بیست و پنجم سپتامبر گذشته، حکومت بارزانی، اقدام به برگزاری همه‌پرسی جدایی کردستان از عراق نمود تا کلید تجزیه عراق، و تشکیل کشور «کردستان بزرگ» را زده باشد.

•• الف- پروژه استقلال كردستان يا تجزیه عراق؟ 
در محیط بین المللی، اکثریت قریب باتفاق همسایگان عراق، قدرتهای منطقه (حتی سعودی با تلویح)، امریکا، کشورهای اروپایی و سازمان ملل، بجز رژیم اسراییل،، همه با این رفراندوم به دلایل متنوع مخالفت کردند.

همچنین، علیرغم تبلیغات وسیع حکومت اقلیم، و بعض رسانه های غربی و اسراییل، بخش مهمی از گروهها و احزاب کردی نیز، عدم موافقت خود را با آن رفراندم بنحوی بیان داشتند. 

دولت مرکزی عراق اما، با استناد به قانون اساسی، و پیشه کردن صبر، همه‌پرسی را باطل دانست و اعلام کرد که اجازه نمی‌دهد که یکپارچگی عراق توسط فرصت طلبی یک شخص یا یک حزب نابود شود.

دولت جمهوری اسلامی ایران، دیپلماسی حفظ وضع موجود و ممانعت از تجزیه عراق را، از دیرباز سیاست اصولی خود میدانسته. از این رو، فعالیتهای جدی تهران، در اقناع شخص مسعود بارزانی و حکومت اقلیم، برای عدم ورود به کانال تجزیه و رفراندوم، حتی از پیش از ظهور داعش ادامه داشت.

دستگاه های فعال و دیپلماتیک ایران در عرصه منطقه، خوب میدانستند که، شخص مسعود، به محض یافتن فرصت، با پشتیبانی و تحریک خاص از «انسوی منطقه»، پروژه تجزیه را کلید میزند. این ارزیابی صحیح، حتی قبل از نجات اربیل از هجوم داعش نیز وجود داشت.
آزاد سازی مناطق کردی و صفحات شمال عراق از دست داعش،‌ و اشتغال قوای مشترک شعبی و ارتش و پلیس فدرال به بیرون راندن داعش، موقعیت را برای بارزانی و همه پرسی او مغتنم نمود.

در فاصله بیست روز پس از همه پرسی، دولت ایران، مواضع کاملا اصولی خود را بر مبنای ضرورت حفظ تمامیت ارضی و وحدت ملی، و‌
تداوم ثبات و اقتدار ملی، و تقویت دولت مرکزی عراق،، ضمن رعایت اصل عدم‌مداخله در امور داخلی همسایگان، اعلام و تعقیب نمود.
در همین زمان، دولت بارزانی، تمایلات توسعه طلبانه خود را، با توهم قدرت پیشمرگه و حمایت سایر احزاب کردی، شدت بخشید.

•• ب- عمليات كركوك، تعيين سرنوشت رفراندوم؛
عنصر نفت، و درآمدهای کلان آن، نقش مهمی در رویکرد تجزیه طلبانه بارزانی ایفا کرده است. بخش مهمی از چاههای نفت شمالشرق عراق در پیرامون کرکوک و موصل قرار دارد. کرکوک، شهری که می‌توان انرا عراق کوچک لقب داد، ترکیب جمعیتی پیچیده ای دارد. عرب و ترکمان و کرد و سنی و شیعه، همه را در خود جای داده. حکومت اقلیم در یک اقدام تحریک آمیز، صندوق های رای را به خارج از محدوده اقلیم، ازجمله کرکوک نیز آورده بود. شخص بارزانی با نادیده گرفتن قانون اساسی عراق و بویژه ماده ۱۴۰ آن، در صدد تسلط کامل بر کرکوک و انضمام آن به دولت مستقل کردی بود.

بی اعتنایی دولت اقلیم به اخطارهای دولت مرکزی برای ابطال همه پرسی و خیز مسعود برای انضمام کرکوک به قلمرو اقلیم، بر خلاف قانون اساسی و قانون تقسیمات کشوری عراق، موقعیت خطرناکی را ایجاد کرد. فوت مرحوم حلال طالبانی نیز در همین ایام، بر التهاب شرایط افزود. محور سیاسی امنیتی *تهران ، بغداد ، انکارا*، در مسیر منع تجزیه عراق، بایکوت اقلیم و کنترل بحران، از پیش از رفراندم فعال شده بود. اما، آرایش قوای طرفین (پیشمرگه اقلیم و نیروهای مشترک بغداد) در خط حد کرکوک، شرایط را بسیار بغرنج کرده بود.

ایران به استعداد دو وزیر خارجه و چند معاون و چندین سفیر، در منطقه برای جلوگیری از نزاع داخلی عراق، فعال بود. سفر آقای سلیمانی به سلیمانیه برای بزرگداشت مرحوم جلال طالبانی، نتایج تاریخی بدنبال داشت. هماهنگی سلیمانی با بخش مهمی از قوای ملی عراق و نیروی پیشمرگه، نه تنها بروز جنگ داخلی را در این مقطع منتفی کرد بلکه مساله رفراندوم را بطور جدی در ابهام و "انتفاي موضوع" قرار داد.

سرانجام ارتش و نیروهای مسلح عراق به فرمان نخست وزیر، بامداد دوشنبه ۱۶ اکتبر، مأموریت تأمین امنیت کرکوک و دیگر مناطق مورد منازعه با کردستان را آغاز کردند. کمتر از ۴۸ ساعت از آغاز ان ماموریت، نیروهای پیشمرگه از همه مناطق نظامی، نفتی و سیاسی کرکوک عقب‌نشینی کردند. همچنین، مناطق مورد منازعه در دو استان دیاله و نینوی مانند سنجار نیز تحت کنترل نیروهای عراقی در آمد.

••ج- بارزاني و شكاف بزرگ در اقليم،
آنچه در کرکوک و نینوا و دیاله رخ داد، مواضع مسعود بارزانی را تا عمق اربیل به عقب راند. همین امر، موجب هجوم پارتی به دیگر احزاب و طوایف کردستان شد. مسعود که داعیه اتحاد و تشکیل کردستان بزرگ را داشت، اینک به سمبل تفرقه و شقاق کردی بدل شد. این انشقاق تا جایی پیش رفت که امروز نیروهای حزب دموکرات در تنگه «دگله» میان اربیل و سلیمانیه مستقر شدند و بر خلاف انتظارها به جای آنکه مقابل نیروهای ارتش عراق موضع بگیرند، مقابل پیشمرگه حزب طالبانی موضع گرفته‌اند.

کرکوک به کنترل نیروهای دولت مرکزی عراق درآمد، حزب دموکرات و شخص بارزانی، اتحادیه میهنی را به «خیانت بزرگ» متهم کرد.
در مقابل، هیرو طالبانی با اعلام اینکه فرزندان او همه در خط مقدم در کنار نیروهای پیشمرگه هستند، اتهام خیانت را رد کرد.
البته کسانی که تصمیم گرفتند بحران را با مذاکره حل کنند و درگیری و خونریزی را با اقدامی هوشمندانه در بستر منافع ملی عراق مهار کنند، نمی توانند خیانت کار باشند. بلکه، ایجاد جریان تجزیه طلبانه، در آخرین مراحل شکست داعش، و تضعیف قوای ملی عراق، خود خیانت به آرمان کردی و عراقی محسوب می‌شود.

هنگامی که بارزانی با هشدار و تهدید قانونی بغداد در مقابل همه‌پرسی مواجه شد، اعلام کرد که مردم کُرد و پیشمرگه حاضرند از سرزمین خود تا پای جان دفاع کنند. اما وقایع کرکوک و عقب‌نشینی پیشمرگان پارتی در سنجار که سابقه فرار از میدان جنگ با داعش را در کارنامه خود دارند، نشان داد که بارزانی با توهم در باره انتخاب مردم کُرد، و اغراق در قدرت پیشمرگه پارتی، از این مسئله برای پیشبرد ‌پروژه همه‌پرسی سوء استفاده کرد.

•• د- نقش بارزاني در تضعيف پيشمرگه؛
عملیات کرکوک ثابت کرد که پروژه تجزیه عراق و تشکیل کشور کردستان، فاقد عناصر لازم و کافی است. تکیه مسعود بارزانی برای تجزیه کردستان از عراق، عمدتا بر نیروی پیشمرگه بود. پیشمرگه‌ای که در حوادث کرکوک و سنجار و دیاله دیده شد، نیرویی است که سالهاست است تحت حمایت کشورهای ائتلاف غربی - عربی قرار دارد. پیشمرگه‌ای که در مقابل جنگ چریکی داعش «ذوب شد» و در موارد متعددی مواضع خود را تخلیه کرده بود، اکنون در مقابل ارتش کلاسیک عراق نیز ثابت کرد که تاب مقاومت ندارد.

نه تنها شخص بارزانی بلکه عراق و دنیا به خاطر دارند، ان هنگام که داعش به کردستان حمله کرد، تنها جمهوری اسلامی ایران بود که با مساعدت سریع و دقیق و قدرتمند خود، از سقوط اقلیم و اضمحلال حکومت اربیل و پیشمرگه، جلوگیری کرد. پس چه باعث شد که شخص بارزانی در معرکه نبرد ارتش عراق با تروریست‌ها داعش، توصیه دوستان اربیل و بغداد را نادیده می‌گیرد و فرصت‌طلبانه پروژه تجزیه عراق را آغاز می‌کند تا خود را «قهرمان» مردم کُرد معرفی کند؟ اقدامي كه هم مردم كُرد را متفرق كرد، هم اقليم را دو پاره كرد، و هم پيشمرگه را بيش از پيش تضعيف نمود.

•• هـ - عملیات دولت مرکزی برای کنترل مناطق مورد مناقشه با اقلیم کردستان؛
تنها دو‌ روز پس از شروع عملیات نیروهای دولت مرکزی عراق جهت باز پس گیری مناطق مورد مناقشه با دولت اقلیم کردستان، نیروهای دولت مرکزی موفق به تسلط بر حدود ۱۰ هزار کیلومتر مربع از این مناطق شدند.

نیروهای ضد تروریسم در مرحله اول با پیشروی در منطقه عمومی شهر کرکوک پس از درگیری‌های پراکنده با نیروهای پیشمرگه و PKK موفق به ورود و تسلط بر این شهر استراتژیک شدند. در همان روز در محور دیگر نیروهای پلیس فدرال موفق به تسلط بر پالایشگاه نفت شمال شدند.

نتایج روز اول را می توان به تسلط دولت مرکزی بر شهر کرکوک و همچنین چاه ها و تاسیسات نفتی بسیار مهم این منطقه خلاصه کرد.
در روز دوم عملیات،عقب نشینی نیروهای احزاب مختلف کردی پر شتاب بود. قوای مشترک دولت مرکزی، در پنج محور موفق به تسلط بر مناطق مورد اختلاف شدند:

محور اول: استان دیالی
در این محور نیروها موفق به تسلط بر شهرهای جلولا، خانقین و قره تپه شدند. همچنین گذر گاه مرزی خسروی نیز به کنترل نیروهای دولت مرکزی عراق در آمد.

محور دوم: استان کرکوک
در این محور نیروها موفق به پیشروی به سمت روستای مهم بای حسن و دبس شدند. اهمیت این روستا واقع شدن آنها در ساحل رودخانه زاب و همچنین تاسیسات و چاه های نفتی اطراف این منطقه است.

محور سوم: استان نینوا، محدوده موصل
در این محور نیروها موفق به تسلط بر شهر بعشیقه شدند.

محور چهارم: استان نینوا، محدوده سنجار
در این محور که به علت حضور گسترده نیروهای PKK از اهمیت خاصی برخوردار بود، نیروها موفق به تسلط بر شهر سنجار و قسمتی از کوه های شمالی آن شدند تا با گذر از آن روستای مهم سنونی و گذر گاه مرکزی الربیعه را به کنترل خود درآورند. در این محور همکاری نیروهای ایزدی و نیروهای دولت مرکزی عراق بسیار نزدیک و دوستانه بود.

محور پنجم: استان نینوا، محدوده سد موصل،
در این محور نیروهای لشکر ۱۶ ارتش عراق موفق به کنترل سد موصل، شهر استراتژیک ذمار و روستای اسکی موصل شدند.
مجموعه این تحولات در عرصه میدانی، موقعیت حکومت اقلیم را بشدت در معرض تزلزل و خطر قرار داده است. دولت اقلیم، مدتها از برگزاری انتخابات پارلمانی و نهایتا تشکیل دولت محلی جدید و تعیین رییس جدید اقلیم، استنكاف نموده و يا عاجز مانده است. اواخر همین ماه جاری(اکتبر ۲۰۱۷)، دولت مجددا اعلام کرد که قادر به برگزاری انتخابات نیست. فقدان اعتبار و اعتماد کافی به دولت بارزانی، احزاب کردستان را از معرفی کاندیدا و شرکت در انتخابات باز داشته است. 

این وضع خود نشانه دیگری از عدم کفایت و مشروعیت دولت بارزانی است.

•• و- نقش ايران در خنثي سازي پروژه تجزیه عراق،
هرچند شکست پروژه تجزیه عراق و تشکیل کشور کردی، آنهم با چنین شتاب و سرعت، و با حداقل هزینه و تلفات، بسیار غیر قابل باور بود، اما، این امر عملا بوقوع پیوسته است.

•- عوامل محوری شکست پروژه تجزیه؛
چهار دسته عوامل مهم در باز شدن گره کور بحران و شکست پروژه تجزیه عراق، در پی برگزاری رفراندوم، دخیل بودند؛
-نخست، هماهنگ شدن بخش مهمی از نیروهای سیاسی و پیشمرگه کردستان عراق، با قدرت سیاسی بغداد و نیروهای مشترک حکومت مرکزی، از جمله الحشد الشعبی و قواة بدر،
-دوم، کیفیت مانور عرصه سیاسی داخل عراق، بویژه در مدت سه هفته پس از اجرای رفراندم. طرح توافق جناح ملي گراي كُرد عراق، با دولت مركزي، راهكاري بود كه شاه بيت مديريت يك بحران امنيتي، از طريق تفاهم سياسي، محسوب ميشود.
-سوم، دقت و سرعت در مانور عملیاتی و نظامی، از آخر سومین هفته پس از همه پرسی،
-چهارم، مدیریت صحنه دیپلماتیک در سطح منطقه ای، از هنگام جدی شدن پروژه رفراندوم.

در همه این چهار دسته عوامل، نقش ایران، مرکب از نیروی قدس سپاه، توان دیپلماتیک ایران مستقر در منطقه، وزارت امورخارجه، و دولت، بطور بسیار چشمگیری هدایتگر تحولات مشروح بالا بود.

آن‌چه در کرکوک رخ داد، نقطه اوج یک پلان سیاسی ، دیپلماتیک، امنیتی و نظامی پیچیده بود که موفق شد در کمترین زمان و با کمترین هزینه، یک روند بسیار طولانی و پر هزینه «چند ملیتی» را خنثی کند.

به جرات می‌توان گفت که، پس از مدیریت و خنثی سازی پروژه بزرگ «تروریسم بدون زمان و بدون مکان داعش»، توسط ایران با محوریت نیروی قدس، خنثی سازی پروژه تجزیه عراق و شکست طرح صهیونیستی «کشور کردستان»، مهم‌ترین پروژه ایجابی سیاسی امنیتی منطقه ای ایران بوده است.

•• ز- تشكيل دو دولت محلي كٌردي؛
طرحي براي ثبات و امنيت؛
طرحی که با میانجیگری سردار سلیمانی، نه تنها به مساله همه پرسی اقلیم کردستان خاتمه بخشید، بلکه معضل عدم توازن سیاسی -اقتصادی - امنیتی شمال عراق نیز، با یک ابتکار فوق العاده هوشمندانه، مدیریت نمود.
پس از برگزاری همه پرسی، یک‌ توافق 9 ماده‌ای میان هادی العامری از فرماندهان حشد الشعبی و بافیل طالبانی از فرماندهان اتحادیه میهنی کردستان، با نظارت حیدر العبادی نخست‌وزیر عراق و وساطت قاسم سلیمانی صورت گرفت که به موجب آن تا زمان نامشخص، مساله همه پرسی لغو شد.

بر مبنای این توافق، کردستان عراق به دو اقلیم یا دولت مجزا، به مرکزیت سلیمانیه و اربیل تقسیم می شود. همچنین، نیروهای عراقی به مناطق مورد مناقشه بازخواهند گشت و 17 مرکز اداری در استان کرکوک که دولت اقلیم کردستان از سال 2014 آن‌ها را اداره می‌کند باید به دولت فدرال عراق داده شوند و اگر دولت اقلیم کردستان این مراکز را تحویل ندهد دولت فدرال خواهان 11 مرکز دیگر خواهد شد و در مجموع 28 مرکز اداری تحت اداره دولت فدرال قرار خواهند گرفت.

در این توافق همچنین آمده است: مرکز شهر کرکوک تحت سیطره و اداره مشترک خواهد بود و کردها 15 منطقه آن را اداره وتشکلات دیگر 25 منطقه ی دیگر را اداره خواهند کرد و این وضعیت به مدت 6 ماه ادامه خواهد داشت. همچنین دولت فدرال عراق اماکن استراتژیک کرکوک یعنی اردوگاه کی-وان ، فرودگاه و میدان‌های نفتی را اداره و فرودگاه سلیمانیه برای پروازهای بین‌المللی باز خواهد شد.

از سویی دیگر دولت فدرال عراق باید حقوق کارمندان سلیمانیه و کرکوک و همچنین حقوق نیروهای پیشمرگه در مرزهای سلیمانیه را پرداخت کند و طبق خواسته بافیل طالبانی اقلیم حلبچه -سلیمانیه - کرکوک تشکیل خواهد شد، و برای آن دولت تعیین شود.

•• ح- نتيجه؛
توان دیپلماسی نظامی و امنیتی ایران در صحنه چالش های منطقه، بخصوص در قلب روندهای پرشتاب عراق، در ترکیب با قدرت دیپلماسی رسمی سیاسی ما، آنگونه که شرح داده شد، یکی از تهدیدات قابل ملاحظه امنیتی را، به یک فرصت مهم و پایدار بدل نمود.

پروژه تجزیه عراق، و پلان پیچیده عملیات کرکوک، که به ختم نسبی این پروژه منجر شد، یکی از نمادهای اقتدار سیاسی امنیت و دفاعی ایران در منطقه محسوب می‌شود.

دقیقا همین نقطه اقتدار ما، انگیزه محوری دولت امریکا در تمهید راهبردی هجومی و محدود کننده و تهدید آمیز بر علیه ج اا محسوب می‌شود.

در این چالش شدید امنیتی، حفظ و ارتقاء توان "اداره صحنه و مديريت بحران"، براي ما، اصلي اساسي خواهد بود.

*دانش‌آموخته صلح‌سازي و حفظ صلح، و بنيان‌گذار موسسه پژوهش‌هاي راهبردي تصميم

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 723184

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 4 =