر از فیلم‌های من بگیرد. نمی‌خواهم تماشاگر را آزار بدهم .فکر می‌کنم این گونه فیلم‌ها مناسب کارشناسان و مسئولین است تا تدابیری بیاندیشند که دوباره شاهد چنین فجایعی نباشیم.»
 
 
استدلالی که به طور قطع فقط از آدم‌هایی هم جنس عیاری بر می‌آید که با درک مسئولیت اجتماعی‌اش ، دو روز بعد از زلزله مهیب بم ، در میانه ساخت یک سریال تلویزیونی- روزگار قریب- با یک گروه به بم می‌ رود تا یک فیلم سینمایی متاثر از اتفاقات آن محیط بسازد، نه برای هیچ جشنواره و کف و سوتی، بلکه برای قدمی‌ در اندازه یک فیلمساز برای جلوگیری از تکرار یک فاجعه انسانی.
.........
 
همیشه معتقد بوده و هستم، عیاری یکی از بهترین و تواناترین فیلم سازان بعد از انقلاب ما است که به دلایل مختلف از جمله همین روحیه پرهیز از نمایش- که بسیار هم دوست داشتنی و قابل احترام است- و نیز نداشتن رندی‌های معمول و گاهی لازم یک سینماگر و هنرمند، با حجب و حیای بیش از اندازه و پایبندی به اصول شخصی که حتی به زیانش بوده، هرگز به آن چه لیاقت داشته ، نرسیده‌است، کسی که با موفقیت بین اللمللی فیلم «آن سوی آتش» جز سردمداران و پیشگامان معرفی سینمای جدید ایران در دهه 60 بود. کسی که چند فیلم درخشان در سینما و یکی از برترین سریال‌های تلویزیونی را در کارنامه دارد.
 
 
حتی یادم هست سال 80 یا 81 در هفته نامه سینما این بحث را به صورت خیلی جدی با او مطرح کردم، اما باز هم با همان فروتنی ویژه خودش از جواب طفره رفت. چندی پیش هم گفت‌وگویی با کیومرث پور احمد در سایت سینماپرس منتشر شد که تاکیدی بود براین باور: «در میان نسلی که دهه اول انقلاب فیلمسازی را شروع کردند مانند من، کیانوش عیاری و مسعود جعفری جوزانی قطعا کیانوش عیاری بهترین و کارآزموده ترین و در واقع استاد سینما است که در این سال‌ها بسیار به او ظلم شده و تعداد زیادی از فیلم‌هایش همچون فیلم "بودن و نبودن" که یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران محسوب می‌ شود، دیده نشده و به واقع حرام شده‌اند.»

پوراحمد در بخشی دیگر از گفت‌وگوی خود ضمن درخواست از مسئولین برای صدور مجوز نمایش فیلم «خانه پدری» به سینمای عیاری اشاره کرده بود: « سینمای عیاری یک سینمای درخشان، قدرتمند، بی بدیل و تاثیرگذار است. سینمای یک استاد و بزرگ. من فیلم «روز باشکوه شهر کوچک» را چندی پیش برای دهمین‌ بار ‌ دیدم و حیرت کردم از این همه میزانسن‌های درخشان و حیرت انگیز. عیاری برای همه ما فیلمسازان باید استفاده کردن از لنز واید را آموزش دهد. این کارگردان سرمایه‌ای بزرگ برای کشور است که در یکی از دوره‌های جشنواره فجر برایش یک کتاب درآوردم. چرا باید استعداد این فیلمساز بزرگ را نادیده بگیریم . حیف عیاری است که به تلویزیون برود نه این که تلویزیون بی‌اهمیت باشد، خیر. اما آدم‌های بسیاری هستند که در تلویزیون کار کنند. عیاری باید در سینما سالی یک فیلم سینمایی بسازد.»
 
.........
 
طی یکی دو هفته اخیر ماجرای پذیرفته شدن فیلم «خانه پدری» در بخش افق‌های جشنواره ونیز مطرح و پیامد آن مسئله مجوز نمایش فیلم کلی بحث رسانه‌ای و صنفی را سبب شد. همانطور که انتظار می‌ رفت مسئولان سازمان سینمایی ناخرسندی خود را از چگونه رسیدن فیلم به ونیز ابراز کردند و برخی از سینماگران با اشاره به جایگاه و سبک فیلمسازی عیاری صادر نشدن مجوز نمایش فیلم را ناشی از سوتفاهم و عدم درک صحیح مضمون فیلم دانستند.
 
 
پیش خود فکر می‌ کردم، یک اهل تبلیغ- مانند بسیاری ،سینماگر و غیر سینماگر- چقدر می‌توانست ازاین سوژه داغ استفاده کند.اما هنرمندی همچون عیاری هرگز چنین نمی‌کند. سینماگر آرمان‌خواهی که اصول خود را نمی‌ تواند زیرپا بگذارد.
 
 
هنرمندی مانند عیاری نه می‌خواهد توانایی‌هایش را به رخ بکشد و نه می‌تواند «خود» نما باشند. او سینماگر و اهل نمایش است اما «نمایش‌گر» و «جلوه‌گر» نیست. گرایشی گاه حتی افراطی که کارگردانی توانا و محترم را از کانون توجه‌ها دور کرده است.
 
 
می‌دانم در این روزگار شاید کمتر کسی برای این ارزش‌ها، احترامی قائل باشد و واجدان آن‌ها به زبان امروز از روزگارشان عقب می‌افتند. اما ارزش‌ها همیشه ارزشند حتی اگر قدر ندانند و ندانیم.

 

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 235697

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 5 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مسعود IR ۱۸:۴۶ - ۱۳۹۲/۱۱/۲۳
    0 0
    احسنت متن بسيار تاثيرگذاري بود البته ميدانم كه قصد شما تحريك احساسات نبود من كاملا با حرفاي آقاي پور احمد درباره استاد عياري موافقم نبايد عمر استاد براي ساخت سريال هدر ميشد واقعا يك ادم چقدر بايد بزرگوار باشه من به جاي ايشون حرص ميخورم