یک کارشناس ارشد مسائل راهبردی درباره شرایط سیاسی پیش روی ایران در منطقه می گوید نگرانی در جایی افزایش پیدا می کند که ما بازی را تا جایی ادامه دهیم که مطلوب ایالات متحده است.

زهره نوروزپور: پس از مواضع ضد ایرانی و کینه توزانه مقامات آمریکایی علیه ایران، نیکی هیلی نماینده این کشور در سازمان ملل متحد تلاش کرد با نمایش های موشکی متعدد ایران را به نقض قطعنامه 2231 متهم کند تا اگر شورای امنیت متقاعد شد تحریم های گذشته علیه ایران به حالت قبل بازگردد. اما در بحبوحه تلاش ایالات متحده برای بازگرداندن تحریم ها،  عراقچی در نشستی اقتصادی با حضور بانکداران ایرانی و مقامات مالی اروپا در پاریس شرکت کرد که با موفقیت همراه بود، این نشست از انجایی حائز اهمیت بود که یک چالش دیگر در سیاست برجامی ترامپ ایجاد کرد. در این میان مواضع تند آمریکا علیه ایران و در مقابل مدارا با روس ها و در کنار ان گاها تنش های کوجک و محتاط با چین، خصوصا تحرکات تازه در شمال سوریه، ما را بر آن داشت که با دکتر علیرضا اکبری  معاون اسبق وزیر دفاع در دوره اصلاحات، درباره سرنوشت سیاسی ایران در منطقه و رویارویی با آمریکا گفتگو کنیم که از نظر می گذرانید:

با توجه به شرایط فعلی و مواضع پی در پی ایالات متحده آمریکا علیه ایران و اقدامات نیکی هیلی در سازمان ملل، ارزیابی شما از وضعیت پیش روی ایران چیست؟
شرایط فعلی، شرایط مطلوبی نیست. در یکی دو ماه اینده شرایط مقداری نسبت به گذشته خطیرتر است. از یک سال و نیم پیش که ترامپ به عنوان رئیس جمهور سکان کاخ سفید را به دست گرفته است، مهمترین ویژگی او غیر قابل پیشبینی بودن آن است. 

ترامپ سلفیش، خودنما و بسیار مایل به دیده شدن است و به همین دلایل  دست به هر معامله ای می زند.  چنین شخصی در موقعیت یک تاجر درک چندانی از وضعیت حاضر ندارد اما در جایگاه یک رئیس جمهور که احکام حکومتی صادر می کند بسیار خطرناک است. چنین شخصی هنگامی که با پدیده اگزکتیو اوردر(دستورات اجرایی) قرار می گیرد، دیدیم که در کوتاهترین مدت بیشترین استفاده را از این شیوه برده است. هرانچه که محیرالعقول بود در غالب احکام حکومتی اگزکتیو اوردر ارائه داد.

در مورد ایران ترامپ جمهوری اسلامی را یک تابو می داند که تصور می شود که با شکستن این تابو میتواند خود را جاودان کند.
اما راجع به چین این ارزیابی را ندارد. هرچند که چین بزرگترین تهدید ایالات متحده است و راجع به روسیه این ارزیابی دقیق را ندارد.

نوع تهدید چین برای ایالات متحده به چه صورت است.آیا می توان گفت در آینده ای نه چندان دور چین اقتصاد آمریکا را به سقوط نزدیک کند؟
سطح سرمایه گذاری چین در بازار بورس و سرمایه امریکا به حدی است که هر تکانی که چینی ها به این بازار بدهند می تواند سرنوشت بازار بورس، وال استریت، بازارهای بزرگ  همچون داو چونز را به یک روز سیاه بکشاند. اخیر هم دیدیم که تکان های شدیدی داشت. همچنین در حوزه خارجی ایالات متحده تا اقصی نقاطی که امریکا برای خودش منافعی متصور است، از غرب افریقا تا قلب اروپا، چینی ها حجم سرمایه بسیار زیادی را در تصرف بازار و تصرف مکانیزم های مالی در اختیار وکنترل دارند.

از لحاظ نظامی چه طور؟ پس از بالاگرفتن بحران سوریه و درگیری هسته ای کره شمالی و آمریکا چین تحرکات نظامی تازه ای را وارد سیاست خارجی خود کرده است، در صورتی که سیاست چین تا قبل از این تنها به قدرت اقتصادی منوط بود.
در حال حاضر چین همین مسیر را به تدریج در اقتدار نظامی هم طی می کند. مواجه چین و امریکا خطرناکترین پدیده برای ایالات متحده است. بنابراین استراتژی ترامپ به تاخیر انداختن این مواجه است. به خصوص انکه چینی ها با ذکاوت هرچه بیشتر در طی شصت سال گذشته توانستند پدیده ای را به اسم کره شمالی به وجود بیاورند که در واقع جزء منفصل انها است و سمبل خشم و اژدهای زهر اگین انها است، به ظاهر یک پدیده مستقل است ولی در باطن از طریق پکن اداره می شود. انچه که چینی ها می خواهند، تهدید های استراتژیک علیه ایالات متحده و دیگر رقبای خودشان داشته باشند، توسط پیونگ یانگ انجام می شود و این مساله چین را در سیف ساید(Safe-side جای امن- فضای ایمن) قرار می دهد و برخورد با چین را سخت تر می کند.

در مقابل روسیه، ایالات متحده در چه وضعی است؟
روس ها در زمان پوتین با یک بازی بسیار پیچیده اطلاعاتی- امنیتی دست ترامپ و حاکمیت کاخ سفید را زیر یک گیوتین قرار دادند، که به سادگی نمی توانند از زیر ان خارج شوند. انها اسنادی دارند که می تواند رسوایی بزرگی برای کاخ سفید به وجود بیاورد. همچنین پیشروی روس ها در خارج نزدیک، در حوزه نیم کره غربی و خاورمیانه، موجب شده است که امریکایی ها با احتیاط شدیدتری مواجه شوند. پدیده ادلب که روز به روز پییچیده تر می شود، یک پایلوت کوچک از مواجه روس ها و امریکایی ها خواهد بود.

با توجه به صحبت شما درباره روسیه و چین و نقش مسکو در ادلب، تکلیف ایران چه می شود؟ اینکه ترامپ چه سیاستی را در آینده قرار است در قبال جمهوری اسلامی اجرایی کند.
در این میان ایران می ماند، که آنهم می تواند به عنوان یک پدیده ای که امریکایی ها ان را بزرگنمایی و به عنوان عامل تهدید منطقه ای و جهانی نمایان کنند، تا زمینه های برخورد با ان فراهم شود ، تا در یک موقعیت مقتضی برخورد مطلوب خودشان را انجام دهند و از آن یک پیروزی به وجود بیاورند.

تایمینگ (Timing-زمان سنجی)  شخص ترامپ این طور بسته شده است که از سال سوم ریاست جمهوری، نوع برخورد ایالات متحده با ایران شدیدتر خواهد شد. فعلا امریکا در حال مقدمه سازی برای افزایش هرچه بیشتر مهار و کنترل تمام زمینه های مراوده مالی، پولی، اقتصادی، اجتماعی، بازرگانی و... هستند.

تصمیم دی.اچ.ال (D.H.L- خدمات پستی) مساله ساده ای نیست. (تحریم خدمات پستی ایران). امری است که می تواند توسعه پیدا کند و نوع جدیدی از کانتری باند (Country) را علیه ایران به منصه ظهور برساند.

دیگر لزومی ندارد برای محاصره یک کشور حتما کشتی هایی تحت پرچم یو.ان (U.N- سازمان ملل) بنادر را کنترل کنند یا هواپیماها منطقه پرواز ممنوع ایجاد کنند. کافی است که از مبدا هر حرکتی را به سمت مقصد تحت نظر قرار دهند و با مجازات های سنگین موجب شوند که چیزی به سمت مقصد حرکت نکند و کنترل کنند که چیزی از این مبدا به مقاصد بیرونی حرکت نکند. این نمونه ای بود که دی.اچ.ال شروع کرد و گفت پارسل هایی (Parcel- بسته های پستی)به مقصد ایران و از مقصد ایران به مبدا را به خاطر تحریم ها انجام نمی دهیم.

ایالات متحده با این سیاست جدید چه هدفی را دنبال می کند؟
به نظر می رسد که مسیری که ایالت متحده می خواهد برود احیای قطعنامه های پیشین است. احیای قطعنامه مربوط به هسته ای ، تنها در یک صورت بدون زحمت، بدون دردسر، بدون وتوی چین یا روسیه امکان پتذیر است و ان هم اثبات نقض 2231 توسط ایران است. اگر امریکایی ها به هر دلیلی بتوانند بقبولانند که ایران 2231 را مثلا از طریق ارسال تسلیحات به حوزه ای که سازمان ملل ممنوع کرده است، مثلا ارسال تسلیحات به یمن، این قطعنامه را نقض کرده است.  انگاه انان می توانند بگویند که ایران 2231 را نقض کرده است و می توانند به قطعنامه بازگردند. حتی به کمیسیون حل اختلاف برجام هم نیازی نیست کما اینکه اگر هم به کمیسیون ارجاع دهیم در آن صورت هم مکانیزم طوری است که لغو محدودیت ها و لغو ادامه تحریم ها با وتو امکانپذیر نیست. یعنی هیچ وتویی نمی تواند از بازگشت تحریم جلوگیری کند.

با توجه به این توضیح پس آمریکا در صدد بازگشت تحریم ها علیه ایران است.
به نظر می رسد که امریکا در حال آماده سازی زمینه هایی است  که حداقل شرایط را برای بازرگشت و استیلای حجم بزرگی از تحریم ها علیه ایران فراهم کند و در این مسیر مساله 2231 و برجام هم نقش مهمی را ایفا می کند.  تارگت انها مساله موشکی ما است. آنها می خواهند همان مدلی که روی  برنامه هسته ای انجام دادند در مساله موشکی هم انجام دهند و ما را دچار یک برجام دیگر کنند. 

هدف امریکایی ها درواقع خلع قدرت مقاومت ایران و بازگشت جمهوری اسلامی به مرزهای خود و پذیرش شرایط ایالات متحده در موازنه های منطقه ای است. در استراتژی امنیت ملی، استراتژی دفاعی و هسته ای امریکا که اخیرا بخش هایی از ان را علنی کردند مساله «موازنه منطقه ای» مهمترین پاشنه اشیل ایالات متحده ذکر شده است. در این سند راهبردی تعیین شده است که اگر کسی موازنه منطقه ای را به نفع خودش در مناطق استراتژیک ایالات متحده تغییر دهد، آن کشور «تغییر دهنده» خواهد توانست محیط را «تحت کنترل خود» درآورد و انها در این مساله بیشترین نگرانی را از ناحیه ایران دارند.

در اوضاع فعلی منطقه، ایالات متحده و تیم ترامپ به حمایت رژیم صهیونیستی ، پول عربستان سعودی و همراهی ترکیه در عندالاقتضاء (در صورت مناسب)  و حداقل سکوت مصر و پاکستان نیاز دارند که بتوانند با ایران معامله ای بکنند،  معامله ای که روس ها درآن امکان تاثیر و چینی ها امکان مداخله نداشته باشند. این قضیه را قدری پیچیده می کند چراکه روس ها و چینی ها در وضع کنونی با ایران منافعی دارند که این منافع قاعدتا منافع ایالات متحده نیست ولی می تواند ما به ازای بزرگی برایش طراحی کند و انها را به پذیرش شرایط راضی کند.

در تیم ادمینستریشن (Administering) ترامپ، اگر دو دسته وجود داشته باشند، یک دسته طرفداران «برخورد» که داماد او جرالد کوشنر و رئیس سی.آی.ای (CIA- مایک پامپیو)  و نیکی هیلی درسازمان ملل، این ها به لحاظ وزن سبکتر هستند، اما به نظر می رسد بر تیم ماتیس (رئیس پنتاگون-وزیر دفاع) و مک مستر(مشاور امنیت ملی) و تیلرسون (وزیر خارجه) غلبه می کننند. به هر حال این سه نفر تیم نرم خوی ادمینستریشن ترامپ هستند که انها کماکان با مدارای برجام و قرارداشتن اتحادیه اروپایی در مدار همراهی با ایالات متحده، با قیمت عدم تعرض علیه برجام موافق ترهستند، اما فعلا نفوذ تیم «برخورد» ادمینستریشن ترامپ بیشتر است.
نگرانی در جایی افزایش پیدا می کند که ما بازی را تا جایی ادامه دهیم که مطلوب ایالات متحده است.

با توجه به نکته ای که فرمودید، رویکرد جمهوری اسلامی در ارتباط با مسائل خارجی به خصوص مسائل امنیت منطقه ای و موشکی که با ایالات متحده دو نقطه تعارض برانگیز است و آمریکا از همین دو نقطه قصد دارد  که با ایران برخورد را اغاز کند، چه راهبردی را باید در پیش بگیرد؟
پاسخ این است که هیچ عقب نشینی درحوزه اقتدار منطقه ای نباید صورت بگیرد.  هیچ مذاکره ای در موضوع موشکی به عنوان یک مساله مستقل نباید صورت بگیرد.

به نظر می رسد که شاید اگر 5 سال پیش که مذاکرات را اغاز کردیم، بنا به خواسته طرف مقابل یا خواسته ما،  از همان روز نخست، دریک پکیج بزرگ مذاکرات را شروع می کردیم، منافع ما بیشتر لحاظ شده بود، تا اینکه موضوعات را تفکیک کنیم.

ما می توانیستم به طور موازی یا سری به دنبال هم چند اشل اساسی را دنبال هم قرار دهیم و یکی پس از دیگری به نتیجه برسانیم. تعجیل هم نمی کردیم که ظرف یک تا دو سال تمام شود مثلا یک دوره  10 تا15 سال را برای ادامه مذاکرات در نظر می گرفتیم. یک مجال تنفس نسبی را در طول این مدت از طرف مقابل می خواستیم که بتوانیم به مذاکره ادامه دهیم تا اینکه امروز با حل فوری مساله هسته ای در غالب برجام با مسائل پی در پی مواجه نشویم.

آنچه مهم است شرایط امنیتی داخلی ایران است. حجم زیاد نارضایتی عمومی از بابت توروم زیاد، هزینه های سنگین زندگی، ناموازنه های اجتماعی و فساد هایی که یک به یک رو می شود در کنار این مسائل شکاف عظیم طبقاتی ، اجتماعی و توسعه بیکاری و تبعات ناشی از مسائل زیست محیطی و ترکیب همه اینها به یک تهدید ملی در محیط داخلی تبدیل شده است. بنابراین قدرت تصمیم گیری را برای ما کاهش داده است.  اما باطل السحر همه این طلسمات چیزی نیست جز وحدت و انسجام ملی. باید به یک چارچوب اساسی رضایت دهیم و توافق کنیم.  اگر امروز با قاطعیت همه دستگاه های حکومتی موظف به ریشه کنی فساد شوند و بدون تعارف درشت ترین دانه های فساد را در هر مقام و منصب به زیر بکشند، اموال نامشروع اینها را به ملت و خزانه حکومت بازگرداند، هم حکومت، هم نظام در سیف ساید( Safe-side جای امن- فضای ایمن) قرار می گیرد و ملت هم احساس رضایت می کنند. 

به محض اینکه ملت احساس  رضایت کنند حاضرند مثل زمان جنگ ده سال تحمل کنند و بعد به ساماندهی نظام مالی و اداری بپردازیم و یک بنیاد جدیدی را به جای بنیاد های پوسیده مالی اداری که از 150 سال پیش تا کنون همان روش را رشد داده ایم، بنیان سازی کنیم. بعد بر بنای آن اقتصاد نوین را با هر عنوانی، حالا یا مقاومتی یا ملی و هر چیزی ، سازماندهی کنیم که بخش خصوصی بتواند نفس بکشد. باید بار دولت را کاهش دهیم و توقعات را ازدولت کم کنیم. به عنوان مثال وزارت نفت اعلام کرده است که 220 هزار نفر پرسنل دارد! بیش از 140 هزار نفر آنها زیادی هستند و فقط 40 هزرا نفر ناطور اینها استخدام کرده اند!  40 هزار حراستی اصلا معنا ندارد؟!  هیچ دستگاه مدیا (media- رسانه ها) مانند صدا و سیمای ما نیست که پرسنل داشته باشد. تمام دستگاه های دولتی ما متورم است از انسان های بی عار و بیکار که توقعات آن ها فقط از دولت افزایش پیدا می کند، در حالی که این حجم از نیروی کار میتواند در بخش خصوصی فعال و مولد شوند.

 این نوع نگاه به اقتصاد داخلی اگر جبران شود آیا تاثیر بسزایی در سیاست خارجی خواهد گذاشت؟ به این معنا که قدرت چانه زنی ایران در مذاکرات بالا می رود و دست پر با طرف های بازیگر وارد مذاکره می شود؟ با اینحال چه طور می شود این وضعیت را تغییرداد.
باید یک بازنگری اساسی کنیم و زمینه های لازم را برای وحدت و انسجام ملی از طریق پاکسازی محیط اداری-مالی فراهم کنیم. با حل این وضعیت، در حوزه سیاست خارجی می توانیم تصمیم بگیریم که با چه کسی چگونه مذاکره کنیم ؟

ما باید به سرعت چهار فایل مذاکراتی را اغاز کنیم. فایل مذاکراتی با اتحادیه اروپا، فایل مذاکراتی با همسایگان مهم منطقه ای، فایل مذاکراتی با چین ، روسیه و فایل مذاکراتی با امریکا به واسطه مسائل مهمی که می تواند منجر به نزاع شود. برای جلوگیری از نزاع هیچ دلیلی ندارد که مذاکره نشود.  ما نباید خواستار مذاکره باشیم آنها باید درخواست مذاکره کنند وما باید شرایط را باید برای مذاکره اماده کنیم. در غیر این صورت ادمینستریشن ترامپ مشکل ایجاد خواهد کرد.

یک سال دیگر از پیروزی انقلاب اسلامی ایران گذشت،با توجه به اوضاع فعلی خاورمیانه، پیشنهاد شما چیست؟ فکر میکنید نظام ایران باید چه راهبردی برای بهتر شدن اوضاع داخلی و خارجی در پیش بگیرد؟
پیشنهاد و نظری که می توان داد این سات که نظام به طور جدی در استانه چهل سالگی انقلاب یک فرمان اساسی صادر کند،  ظرف کوتاهترین مدت،  ظرف حداکثر شش ماه ریشه فساد را در عرصه اقتصادی، مالی و اداری کشور بخشکاند. رانت و رابط از بین برود. بار سنگین را باید رها کرد. با ابتکارات ویژه زمینه فعال کردن ظرفیت های ملی را در غالب فعالیت های ملی و بخش خصوصی فراهم کرد.

انچه به حوزه سیاست خارجی مربوط  می شود دستگاه سیاست خارجی باید هدف معین و ماموریت مشخصی داشته باشد. بسیار انتظار میرود که دستگاه سیاست خارجی، امروز در موازات فعالیت پرحجمی که وزارت خارجه نیم بند تیلرسون دارد، فعالیت کند. اما این فعالیت  را نمی بینیم، آنهم دلیل دارد؛ چون از دستگاه سیاست خارجی کسی چیزی نمی خواهد و برعهده ان مسولیتی نمی گذراند. هرکجا کار گیر کرد و چاره ای نبود، دیپلماسی باید برود و مسولیت را بپذیرد!  این درست نیست.  دستگاه سیاست خارجی باید جایگاه اصیل خودش را به دست بیاورد. هیچ اشکالی ندارد که عوامل منطقه ای فعالیت خاص خودشان را داشته باشند. یک زمان بود که دستگاه سیاست خارجی تمام مذاکرات مربوط به تسلیحات نا متعارف و غیر متعارف را بدون هماهنگی با ستاد کل انجام می دادند. ان زمان من مسولیت داشتم و خدمت مقام معظم رهبری نامه نوشتم و عرض کردم که در این کشور کشک، پشم و شیر پاستوریزه مسول دارد، اگر کنوانسیونی در حوزه کشک و پشم و شیرپاستوریزه در دنیا منعقد شود وزارت جهاد کشورزی مسول است که در باره آن مذاکره کند. اما سلاح شیمیایی و میکروبی و تسلیحات متعارف -غیر متعارف چه طور مسول ندارد که کنوانسیون های مربوطه و کمیته های مربوطه در سازمان ملل بدون حضور نیروی نظامی تصمیم میگیرند؟ همان باعث شد که مقام معظم رهبری مقرر فرمودند هیچ مذاکره ای نشود، مگر اینکه نظارت مربوطه و ستاد مربوطه تحت نظر داشته باشد و بالعکس او هم باید صادر شود.

چه طور ممکن است حجم بزرگی از دیپلماسی کشور خارج از دستگاه سیاست خارجی اعمال شود؟  دستگاه وزارت خارجه باید  گردش کار کند. اگر به همان دلیلی که کشک و پشم متولی دارد، سیاست خارجی هم متولی دارد! و دیپلماسی  در حوزه خودش هدف گذاری کند، ماموریت و مسولیت به آن داده شود و از ان کار گرفته شود، سه سال کار قبل از وقوع انجام دهد تا جلوی یک نزاع را بگیرد، نه اینکه وقتی نزاع شد کار از کار گذشت، انتظار داشته باشیم که دستگاه سیاست خارجی مملکت را نجات دهد! هرکدام در جای خودش باید قرار بگیرد.

به نظرم اگر از کنار وضعیت فعلی بدون تصمیم گیری صحیح ، دقیق و به موقع عبور کنیم، با توجه به شرایط بسیار ملتهب و غیر مطلوبی که در محیط داخلی داریم،  با توجه به بحران های خفته ای که به راحتی می تواند توسط مدیا (media) که خارج از مرزها اداره می شود، گسل ها و اتش فشان هایی را فعال کند که  جمهوری اسلامی را دچار دردسر مضاعف کند.

قبل از هرچیزی باید به پاکسازی محیط داخلی بپردازیم، به فوریت و کمتر از نیم سال باید پلن (Plan) دقیقی را برای چهار فصل مذاکراتی با هدف معینی طراحی کنیم. بدون کوچکترین عقب نشینی در حوزه اقتدار منطقه ای و ملی، دنیا را به یک موازنه جدید وادار کنیم.
تا زمانی که مسیر ترامپ باز باشد، پیشروی می کند. هنگامی که ما با اتحادیه اروپا، چین و روسیه را در یک محور مشخص برای ساماندهی یک منطقه ایمن و همکار و  خاتمه دادن به مساله تروریسم که قطعا ایالات متحده نفع میبرد، اقدامات جدی  اتخاذ نکنیم، ما خودمان تارگت بعدی امریکا هستیم.  هدف ایالات متحده این است که مارا لای نمد بپیچاند و نفس ما را بگیرد و اگر لازم شد تیغی هم بزند.

تمرکز بسیار زیاد بر نمایش قدرت موشکی و تاکید ما بر روی جزییات مربوط به چگونگی ضربات متقابل منطقه ای به منافع امریکا، خود می‌تواند به تند شدن شرایط و التهاب مازاد فضا منجر بشود. من مطمئن نیستم که ما در چنین شرایطی به افزایش سطح التهاب و تنش فضای روانی، تا این حد نیاز داشته باشیم.

ما در مقابل امریکا، دستکم دو راه پیش روی خود داریم،: یکی راه تنازع و برخورد و دیگر، راه کنترل و مدیریت اوضاع اگر قصد برخورد برای ما منافع قطعی داشته باشد، پس بعض روش های جاری، ما را دارد به همان سمت پیش میبرد، اما، اگر راه کنترل و مدیریت اوضاع (با نوعی از موازنه سازی) منافع ما را تضمین کند، آنگاه ما باید در بعض روش‌ها و رویکردهایمان تجدید نظر کرده و رویکردها و تاکتیک های دیگری را جایگزین کنیم.

فعال کردن آن چهار فایل مذاکراتی با اتحادیه اروپایی ، کشورهای قدرتمند همسایه ‌و منطقه ، چین و روسیه، و نهایتا فایل گفتگو برای اطمینان از تضمین منافع ملی در عدول از منازعه با آمریکا را، باید فعال نماییم.

49310

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 754279

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 8 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۰۷:۱۵ - ۱۳۹۶/۱۱/۲۸
    5 0
    بیخود نیست همه دارن فرار میکنن اوضاع خیلی خرابه وشعارهای توخالی بغضی افراطیون کشور ومردم رو به لبه پرتگاه رسونده
  • بی نام A1 ۰۷:۴۵ - ۱۳۹۶/۱۱/۲۸
    4 0
    جالب بود
  • بی نام IR ۱۰:۲۰ - ۱۳۹۶/۱۱/۲۸
    4 0
    پرسش این است مجموع هزینه ها و پیامدهای تلاش برای تغییر موازنه منطقه ای درمناطق استراتژیک ایالات متحده برای کشور «تغییر دهنده» تا چه حد قابل تحمل خواهد بود؟ چرا کشور قدرتمندی چون چین هیچ تلاشی در این منطقه نمی کند ؟ و جتی هزینه های انجام شده وری ها برای تحت کنترل خود درآوردن حتی سوریه نیز قابل مقایسه با ایران نیست اصولا" بازی کردن نقش ابر قدرتی منطقه ای تا کجا هزینه ها و تبعات را قابل پذیرش برای احاد ملت خواهد کرد؟...