به دلیل داشتن تمامی امکانات، ضعف احزاب مطرح و سنتی و نیز نهاد های ناکارآمد اجتماعی-سیاسی، فرماندهان ارتش با تمرکز و هزینه کردن موثر روی "عمران خان" تازه کار پوپولیست و حزب تبلیغاتی نوپای تحریک انصاف، توانستند شرایط را مصادره به مطلوب خود کنند". قبول داشته باشیم یا نه، اما در پاکستان نمی‌توان موقعیت بلامنازع ارتش و سازمان مخوف اطلاعاتی آن را نادیده گرفت. آن‌ها فعلا برای "عمران خان" در قسمت خوب سناریو نقش عوام‌پسندانه درجه یکی در نظر گرفته‌اند.

پاکستان یک هفته بسیار مهم را پشت سر گذاشت و یکی از مهم‌ترین و البته عجیب‌ترین تحولات سیاسی 25 سال اخیر خود را تجربه کرد. تحولات و هیاهوهای سیاسی در خاورمیانه عربی و خلیج فارس خصوصا اخبار مربوط به ایران، این فرصت را هفته گذشته در اختیار پاکستانی‌ها قرار داد که یکی از جنجالی‌ترین انتخابات پارلمانی خود را بی‌سروصدا برگزار کنند. عجیب و جنجالی نه به دلیل شکست قابل پیش‌بینی دو جریان اصلی و ریشه‌دار کشور یعنی "حزب مردم" و "حزب مسلم لیگ"، بلکه بیشتر به اعتبار برنده نا متجانس و تازه وارد آن در ساختار سیاسی و پیچیده پاکستان، "عمران خان" و حزب تحریک انصاف وی! یک حزب تبلیغات محور و پر سرو صدا در کنار یک رهبر پوپولیست تمام عیار و حرفه‌ای که خود را در آستانه برآورده شدن آرزوی دیرینه‌اش یعنی نخست‌وزیری پاکستان می‌بیند.

این حزب و رهبر آن هیچ هویت و سابقه قابل تاملی نه در بافت اجتماعی پاکستان دارند، نه در مناسبات سنتی تولید و توزیع قدرت سیاسی-نظامی و امنیتی کشور سهم و سابقه‌ای دارند. اما فعالیت‌های اجتماعی و خدماتی گسترده و بی‌سابقه "عمران خان"و بخش خدمات اجتماعی یا به قول خودش عوامی حزب "تحریک انصاف" به خصوص طی تقریبا 6 سال گذشته از این قهرمان سابق ورزش کریکت و حزب او، با همکاری تشکل های مذهبی تندرو مانند "دارالعلوم حقانی" و یا افراد مشکوک مانند "مولانا سمیع الحق" و "مولانا فضل الرحمن" یک رابین هود برای جامعه فقیر و مصیبت‌زده پاکستان ساخته و ارائه کردند. رابین هودی که اینک مترصد بهره‌برداری از سرمایه اجتماعی جمع آوری شده خود و حامیانش است.

برخی منابع سیاسی وابسته به حزب مردم "بلاول بوتو" در لندن اما می‌گویند در پشت همه این تحرکات و حمایت‌ها ارتش و سازمان اطلاعات آن(آی-اس-آی) بازیگر اصلی است. هرچند به لحاظ نتیجه انتخابات و آمار ارائه شده نمی‌توان ادعاهایی از این دست را تایید کرد (البته فعلا)، اما با توجه به شناخت و درک سنتی که از هندسه قدرت و تجربه نحوه تشکیل و سرنگونی دولت‌های قبلی در پاکستان وجود دارد، مستقلا به این گونه ادعاها باید با تامل بیشتری نگاه کرد.

اینکه عمران خان چگونه توانست خود را به دهلیزهای تاریک و تودرتوی قدرت در پاکستان تحمیل کند، شاید از جنبه ظاهری بورکراسی انتخاباتی و رای کمیسیون ملی انتخابات پاکستان اتفاق خاصی رخ نداده و دمکراسی منطق خود را به سیستم حاکم تحمیل کرده باشد. اما این موضع نمی‌تواند به بسیاری از سوالاتی پاسخ دهد که متوجه چرایی بالا آمدن عمران خان، ادعاهای لیبرال مسلکی او و نهایتا تناقض رابطه پنهانش با ارتش و گروه‌های افراطی مذهبی است.

پاره‌ای تحلیل‌گران و ناظران سیاسی در اسلام‌آباد معتقدند: "ارتش از سه عامل مشترک اجتماعی و سیاسی به گونه فنی به نفع خود بهره‌برداری کرده است. شاید از جنبه منطق سیاسی و نه ضرورت‌های اخلاقی این رفتار ارتش مورد تایید نباشد(که حتما نیست) اما از جنبه منطق قدرت کاربردی از دید آن‌ها و حامیانشان امر قابل درکی است". سه عامل "سرخوردگی مردم از فساد گسترده رهبران سیاسی"، "خشم روزافزون توده‌ها از گسترش شدید فقر و فلاکت"، و نهایتاً "شعارهای انتخاباتی به‌شدت عوام‌پسند عمران خان و حزبش برای مبارزه با فقر و فساد و ایجاد یک الگوی سیاسی جدید برای اداره پاکستان" سه عاملی بودند که فرماندهان ارتش هم به دلیل داشتن تمامی امکانات و هم به علت ضعف احزاب مطرح و سنتی و نیز نهادهای ناکارآمد اجتماعی-سیاسی، توانستند با تمرکز و هزینه کردن موثر روی "عمران خان" تازه کار پوپولیست و حزبش شرایط را مصادره به مطلوب خود کند".

قبول داشته باشیم یا نه، اما در پاکستان نمی‌توان موقعیت بلامنازع ارتش و سازمان مخوف اطلاعاتی آن را نادیده گرفت. آن‌ها فعلا برای "عمران خان" در قسمت خوب سناریو نقش عوام‌پسندانه درجه یکی در نظر گرفته‌اند! واقعیتی که برخی مسئولان افغانستان با صراحت بیشتری به آن اشاره کرده‌اند.

یک مقام دیپلماتیک ارشد افغانی نزدیک به حامد کرزای رئیس جمهور پیشین افغانستان که هم اکنون موقعیت ویژه‌ای در دولت اشرف غنی دارد می‌گوید "ما نمی‌توانیم به دنبال نتیجه‌گیری اخلاقی از انتخابات باشیم". او در پاسخ به پرسش علت خوشحالی ویژه رئیس جمهور اشرف غنی از پیروزی عمران خان می‌گوید: "این یک پیش‌داوری عجولانه است. فرماندهان ارتش قویاً از عمران خان حمایت کرده‌اند. مشکل دقیقاً همین است". این مقام دیپلماتیک در واکنش به موضع صریح کابل مبنی بر این که تسلط ارتش بر دولت‌های متعدد پاکستان بحث جدیدی نیست می‌گوید: "با این نظر موافق است اما با نتیجه‌گیری آن موافق نیست. اگر قرار است چیزی عوض نشود چرا باید خوشحال باشیم. عمران خان بر خلاف سیاستمداران کهنه‌کاری که تسلیم ارتش بودند، حتی تجربه و قدرت معنوی آن‌ها را هم ندارد. او فاقد اتوریته یک شخصیت سیاسی است. همین ناپختگی و جاه‌طلبی او را برای فرماندهان نظامی ارتش و "آی-اس-آی" به اندازه کافی جذاب کرده است. هیچ چیز در پاکستان ماهیتاً تغییر نکرده است".
matinmos@gmail.com

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 794569

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 2 =