امسال در ایران، در دو جمعهی نزدیک به روز رودخانهها(18 و 25 اسفند) کوهنوردانِ فعال در حوزهی محیط زیست با فراخوانِ انجمن کوهنوردان ایران اقدام به پاکسازی دو بخش از رودخانهی جاجرود (در استان تهران) کردند. همچنین در قائمشهر بخشی از مسیر رودخانهی سیاهرود را پاکسازی و جشنی در روستای میانرود برگزار نمودند. در روز 20 اسفند هم نمایندهای از جامعهی کوهنوردی و سازمانهای مردمی مدافع محیط زیست، دیداری با شهردار منطقهی 2 تهران و مشاور محیط زیستی آن شهرداری داشت و با ایشان دربارهی «طرح احیای روددرهی فرحزاد» گفتگو کرد. در رشت نیز گروههایی از مردم با دعوت سازمان مردمنهاد «سرزمین ایدهآل ما» و حمایت سازمان مدیریت پسماند شهرداری، به پاکسازیِ بخشهایی از کنارهی رودخانههای زرچوب و گوهررود پرداختند و تومارهایی را با شعار «ما خواهان رودخانههای پاکیم» امضا کردند.
پدید آمدن و ادامه یافتن تمدن در ایران، وابسته به رودخانهها بوده و از همین رو، بیشترِ شهرها و روستاهای ایرانی در کنار رودخانهها یا جویبارها شکل گرفتهاند. هرجا هم که رودی دایمی نبوده، مردمانِ ایرانزمین با سختکوشیِ کممانند، رودی کوچک و زیرزمینی (کاریز / قنات) از پای کوه به دشت کشیده و زندگی خویش را سروسامان دادهاند. از نیمهی دههی سی خورشیدی به بعد، شیوهی تفکر بهرهکشیِ سخت از آب و دیگر منابع طبیعی از سوی مدیران کشور و فنسالاران، در ایران غلبه یافت که شوربختانه در سه دههی اخیر شدت هم یافته است. برپایهی این شیوهی تفکر، به جای سازگاری با شرایط کمآبی (که شیوهی چندهزارسالهی ایرانیان در این سرزمین بوده) میبایست طبیعت را به شکل دلخواه تغییر داد. عبارتهایی مانند «غلبه بر طبیعت»، «مهار رودخانهها»، «سیراب ساختن دشتهای تشنه»، و «جلوگیری از ورود آب شیرینِ رودها به دریا و باتلاقها» بارها و بارها از سوی مدیران بخشِ آب تکرار و مضمون آنها بدل به شعارهای انتخاباتی و غیرانتخاباتیِ سیاستمردان شد.
در محدودهی شهرها، تفکرِ معتقد به تغییر طبیعت، دگرگون ساختن سیما و ماهیت طبیعی رودخانهها را در دستور کار قرار داد؛ بستر بسیاری از رودخانههای شهری با سیمان و سنگ به کانال، و حریم آنها به عرصههای ساخت و ساز بدل شد. به این ترتیب، رودها کارکرد طبیعی خود را که جذب بارشها و سیلابها، سیراب ساختن آبخوانهای زیرزمینی، و فراهم ساختن بستری برای گیاهان و حیات وحش در کنارهها بود، از دست دادند. این کانالها، و حتی رودخانههایی که به بلای «شهریسازی» گرفتار نیامدند، در بیشتر شهرها تبدیل به مجراهای دمدستی برای تخلیهی فاضلاب و پساب شدند. این رفتار با رودها، در کنار کاسته شدن از آوردِ آنها به علت سدسازی و برداشت و انتقال آب در بالادست، کار را بدانجا رساند که گاه یک رودخانه یا جویبار زندگانیبخش، به روانهای کف آلود و متعفن تبدیل شد. چنین وضعی را نهتنها در بخشهای پایینی رودهای کوچکی مانند کن و سربند در تهران، بلکه در بزرگترین رودخانهی کشور یعنی کارون هم، آنجا که به اهواز و خرمشهر می رسد، میبینیم.
چند سالی است که طرحهایی با عنوان «احیای روددرههای تهران» (و شبیه به آن مثلاً «ساماندهی رودخانه...» در دیگر شهرها) مطرح شده و چندتایی از آنها به اجرا هم درآمدهاند. اما تاکنون، همهی این طرحها با دستکاری سنگین در سیمای رودخانه همراه بوده است. برای مثال، بخشی از مسیر رودخانهی فرحزاد در تهران تبدیل به یک بوستان (پارک) شهری شده که پوشیده از سنگ و بتون و گونههای غیربومی و آببَر است. یا بخش درخور توجهی از آورد رودخانهی کن به پر کردن دریاچهی مصنوعیِ چیتگر در غرب تهران اختصاص یافته است. لازم است که این طرحها بازنگری شوند و «باززندهسازی زیستبومی» (ecological restoration) رودخانهها در دستور کار قرار گیرد. این گونه باززندهسازی می تواند خدمات پایدار و ارزشمندِ رودخانهها را دوباره در اختیار محیط زیست انسانی و طبیعی بگذارد.
نظر شما