فاطیما فردوس: روز ملی کودک میتواند بهانهای باشد تا کودک و کودکی را با زاویهای جدید ببینیم؛ پیش از اینکه به آسیبهای حوزه کودکان بپردازیم، به این سوال جواب بدهیم که چرا بچهدار میشویم؟ چه مسئولیتی در قبال کودکمان داریم؟ چقدر تربیت کودک را بلدیم؟ چقدر در این حوزه اطلاعات داریم و آموزش دیدهایم؟ چهکار کنیم تا پدر و مادر خوبی شویم؟ کودکمان را مطیع بار بیاوریم یا پرسشگر؟ مسئولیتپذیر تربیتش کنیم یا گارسونش باشیم؟ در ساختار پر آسیب آموزشی چطور هدایتش کنیم؟ و هزاران سوال دیگری که میتواند نگاهمان را به دنیایی باز کند که با فکر برایش تصمیم بگیریم.
در این شرایط میشود آسیبهای حوزه کودکان و کودکانی را که درگیر آسیب میشوند را هم جور دیگری دید. چرا اینطور شدهاند؟ در چه محیطی زندگی کردهاند؟ وضعیت تربیت خانوادگی چطور بوده است؟ چقدر میتوانیم دنیایشان را تغییر دهیم؟ آموزش تا چه اندازه در این روند تاثیرگذار است؟ عوامل محیطی، ساختار آموزشی، تربیت و .. همه عواملی است که میتواند یک کودک سالم را وارد جامعه کند در حالی که کژکارکردی در مجموعه این عوامل آسیبهایی را بهوجود آورده که دنیای تلخی را برای برخی کودکان ساخته است؛ از خشونت جنسی و کلامی تا کار کودکان و .. . روز ملی کودک میتواند تلنگری باشد تا دنیای قشنگتری برای کودکانمان بسازیم.
در مدارس محلههای پرآسیب چه میگذرد؟
در همین میان مینو اعرابی، عضو هیئتمدیره انجمن حمایت از کودکان با اشاره به اهمیت آموزش در حوزه کودکان به «خبرآنلاین» میگوید: «عدهای از دوستان داوطلب ما که متخصصین روانشناسی هستند، کارگاههای مهارت زندگی و حقوق کودک را برگزار میکنند، آموزش میبینند و با حضور در مدارس این مهارتها را به دانشآموزان آموزش میدهند. سال گذشته بود که به یکی از مدارس در منطقه خاکسفید رفتیم و هدف این بود که حقوق کودک را به آنها آموزش دهیم. وقتی مربیان ما وارد مدرسه شدند با مسائل و مشکلاتی مواجه شدند و متوجه شدند که آموزش حقوق کودک در ابتدا کارساز نیست و پیش از آن باید مهارتهای زندگی را بیاموزند. نکته عجیب و ناراحتکننده در این مدرسه این بود که دانشآموزان بسیار افسرده و پرخاشگر بودند و قطعا عوامل محیطی تاثیر زیادی بر این شرایط داشت. در واقع ما به آنها یاد دادیم تا احساسات خودشان را بشناسند و بتوانند ارتباط برقرار کنند. این دانشآموزان در مقطع اول تا ششم ابتدایی بودند و ما با آموزشهای کنترل خشم توانستیم خشونت آنها را کنترل کنیم و بازخوردها هم بسیار مثبت بود. بیشترین و احتمالا عجیبترین آسیبی که ما در این مدرسه ابتدایی دیدیم، احتمال مورد سوءاستفاده قرار گرفتن بود.»
این عضو هیئتمدیره در ادامه با اشاره به اینکه در این کودکان ارزشمندی و آگاهی شکل نگرفته بود و هیچ تصوری از خوب و بد دنیای بیرون نداشتند، میگوید: «علاوه بر آموزش به کودکان، لازم است که به خانوادهها هم آموزش ارتباط بین دو نسل را بدهیم. سرعت تغییر و تحولات آنقدر زیاد است که بین نگرش والدین و فرزندان، تفاوتهای بسیار زیادی وجود دارد و خانوادهها این تفاوتها را درک نمیکنند. در صورتی که با آموزش میتوانند این فاصلهّها را را پر کنند. در واقع حقیقت این است که ما با آموزش باید تمام آسیبها را کاهش دهیم و بهجای طرحهای حاشیهای آموزشوپرورش، کودکان را صلحطلب بار بیاوریم تا به منافع اجتماعی فکر کنند. علاوه بر این معلمها هم باید با حقوق کودک آشنا باشند و بتوانند ارتباط درست و سالمی با دانشآموزان برقرار کنند تا طوری آموزش دهند که نیازسنجی کنند و رشد همهجانبه کودکان را در نظر بگیرند. در واقع ما باید بدانیم نیاز امروز و فردای جامعه چیست و در راستای آن بتوانیم با کار گروهی، مشارکت موثر داشته باشیم. در این شرایط است که کودکان نسبت به جامعه خود دغدغهمند میشوند.»
جاودانهسازی فقر و کار کودکان
علاوه بر این فرشید یزدانی، مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان با اشاره به بیشترین آسیبهای حوزه کودکان به «خبرآنلاین» میگوید: «خشونت بر علیه کودکان بیشترین آسیبی است که متوجه کودکان میشود. بخشی از این خشونت مربوط به خشونتهای جسمی و جنسی و بخش دیگر کلامی است که در مورد بخش کلامی لازم است که لازم است در مدارس آموزش داده شود و تکگویی همراه با خشونت از بین برود. در واقع اطاعت محض کودکان باید از بین برود زیرا نوعی خشونت کلامی از سوی دیگران است و همین مسئله انواع آسیبها را برای کودکان ایجاد میکند. بقیه موارد هم شامل ازدواج کودکان است که آن هم نوعی خشونت جنسی است. کار کودکان هم به همین شکل است و نوعی خشونت در آن نهفته است؛ زیرا کودک باید تحصیل کند و توانمند شود. در حالی که با این کار ما به مفهوم جاودانهسازی فقر دامن میزنیم. کار کودکان هم شامل کار در کارگاهها، کورهپزخانهها و بدترین نوع آن که زبالهگردی است و تمام هویت کودک را زیر سوال میبرد. وقتی با کودکان زبالهگرد ارتباط میگیریم میبینیم که از ارتباط چشمی هم امتناع میکنند.»
او با اشاره به تاثیر آموزش بر خشونت در جامعه میگوید: «در واقع این خشونت است که دارد بازتولید میشود و در بزرگسالی هم نمود دارد؛ خشونت و آمار بالای درگیری در جامعه هم ناشی از همین عدم آموزش در کودکی است. ۱۵ میلیون پرونده در قوهقضاییه به چه معناست؟ یعنی ۳۰ میلیون از جمعیت درگیر یک ماجرا هستند و با هم دعوا دارند. یعنی نزدیک به ۴۰ درصد جمعیت ما با هم در تنش و دعوا هستند. اتفاقی که اثرش را در زندگی کودکان و نظام اجتماعی کشور خواهد گذاشت.»
۴۲۲۳۸
نظر شما