عادل فردوسی‌پور و برنامه نود سال‌هاست که در صدر بهترین برنامه های تلویزیون قرار دارند.

فاطمه پاقلعه‌نژاد: عادل فردوسی‌پور همچنان یکی از پرچم‌داران رسانه خسته ملی است. رسانه ای که روز به روز از مخاطبش کم می شود و حالا تک ستاره هایش دارند سعی می کنند کاری کنند مدیران سیمای ملی با فرمول «نفر- ساعت» نشان دهند اوضاع خیلی هم بد نیست. اصلا به همین دلیل هم هست که مدیران سیما می‌گویند: «قطعا اگر یک نفر هم برنامه 90 نگاه کند و هم یک برنامه از رسانه های غیر از رسانه ملی، یک بیننده تلویزیون است. تمام وقت که تلویزیون نگاه نمی کنند ولی همان نگاه کردن یک برنامه او را در سبد بینندگان رسانه ملی قرار می دهد.» یعنی مدیران رسانه ملی هم دیگر باور دارند این انحصار رسانه‌ای شکسته است و مخاطبان‌شان دست به انتخاب می زنند.

دقیقا برهمین اساس بوده که در چند سال اخیر، به اصرار اصغر پورمحمدی تلویزیون از پی برگرداندن چهره های شاخص رفته و امثال مدیری، رشیدپور، رامبد جوان و احسان علیخانی دوباره روی آنتن قدرت گرفته اند.

در میان همه این ستاره ها اما همیشه عادل تافته جدا بافته بوده. او از سال 78 که 90 را شروع کرده، 19 سال است که ستاره آنتن است و هنوز ستاره اقبالش رو به افول نگذاشته.

ستاره شد!
ایده اولیه برای جوانی که یک خارجی نویس ساده در روزنامه ابرار ورزشی بود و بعد از قبولی در تست گزارشگری از سوی جواد خیابانی، گهگاهی تنیس و فوتبال های خارجی چند سال قبل را اجرا می کرد، یکباره مورد تائید اصغر پورمحمدی مدیر جدید شبکه سه در دهه 70 قرار گرفت. شاید همشهری بودن‌شان و حرف زدن به لهجه کرمانی کارساز افتاد که به یک جوان کم تجربه اعتماد شد تا مهمترین برنامه درباره لیگ فوتبال ایران را در مقیاسی کشوری بسازد. یک استودیوی ساده، همان گزارشگران سنتی مراکز استان و ایده ای که برگرفته از برنامه «match of the day» و البته نمونه ای ایتالیایی بود، شنبه های هر هفته به صورت زنده روی آنتن رفت. هدف مشخص بود: نقد چالش های فوتبال ایران، کاستی ها و پلشتی ها.

فوتبال دِیم ایران که سلطان ها و خان ها در آن حکمرانی می کردند، یکباره با هجوم پسرک جوان بلند قامتی روبرو شد که خودش می گوید: «من یه دیوونه عشق فوتبال هستم» راست هم می گوید. جوان تحصیلکرده ای را تصور کنید که شریف درس خوانده، ولی همه عشقش فوتبال است. در همه این سال ها زندگی اش را خیلی ساده می شود ترسیم کرد: «تماشای فوتبال، بازی فوتبال، گزارش فوتبال، حرف زدن درباره فوتبال، کری خواندن درباره فوتبال!»

از همان اواخر دهه 70 تا همین حالا. بدون لحظه ای درنگ. در زندگی چه برایش مانده؟ ولش کنید، بگذارید با همان فوتبالش خوش باشد. چرا گهگاهی سینما و نوشتن و خواندن کتاب هم هست ولی کری خواندن و کل کل درباره فوتبال را با هیچ چیزی عوض نمی کند. با همه اینها در پاسخ به سوالی درباره عشق می گوید: «عاشق بودم و هستم» اما خب!

اصلا همین روحیه بود که پسری را که از نظر گویش مشکل اساسی داشت، خیلی حرکات بدنی اش در زمان اجرا مشکل دارد و اصلا در زمان تدریس اصول اجرای صحیح، خیلی از اساتید مسلم اجرا، عادل را به عنوان یک نمونه بد از نظر همه اصول اجرا می دانند ولی همان ها ستایشش می کنند. حتی منتقدانش چون میرحسینی مدیر پیشین شبکه سه اعتقاد دارند او از نظر اجرا نیاز به آموزش دارد اما اذعان می کنند، این چیزی است که مردم دوستش دارند.

این علاقه بی شک از همان روزهایی به وجود آمد که او خیلی صریح پلشتی های فوتبال را به چالش کشید. نترسید و زد به دل سلاطین و خان ها. روزهایی که او ایستاد تا حباب پوچ بمب ترکاندن عابدینی و فتح الله زاده را بترکاند و ترکاند. روزهایی که از ناپاکی های داوری و دست های پشت پرده، پرده برداشت و روزهایی که زد و بندهای‌شان را ریخت روی آب. او سفر کرد به اعماق قلب های مردم و بعد تخریب ها شروع شد اما دیگر او به دل مردم نشسته بود. عادل سعی کرد سمت مردم باشد و مدام از این گفت تا جایی که تخریب ها هم برایش کارساز نمی افتادند. خودش درباره این هجمه انتقادها پاسخ جالبی داشت: «با من مشکل داشتند، حق هم داشتند، تاج و تخت‌شان را فرو ریخته بودم.»

ستاره است 
در دهه 80 دیگر درباره یک چیز، تردیدی نمانده بود. اینکه عادل فردوسی پور سوپراستار تلویزیون است. با پایان دولت اصلاحات و روی کار آمدن تیم احمدی نژاد پروژه ساخت ورزشگاه های بی شمار کلید خورد. تصمیم های احساسی قوت گرفت و اوضاع سیاه فوتبال رقم خورد. حالا اینجا بود که عادل طرف مردم ایستاد.  کار بالا گرفت. پیامک هایش را بستند اما او ایستاد. همه کار کردند تا آنتن را از او بگیرند و ایستاد. ماه هایی طولانی در شلوغی های دهه 80، زیر بار اجرا نرفت و با رشادت گفت: «اگر عمری باشد و بتوانم از عدالت دفاع کنم و حقیقت را بگویم، باز برمی گردم. » هراسی نداشت که علی آبادی بگوید: «یک 90 با دوربین می رود شیر آب شکسته ای را می گیرد تا تخریب‌مان کند.» وقتی دادکان را به برنامه اش آورد تا بگوید: «افتخارم مدالی است که از خاتمی گرفتم.» هراسان نشد یا وقتی مرحوم ناصر حجازی روی آنتن برنامه اش طرف مردم ایستاد و دلاورانه سخن گفت. عادل در تمام این هیاهوها ایستاد و کار کرد و فحش خورد. تقریبا تا لایه های درونی زندگی اش پیش رفتند، دلواپسان اما هیچ نداشتند. هیچ؛ واقعا هیچ بود چون او نه فعالیت اقتصادی داشت، نه چالش های اخلاقی. فقط فوتبال بود و فوتبال. این قدر فوتبال که شاید تنها یار زندگی اش شد و دیگر هیچ برایش نماند!

او اما دیگر یک ابرستاره بود، یک سوپاپ اطمینان برای مردم. برنامه طوری شده بود که اعدامی از مرگ نجات می داد. حالا دیگر قسم راست فوتبالی ها این بود که در 90 می بینیم. برنامه ای که همه از زن و مرد و فوتبالی و غیرفوتبالی، می نشستند تا با لذت تماشایش کنند. طعنه های غیر فوتبالی اش را ببینند و لذت ببرند که اقلا هفته ای چند ساعت برنامه ملی در رسانه ملی دارند. قرارشان همگی شده بود دوشنبه شب های پای تلویزیون و تماشای 90.

ستاره می‌ماند؟
در دهه 90 فصل پوست اندازی برنامه 90 آغاز شد. تقریبا بعد از جام جهانی برزیل بود که عادل متوجه شد با این سبک نمی تواند ادامه دهد. باید تکنولوژی را وارد کند. برای این‌کار نیاز به پول داشت. او که در تمام این سال ها هیچ وقت هیچ فعالیت اقتصادی از آنتن نداشت، حتی یکبار در همه زندگی فوتبالی اش استیج نرفته و حتی ریالی بابت حق المشاوره از هیچ نهاد مرتبط با فوتبال نگرفته که اگر گرفته بود حسابی در تشت رسوایی اش می کوفتند، با ساخته شدن برنامه هایی پرهزینه در این سال ها از سوی رقبا و به خط کردن ستاره های فوتبال دنیا که باز در مقیاس کار تیم او، هیچ دیده نشدن، تصمیم گرفت از موقعیت برند 90 بهره بگیرد.

تغییرات محسوس در 90 بی شک به سمت به روز شدنش بوده اند. این تغییرات را حتی در سیمای عادل فردوسی پور می شود دید. از برند فرست که تقریبا همه لباس هایی که می پوشد را تشکیل می دهد تا استودیوی به روز و با بهترین تکنولوژی.  از امکاناتی که برای اعزام های بین المللی پیدا کرده تا دعوت از ستاره های بزرگ فوتبال دنیا.

در کنار این ها او حالا مدت هاست بخش آنالیز فوتبال را به برنامه هایش اضافه کرده. البته کار بزرگ دیگری که انجام گرفته، ورود نسل جدیدی از نویسندگان، طنزپردازان و دیوونه های فوتبال به برنامه اش هستند.

این اتفاقات کمی 90 را از آن حالت سنتی خارج کرده. برنامه ای که در اوایل دهه 90 در یک آنالیز محتوایی از 4 ساعتش تنها 37 دقیقه درباره فوتبال در آن حرف زده شده بود، حالا با آنالیزهای همان آنالیزوری که پی برده بود، برنامه خیلی از فوتبال فاصله گرفته، دوباره فوتبالی تر شده است.

این بازگشت به اصل خوب است یا بد؟ شاید پاسخ دادن به این سوال سخت باشد. آمار نشان می دهد 90 در رقابت با برنامه هایی مثل «دورهمی» عقب مانده است. با این وجود عادل برای این رقبای نوپا هم حرف و دلیل دارد: «ما اصلا با آنها قابل مقایسه نیستیم. ما برنامه تخصصی هستیم. داریم کار تخصصی می کنیم. نه برنامه طنز داریم، نه مهمان سلبریتی که درباره زندگی اش حرف بزنیم و اصلا این مقایسه ما با دورهمی یا خندوانه و حتی ماه عسل روا نیست!»

با این وجود در سال های اخیر انتقادها به 90 هم شدت گرفته. خیلی از حامیان حتی می گویند راز شکست عادل را رقبایش پیدا کرده اند. اینکه کافی است روی آنتن با گفتن کلیات، وقت کشی کنند و او هم اینگونه با کند شدن ریتم برنامه اش عصبی می شود. یا کافی است به او برچسب بزنند. مثلا کلیدواژه هایی چون پرسپولیسی بودن یا نکاتی درباره برادرش شاید نقاط ضعف او باشند. این ها راهکارهایی بودند که در سال های اخیر عادل برابرشان در اجراهایش عقب نشسته است. انتقادهایی به نوع اجرایش هم وجود داشته و این همه طعنه زدن هایش روی آنتن را به چالش کشیده اند. اگرچه او همچنان حامیان سنتی خود را دارد و محبوب ترین است. گواه صادق این گفته، حضورش در برنامه «دورهمی» است. برنامه ای که حسن ختام کار پرمخاطب مهران مدیری بود و براساس آمار رسانه ملی، پربیننده ترین برنامه اش. جایی که بازتاب های این حضور حسابی خبرساز شد. بریده حرف هایی که در شبکه های اجتماعی میلیون ها بار دیده شدند و خودش می گوید: «این طور که آقای مدیری و دوستانش می گفتند بهترین برنامه شان بوده. خودم که دوست داشتم.»

او به زودی فصلی دیگر از 90 را به پایان می برد و آماده می شود برای تولید یک برنامه هیجان انگیز دیگر، ویژه برنامه جام جهانی 2018 روسیه با همان تیم همیشگی، با میثاقی، توکلی و دیگر دیوانگان فوتبال!

41256

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 772018

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 2 =