صفحات رسانهها به تقریب پراست از مخالفخوانیهایی که حتی تا اعلام برائت از حسن روحانی پیش میرود. مخالفان سنتی رئیسجمهوری همچنان بر همان سیاق گذشته به هر اقدام دولت انتقاد و گاه دشمنی میکنند. آنان اصولاً دولت را برآمده از خواستی مغایر با اراده اقتدارگرایانه خود دانسته و برای سرخوردگی مردم از هیچ اقدامی فروگذار نکرده و نمیکنند. موفقیتهای دولت را به نام خود ثبت میکنند و یا در مسخ آن با لطایفالحیل سنگاندازی میکنند. حساب را با آنان پاک است. حداقل اینکه مخالفان شناخته شده در بزنگاه خط عوض نکرده و آهنگ کلام و متن آنان ثابت است. مشکل با ابنالوقتهایی است که یک روز استقرار دولت کنونی را مدیون حمایت خود دانسته و روز دیگر بنابه مصلحت از آن تبری میجویند. آنان که تا دیروز رقیبان خود را عوامگرا میخواندند، اکنون داعیه دیگری سر میدهند و با رویکردی پوپولیستی میکوشند کاسهای داغتر از مخالفان شناخته شده دولت جلوه کنند.
شیوه عمل عافیتطلبان تبریجو از دولت، این گمان را با خود دارد که مگر زمان آبستن چه اتفاقی است که از حالا برای جاگیری در سوی مطمئن ماجرا عجله دارند. تأملی بر شمار انتقادهای عافیتطلبان نشان میدهد که آنان تنها انتقاد کرده و دولت را متهم به کوتاهی زبان در بیان چرایی مشکلات میکنند.
نویسنده این سطور در پی توجیه مشکلات و یا حمایت کور از دولت نیست. مشکلات به صورت همه سیلی میزند، به ویژه طبقه متوسط و فقیر که در این وانفسا کمتر حامی مخلص را مییابد. همین مهم سبب افزایش بیاعتمادیها شده و در این حال سوداگران قدرت را به جرگه مخالفان دولت پیوند زده است. آنچه اهمیت دارد، شیوه بیان و ارائه راهکارهایی است که بتواند کشور را در برونرفت از مشکلات یاری کند. عافیتطلبان اگر در بیان نقدهای خود صادق هستند، به مردم گزارش دهند که کجا و چه هنگام کوشیدهاند تا مطالبات آنان را فارغ و خارج از دستگاه دولت به عنوان یک جریان اجتماعی دنبال کنند. برای مثال چرا از سوی آنان دستاوردهای برجام، مراقبت از آن و نهادینه کردن مطالبات اجتماعی مردم به صورت یک جریان تثبیت شده دنبال نشد؟ چرا در ابتدای استقرار دولت، حساسیتهای امروز شناخته نبود و آنان به عنوان نخبگان اجتماعی چنین وضعی را پیشبینی نکرده بودند؟ این گروه از منتقدان هم دستی در قوای مقننه و هم مجریه داشتند. علاوه براین خود را صاحب رویکرد و مشی شناخته شده نزد مردم میدانستند. آن هنگام که حسن روحانی خود یک تنه تریبوندار مطالبات اجتماعی بود، همین عافیتطلبان به او زنهار میدادند.
انتقاد از دولت بابت همه کاستیها امری بدیع و قابل قبول است، ولی فرصتطلبی در این کار نه پسندیده است و نه میتواند با اقبال مردم هشیار همراه شود. اینکه برای مثال این وزیر و آن مدیر دولت را به باد انتقاد گرفت، راه چاره نیست. مهم ارائه راهکار به دولتی است که خوب یا بد، برای آن در حال حاضر هیچ جایگزین قابل قبول و عقلانی وجود ندارد. مردم همصدایی با انتقادها را نمیخواهند، آنان در جستوجوی ایدهای توانمند، جسور و کارآمد برای کنترل و سپس برونرفت از مشکلات فراگیر کنونی هستند. کار از اینکه فلان چهره سیاسی از این جناح یا آن جناح بابت مشکلات به دولت نهیب بزند، گذشته است. مردم همه را به یک چوب میرانند اگر بدیلی قابل قبول ارائه نشود.
فصل عافیتطلبی گذشته است.
بازار انتقاد از دولت این روزها سکه است. راست و چپ، دولت را آماج حملات خود قرار دادهاند. حسن روحانی هیچگاه مانند این روزها هدف تند مخالفان و منتقدانش قرار نداشته است. بهانه انتقادها هم کم نیست؛ گرانی، رکود، بیکاری، افزایش آسیبهای اجتماعی، سیاست خارجی، تحریمها، گسترش بیاعتمادی مردم، اعتراضات اجتماعی و... . گویی تقدیر و یا سیاست این بوده که از فردای انتخاب دوبارهٔ حسن روحانی به ریاستجمهوری در اردیبهشت ۹۶، هر روز بردامنه مخالفتها با دولت افزوده شود.
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 804888
نظر شما