در دوران پساداعش که خطر تروریسم از سر غرب فعلاً برطرف شده است و بعد از خروج ایالات متحده آمریکا از برجام، تنشها میان تهران و واشنگتن بالا گرفته است. لفاظیهای جنگطلبانه دونالد ترامپ علیه ایران افزایش پیدا کرده و در مقابل همتای وی در ایران حسن روحانی نیز این تهدیدات را بیپاسخ نگذاشته است. ولی در یک موضع متناقضگونه ترامپ و اطرافیانش انواع تهمتها را متوجه جمهوری اسلامی ایران میکنند و از سوی دیگر ترامپ میگوید به دنبال ایجاد دریچهای برای مذاکره با ایران است! اما در خصوص صحبتهای اخیر رئیسجمهور و تفاسیری که از آن وجود دارد باید گفت که مقصود اصلی آقای روحانی در نشست سوییس که بیان داشت اگر نفت ایران صادر نشود نفت دیگران نیز صادر نخواهد شد بستن تنگه نبود، زیرا روشهای ایذایی، نفتی و اقدامات دیگر برای ممانعت از فروش نفت سایر کشورها وجود دارد که میتواند به جمله مد نظر ایشان جامه عمل بپوشاند و آخرین آنها میتواند بستن تنگه هرمز باشد. به عقیده من یک اراده قوی خصوصاً در رسانههای غربی وجود داشت تا تنها بحث بستن تنگه را از صحبتهای ایشان مستفاد کنند.
از سوی دیگر جمهوری اسلامی همواره علاقهمند بوده که روابط بینالعربی و روابطش با کشورهای همسایه بدون تنش باشد. اما متاسفانه اقدامات یکجانبه دونالد ترامپ، توازن و چهره ژئوپلیتیکی منطقه را به هم زد و باعث شد کشورهای عربی فقط به ظرفیت خود بسنده نکنند و بخواهند مسائل منطقه را با عوامل خارج از منطقه سامان دهند. اما این روش نتیجه خوبی نخواهد داشت و باعث پیچیدهتر شدن مسائل منطقه خواهد شد. لذا رئیسجمهور در سخنرانیاش در جمع سفرای جمهوری اسلامی ضمن برشمردن اهداف ترامپ در قضیه تحریم های اینده ایران، تهدیدات ترامپ را هم بدون پاسخ نگذاشت. زیرا ترامپ و کابینه وی عملاً از مرحله تغییر رفتار ایران که مدعی هستند عبور نموده و نه تنها درصدد فروپاشی جمهوری اسلامی، بلکه با سلسله اقداماتی که میکنند به حوزه امنیت ملی ایران وارد شده و به دنبال تجزیه ایران هستند. اگرچه ممکن است این مسائل را به وضوح در سخنرانیها و بیانیههایشان عنوان نکنند، اما خروجی و پیامد حرفهایشان سوق دادن مردم ایران به رودررویی و کشاندن کشور به سمت تجزیه است.
بنابراین شرایط حساسی وجود دارد و طبیعی است که دولتمردان ایراونی دست روی دست نخواهند گذاشت و اجازه نمیدهند تا این شرایط و وضعیت ترامپ و تیمش متحقق شود. از سوی دیگر باید متذکر شد که معمولا در تنشهایی که بین کشورها به وجود میآید، ممکن است الفاظ سخت یا تهدیداتی به کار برده شود، که لزوما این تهدیدات جنبه عملی به خود نمیگیرد. درست است که شرایط و موقعیت و ویژگیهای ما و کره شمالی با یکدیگر متفاوت است ولی همان گونه که چند ماه پیش تهدیدات کره شمالی و آمریکا به بالاترین سطح رسید تا جایی که به سمت تهدید هستهای هم پیش رفتند، اما در نهایت دو کشور تصمیم گرفتند تا مسائلشان را با گفتگو حل کنند. لذا اگر چه در شرایط کنونی جمهوری اسلامی درصدد کم کردن تنشهای منطقه ای و بینالمللی است و برجام را به عنوان یک رویکرد جدید برای تعامل بینالمللی تلقی میکند، اما متاسفانه دیدگاه ترامپ به خاورمیانه و تلاش وی در این جهت که به صورت یکجانبه اهداف و منافع جمهوری اسلامی را نادیده بگیرند، شرایطی را ایجاد نمیکند که ایران بتواند حتی با خلق ظرفیتهای جدید و از طریق گفتگو مسائلش را با آمریکا حل کند.
بنابراین اگر دولت آمریکا و خصوصا ترامپ در نظر دارند مسائل منطقه ای را با گفتگو حل کنند، باید شرایط مساعد چنین هدفی را فراهم کنند نه آن که به دنبال شوراندن مردم علیه حکومت و تجزیه کشور باشند. قرار دادن شروط دوازدهگانه که توسط پمپئو مطرح شد به مفهوم گفتگو و رسیدن به تفاهم نیست، معمولا گفتگو باید بدون پیش شرط و شفاف صورت بگیرد. اما متاسفانه سیاستهای آمریکا در خاورمیانه واضح و شفاف نیست و بدیهی است که به صورت زیگزاگی عمل میکند. ایران در دوران اوجگیری داعش که توسط همپیمانان آمریکا تقویت شد، یک خطر بسیار بزرگی را از جهان برطرف کرده ولی به دلیل عدم فهم تحولات منطقهای و عناد با ایران، ترامپ و متحدانش به جای این که جمهوری اسلامی را مورد تشویق و تقدیر قرار دهند، طلبکار و متوقع گشته اند. طبیعتا جمهوری اسلامی هم به دلیل اهداف و منافعی که در منطقه دارد حاضر نیست از این منافع چشمپوشی کند. لذا سرمایهگذاری مادی و معنوی ایران، رویکردش برای حمایت از یک حکومت قانونی، مبارزه با جنگجویان وارداتی و پیروزی در جنگهای نیابتی، نشان از آن دارد که ایران این ظرفیت را دارد که در قبال تحولات جهانی و منطقهای نقش مثبت و مسئولانهای را ایفا کند.
از سوی دیگر تحقق این مهم نیز نیاز به این دارد که ترامپ این ظرفیت جمهوری اسلامی را به رسمیت بشناسد و به عنوان یک طرف مسئولیتپذیر حاضر به گفتگو باشد، در این صورت ممکن است ایران اگر شرایط را به گونهای ببیند که بتواند منافع مردم ایران را تامین کند و اقدامات سازندهای را در مقابل ترامپ انجام دهد.
متاسفانه اقدامات یکجانبهگرایانه ترامپ باعث شده که کشورهای عربی و در راس آنها عربستان و تا حدی امارات به اشتباه تصور کنند سیاست رودررویی با سیاست خارجی ایران برای حل مشکلات داخلی آنها و گذراندن بحرانها و گسلهای سیاسی اجتماعی از سرشان مفیداست. لازم به ذکر است که در دوران اوباما و قبل از امضای برجام زمینه مناسبی برای همکاریهای منطقهای فراهم شده بود، اما متاسفانه کشورهای عربی به دو دلیل این مهم را دچار اختلال کردند. اولین دلیل برداشت اشتباه از برجام بود که فکر میکردند نزدیکی ایران و آمریکا منافع اعراب را به خطر میاندازد و دومین مسئله تحولات خاورمیانه بود که باعث شد یک روند جدایی بین ایران و اعراب شکل بگیرد. زیرا آنها برای حل مشکلاتشان و افزایش انسجام ملی دست به دشمنتراشی زدند. لذا این تنش از 5-6 سال گذشته بین ایران و اعراب افزایش پیدا کرده و ترمیم آن در شرایط کنونی خیلی راحت نیست ولی نباید مایوس و منفعل شد.
از سوی دیگر ترامپ سیاستی را برای فروش تسلیحات اتخاذ کرده که به جای اینکه کشورهای منطقه را کنار هم قرار دهد آن گونه که تا حدی سیاست قبلی دولت اوباما بود، درصدد فاصله انداختن بیشتر میان ایران و اعراب است. اما به عقیده من نباید از شرایط کنونی مایوس بود و با اعراب قهر کرد و باید یک گفتگوی سازنده و انتقادی برای فراهم کردن یک گفتمان مشترک بین ایران و اعراب مخصوصاً از طریق مراکز مطالعاتی به وجود آید.
منبع: هفتهنامه مثلث شماره ۴۰۶ مورخ ۹۷.۵.۱۲ صفحه ۴۷
نظر شما