قسطنطنیه بزرگ یا همان استانبول، در شمال غربی ترکیه، از کشور سوریه بسیار دور است و علیالقاعده، اغلب آوارگان سوری که توان و امکان زندگی در خارج از کمپها را دارند، در استانهای جنوبشرقی یعنی در گازی عنتاب، هاتای، شانلی اورفا، آدانا و کلیس روزگار بهسر میبرند. اما اخبار منتشر شده در رسانههای ترکیه و سر و سیمای بسیاری از محلات و خیابانهای استانبول نیز نشان میدهد که صدها هزار نفر از سوریها به استانبول رفتهاند و در این شهر بزرگ توریستی، زندگی میکنند.
در حال حاضر منطقه فاتح که خبایانهای اصلی آن از پرترددترین خیابانهای استانبول است، نه تنها محل گردش و عبور بسیاری از سوریهاست بلکه چندین کسبه و صاحبان اصناف اهل سوریه نیز در گوشه و کنار فاتح، صاحب مغازه شدهاند و در مشاغلی همچون رستورانداری و قنادی (که سوریها در هر دو آنها بسیار با سلیقه و باکفایت هستند) تا آرایشگری، صرافی، طلافروشی، بقالی، فلافلفروشی، قصابی و سایر مشاغل، به دنبال کسب رزق و روزی هستند و تابلوها و تراکتهای نوشته شده به زبان عربی بر سردر مغازههای آنها، خودنمایی میکند. به همین خاطر است که میتوان گفت در شهر ده میلیونی استانبول هم رفته رفته یک سوریهٔ کوچک سر برآورده است و این شهر بزرگ و تاریخی، همچنان که در سدههای نوزدهم و بیستم، توانست پذیرای بسیاری از شهروندان کشورهای مختلف منطقه همچون ایران، عراق، افغانستان و پاکستان باشد، حالا هم پذیرای سوریهاست و شواهد نشان میدهد که دستکم تاکنون، تنش، درگیری و مشکلات حادّی بین مردم استانبول و سوریها به وجود نیامده است.
اگر چه با قوانین سفت و سخت شهرداری استانبول در گردآوری متکدیان و برخورد با آنها، گدایی برخی زنان و کودکان سوری، مشکلساز شده اما در سطح کلان، مشکل خاصی پیش نیامده و گونهای از سازش و همزیستی برقرار است و البته گهگاه در برخی محلات، بین خانوادههای مستاجر سوری و همسایگان ترک، درگیریها و اختلافات مختصری روی میدهد که در حد معضل و تنش جدی نیست.
آمار عجیب ۳ میلیون
و ۶۰۰ هزار
تابلویی که وصف شد،
بخشی از واقعیت کنونی استانبول و ترکیه است که ممکن است صرفا به عنوان مصداقی از
واقعیت عینی شهر استانبول مورد توجه قرار بگیرد. اما قضیه فقط در همین حد نیست و
فراتر از این حرف هاست! نگاهی به آمار و ارقام رسمی وزارت کشور ترکیه نشان میدهد
که شمار سوریهایی که در ترکیه زندگی میکنند، در هفتههای اخیر، به ۳ میلیون و
۶۰۰ هزار نفر رسیده است! از این میزان آواره، کمتر از ۳۰۰ هزار نفر آنها در کمپهای آوارگان هستند و بقیه سر از شهرها در آوردهاند.
آمارهای موجود به ما میگوید که پراکندگی این آوارهها در استانهای مختلف ترکیه از این قرار است: استان استابول: ۵۶۰ هزار نفر. استان شانلی اورفا: ۴۸۰ هزار نفر. استان هاتای ۴۴۳ هزار نفر. استان گازی عنتاب ۳۸۳ هزار نفر. استان مرسین ۲۰۷ هزار نفر. استان آدانا ۱۹۷ هزار نفر. استان بورسا ۱۴۶ هزار نفر. استان امیر ۱۳۶ هزار نفر. استان کلیس ۱۰۳ هزار نفر. استان قونیه ۱۰۵ هزار نفر. جمع این آمار با احتساب کمپها و جمعیت ساکن کمشمار در برخی استانهای دیگر به عدد بزرگ ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار میرسد! این یعنی چه؟ این یعنی با توجه به آمار پایین جمعیت سوریه که تا سال ۲۰۱۶ حتی کمتر از ۱۹ میلیون نفر برآورد شده، اگر در خوشبینانهترین شرایط، میزان جمعیت این کشور عربی را ۲۱ میلیون نفر در نظر بگیریم، نزدیک یه یک پنجم جمعیت سوریه سر از ترکیه درآوردهاند! جالب اینجاست که از مجموع ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار مورد بحث، فقط ۴۰۰ صد هزار نفر آن دارای میانگین سنی بالای ۴۵ سال است. یعنی به عبارتی روشنتر، بخش مهم و قابل توجهی از شهروندان جوان و دارای توان و مهارت کار سوری، حالا در ترکیه زندگی میکنند و درصد قابل توجهی از آنان جذب بازار کار شده و روزگار میگذرانند.
گفتیم که جامعه ترکیه حساسیت خاصی نسبت به سوریها ندارند و نشانههایی از تنش، پس زدن، تحویل نگرفتن، بروز رفتارهای نژادپرستانه و تهدید و ارعاب، در حد بسیار کمشمار و ناچیز مشاهده شده و البته سوریها نیز غالبا مردمان دردسرساز و ناآرامی نیستند و توانستهاند خود را با جامعه ترکیه وفق دهند. اتفاقا در خیل جمعیت نزدیک به ۴ میلیون نفری آوارگان سوری، درصد قابل توجهی نیروی کار ماهر و توانمند وجود دارند و همین نکته رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه را به صرافت این انداخت که به سوریهای تحصیلکرده و توانمند، شناسنامه ترکیهای و حق شهروندی بدهد که بنا به دلایلی این پروژه فعلا متوقف مانده است.
صد البته در مورد حضور این جمعیت عظیم سوری در ترکیه، همه چیز را نمیتوان در فاز گل و بلبل توصیف کرد و یقینا این مردمان از جنگ و ستم گریخته، دردسرهایی هم برای ترکیه به وجود آوردهاند. به عنوان مثال در تمام استانهایی که به تفکیک آمار ذکر شد، بهای اجاره مسکن بالا رفته و این مساله فشار سنگینی بر خود شهروندان ترکیهای این استانها وارد کرده است. از دیگر سو تامین امکانات آموزشی، تربیتی و بهداشتی برای کودکان و نوجوانان سوری در ترکیه، بار سنگینی بر دوش نظام سیاسی، مالی و آموزشی ترکیه میگذارد. آمارهای موجود نشان میدهد که ۱ میلیون و ۶۵۰ هزار نفر از آوارگان سوری که هم اکنون در ترکیه زندگی میکنند، دارای میانگین سنی زیر ۱۸ سال هستند و تامین فضای آموزشی و نیروی انسانی برای تعلیم و تربیت آنان، کار سادهای نیست. آوارگان سوری از آغاز بحران سوریه تاکنون مجموعا ۳۰ میلیارد دلار هزینه بر دست ترکیه گذاشتهاند و آنگونه که اردوغان اعلام کرده، میزان منابع مالی که از سوی سازمان ملل و اتحادیه اروپا در اخیتار ترکیه گذاشته شده، حتی به ۲ میلیارد دلار هم نمیرسد.
حال باید دید در سالیان پیش رو، آخر و عاقبت این جمعیت عظیم سوری چه خواهد شد؟ آیا آنان در صورت گذر سوریه از این بحران و ناامنی بزرگ، به کشور نیمه ویرانه خود بازمیگردند یا ترجیح میدهند در ترکیه بمانند؟ آیا اردوغان و حزب او آکپارتی پس از گذار از انتخابات پیشرو، یک بار دیگر پروژه اعطای شناسنامه و حق شهروندی به آوارگان سوری را پیش میکشند و به این شکل ضربه بزرگی بر بشار اسد و سوریه وارد میشود؟ آیا ۱ میلیون و ۶۰۰ هزار سوری خردسال، نوجوان و جوان سوری، در ترکیه زبان ترکی یاد میگیرند و شیفته فرهنگ و زیبایی ترکیه میشوند؟ آیا این جمعیت در آینده و در صورت بروز مشکلات اقتصادی، برای ترکیه دردسرساز خواهند شد؟ اینها سوالاتی است که پیش از حل بحران سوریه، چواب دادن به آنها، آسان نیست و باید صبر کنیم تا ببینیم ترکیه در این آزمون چه نمرهای خواهد گرفت؟
نظر شما