در شرایط یکسان بعضی افراد موفقیتی گروهی را رقم می زنند و برخی دیگر شکست می خورند. مدیران برجسته می دانند چگونه از روزهای سخت موفقیت های بزرگ بیافرینند. آنچه آنها انجام می دهند به شرح زیر است:

به گزارش خبرآنلاین به نقل از اکونومیست،موفقیت یا شکست در طی دوره های بحرانی به این بستگی دارد که آیا شما توانایی دارید تیم تحت رهبریتان را مجاب به تداوم حرکت با قدرت و اعتماد به نفس کنید یا نه.

*در هنگام بحران و تنش مدیران واکنشی تسلیم استرس می شوند. بعضی از مشکلات باید حل شوند. اما اگر مدیر احساساتی و غیرمنطقی باشد دیگران هم از او پیروی خواهند کرد و کارایی گروه پایین می آید.

*یاد بگیرید که خبرها را با تأمل بررسی کنید ودر عین حال جدی بودن شرایط را برای دیگر اعضای تیم روشن کنید. نفس عمیقی بکشید و با دقت شرایط را بررسی کنید. در این صورت می توانید با همکاری گروه تان اولویت ها را مشخص کنید. به این شکل شما می توانید نوعی کارایی و اثرگذاری درونی در تیم تان ایجاد کنید که برای تقابل با آشفتگی بیرونی کارایی دارد.

*معمولا آدمها به دنبال پاسخ به این سوال می افتند که «تقصیر کی بود؟» البته خوبست که ریشة مشکل پیدا شود ولی این فرآیند معمولا شکل مچ گیری به خود می گیرد که هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد. در زمانی کــه همه در تلاش هستند خود را از اتهام مبرا نگه دارند وضعیت می تواند از بد به افتضاح تبدیل شود. مدیری که در این فرایند مچ گیری شریک شود در نهایت یک تیم کاری تضعیف شده و پر از بی اعتمادی نصیبش خواهد شد.

*در هنگام عصبانیت ممکن است فریاد کردن بر سر دیگران احساس بهتری به آدم بدهد. حداقل اینکار برای لحظه ای هم که شده حس تخلیة روانی می دهد. اما در درازمدت این کار بیشتر مضر است تا مفید. زیردستان شما در نتیجة این نوع رفتار دچار ترس یا حس انتقام جویی می شوند و تمایلی نخواهند داشت که حداکثر تلاش شان را برای شرکت شما انجام دهند یا خبرهایی را به شما برسانند که ممکن است باعث بروز تنش شود. در عوض مدیران برجسته هنگامی که دچار غلیان احساسات می شوند هیچ کاری نمی کنند و کمی صبر کنید تا منطق دوباره بر ذهنتان حاکم شود. برای لحظه ای از دیگران فاصله بگیرید یا چند نفس عمیق بکشـید.

*اگر یک حقیقت تغییرناپذیر در مورد تجارت وجود داشته باشد. آن حقیقت چیزی نیست جز بی ثباتی بازار. مدیران بزرگ هنگامی که شرایط جوی در تجارت نابسامان است به همان خوبی ماهی ها موفقیت را صید می کنند که در شرایط آرام و آفتابی. آنها معمولا از چنین شرایط آشفته ای برای سرمایه گذاری و از میان برداشتن رقبا سود می برند. بی شک بعضی از موفقیت هایی که در شرایط بحرانی بدست می آید حاصل خوش  اقبالی محض است اما وقتی که داستان چنین موفقیت هایی را با دقت واکاوی می کنیم متوجه می شویم که تصمیاتی کلیدی در آن موقعیت خاص گروه را به سمت موفقیت رهنمون شده است.

ما کارمندان شایسته مان را دوست داریم و دوست داریم دیگران هم مانند آنها باشند. کارمندان احتمالا به خوبی می دانند چه چیزی باعث شده همکارشان در شرکت بدرخشد. این بدان معنا نیست که همه مایلند با کارمندان محبوب رئیس مقایسه شوند.

در عوض مدیران برجسته کارکنانشان را بر اساس توانایی ها و نقاط ضعف شان و بر اساس معیاری یکسان برای همه، مورد ارزیابی قرار می دهند. قضاوت هایشان را بر اساس مدلی ایده آل سامان داده نه بر اساس شخصی خاص .از سویی برای هریک از اعضای گروه به اندازة کافی وقت می گذارند تا او را به نهایت بازدهی فردی اش برسانید.

 

3535

 

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 753050

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 7 =