۰ نفر
۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۰۲:۵۶

از آن جایی که در ایران، رسانه ی خصوصی نداریم و رسانه ی حاکمیتی هم، موانع و محدودیت های بسیاری داردف انتخابات به خودی خود به «رسانه» تبدیل شده و نامزدها هم نیازی نمی بینند که به سوالی پاسخ دهند یا برنامه ای اعلام کنند.

شاید باورکردنش برای برخی ها سخت باشد و پذیرفتنش به مراتب سخت تر و دشوارتر. باور داشتن و پذیرفتن این واقعیت که ما هم اکنون درجهانی زندگی می کنیم که همه چیز آن به سرعت در حال نو شدن است و به واسطه ی فعالیت هزاران رسانه ی پویا و بیش فعال، بخشی از جهان ما شیشه ای شده و همه چیز در آن پیدا و هویداست و بخش مهمی از قسمت غیرشیشه ای هم که از طریق نهادهای امنیتی و سرویس های اطلاعاتی و مهرهای سرّی و فوق سرّی و غیره و ذالک، مستور و پوشیده می ماند، با توسل به علم نشانه شناسی و تحلیل رفتارها و نمادها، قابل رویت و قابل تحلیل است. 

دنیای ما، با هزاران شبکه ی رادیویی و تلویزیونی، میلیون ها سایت اینترنتی و صدها میلیون کانال و جوی و حوض و برکه ی شبکه های مجازی، درباره ی همه چیز و همه کس حرف می زند و «انتخابات» نیز از این امر مستثنی نیست. از رازهای خانواده ی ترامپ گرفته تا اختلاف سنّی 24 ساله ی آقا و خانم ماکرون و خیلی چیزهای دیگر، «دیده» و «شنیده» می شود و همه ی این داده ها، که الزاما بخشی از حقیقت نیستند، به طور مستقیم یا غیرمستقیم، بر روندها و نتایج رقابت های سیاسی و اجتماعی، اثر می گذارند.

وقتی که در ایران، خود انتخابات «رسانه» می شود

حالا می خواهم پس از آن مقدمه ی کوتاه، سراغ «انتخابات» ایران و سپهر رسانه ای ایران بروم. پیش از هر چیز، لازم است به این موضوع مهم اشاره کنیم که در کشور ما، هم انتخابات و هم رسانه، تافته های جدابافته ای هستند که با همه ی پدیده های مشابه و همتای خود در جهان فرق دارند. اول این که ما در ایران هنوز هم دارای رادیو و تلویزیون آزاد و متعلق به بخش خصوصی نیستیم و یک دستگاه رسانه ای حاکمیتی عریض و طویل به نام صدا و سیما، با اتکای به قانون اساسی کشور، به شکل انحصاری، حق و اختیار این حوزه را در دست گرفته و لاجرم، انتخابات، از این طریق، بیش از دیگر طرق، دیده و شنیده می شود. دقیقا نمی دانم در چند کشور جهان، رادیو و تلویزیون خصوصی وجود ندارد اما ساده و خودمانی بگویم، خوش به حال همه مردم و فعالان رسانه ای کشورهایی که رادیو و تلویزیون خصوصی هم دارند و همه چیز دست حاکمیت نیست. نکته ی دوم این است که هنوز هم در کشور ما، چیزی به نام سازوکار حزبی و مکانیسم پرورش حزبی کادرهای سیاسی و برگزیدن و معرفی حزبی آنها به کشور و جهان وجود ندارد و در کنار این نقص بزرگ، قانون اساسی ما هم در حوزه ی گزینش و معرفی نامزد ریاست جمهوری - همان دومین مقام مهم کشور- چنان قیف و فیلتر شگرف و عجیب و غریبی دارد که در انتخابات ریاست جمهوری سال جاری، در عرض چهار روز 1636 نفر برای رئیس جمهور شدن، ثبت نام کردند! برخی با دمپایی و برخی دیگر با پوشش و تیپ خاص. قبول کنیم در کشوری که 1636 نفر در انتخابات ثبت نام می کنند و از این میان فقط 6 نفر آنان واجد شرایط شناخته می شوند، به خودی خود هم پدیده است، هم رسانه.

حال که فضای داخل را یک بار دیگر به خاطر آوردیم، برویم آن سوی پنجره و از بیرون به داخل نگاه کنیم. بیرون پنجره کجاست و چه کسانی از آن جا ما را نظاره می کنند؟ بیرون پنجره، دقیقا بیرون از مرزهای ایران است و جایی است که تماشاگران صحنه ی انتخابات ما عبارتند از: بخشی از شهروندان جهان که از سر کنجکاوی همچنان که به انتخابات کشورهای دیگر نگاه می کنند نظاره گر انتخابات ما نیز هستند، بخشی از کمپانی ها و فعالان اقتصادی و بازرگانی که قصد دارند با ما معامله یا در کشور ما سرمایه گذاری کنند، کارشناسان و افسران اطلاعاتی و امنیتی سرویس های مختلفی که ماموریت دارند تحلیل ها و تخمین های خود از حال و آینده ی ایران و نظام سیاسی و اجتماعی اش را در قالب گزارش های کوتاه و بلند به بالادستی های خود بدهند، دیپلمات ها و کارشناسان وزارت امور خارجه ی کشورهایی که رابطه داشتن یا رابطه نداشتن آنها با ایران برایشان مهم است، روزنامه نگاران و تحلیل گرانی که در رسانه های خود در مورد ایران و رقابت های سیاسی و انتخاباتی آن مطلب می نویسند و ... الخ.

حال فرض کنیم قرار است بخش مهمی از این تماشاگران، انتخابات ریاست جمهوری را از طریق برنامه های صداوسیما ببینند و بشنوند. قطعا آنها پیش از هر چیز، متوجه این تفاوت عظیم خواهند شد که در قوانین و معادلات حقوقی و سیاسی ما، تناقضات پیچیده و عجیب و غریبی وجود دارد. آنها می بینند که در یک کشور جهان سومی تک محصولی که جدیدا و با هزار زحمت از قالب تحریم های فوق سختگیرانه ی بین المللی بیرون آمده و هزار و یک مشکل دارد، 1636 رئیس جمهور بلقوه دارد اما فیلترهای خاص سیاسی،امنیتی و حقوقی و غیره و ذالک، فقط شش نفر از آنان را به کارزار رقابت آورده است!

پس از این ابراز شگفتی، حیرت و تعجب آنها زمانی بیشتر خواهد شد که ببینند در یک مناظره ی خشک و بی روح و بی نشاط، مجری مناظره نقشی را ایفا می کند که یک ربات ساده ی دارای توانمندی سلام کردن هم می توانست همان نقش را ایفا کند. سوالات غالبا کلیشه ای و سطحی هستند و همین سوالات نخ نمای ساده هم قبلا به نامزدها نشان داده شده! تماشاگران خارجی خواهند دید که مناظره، حتما و الزاما با قرائت قرآن و نواخته شدن سرود ملی آغاز می شود و تازه قبل از آغاز، دو گوینده ی دیگر در استودیویی دیگر نشسته و نیمساعت مردم را نصیحت می کنند و شور و حماسه می آفرینند و بعد از کلی تعارف، با عبارت «آقا مرتضی» و دوستان آماده اند، تصویر استودیوی اصلی را بر آنتن خواهند فرستاد! در طول مناظره، نامزد محترم، آزاد است به هر شیوه ای که دلش می خواهد حرف بزند و اساسا هیچ توجهی به سوال ندارد و آن چه را که از قبل آماده کرده بازگویی می کند و مجری هم حق ندارد چیزی بگوید.

در مناظره، آن فعال اقتصادی خواهد دید که یکی از قدیمی ترین مهندسان و رجال سیاسی کشوری که دسته بیل را هم از چین وارد می کند، اصرار و پافشاری می کند که باید بخش مهمی از قطعات هواپیما در داخل کشور تولید شود. آن یکی نامزد وعده ی مبارزه با فقر می دهد و هیچ طرح ابتکاری و استدلالی هم نمی آورد که نشان دهد او توان مبارزه با فقر را دارد. دیگری دختر وزیر آموزش و پرورش را مورد حمله قرار می هد و مدعی می شود که واردات 25 هزار یورو پوشاک بچگانه، هزاران ایرانی را بیکار کرده است. آن یکی که قبلا بی محابا اعلام کرده که عامل حمله به سفارت عربستان در ستاد طرف مقابل فعال است، در مورد مظلومیت و بیکاری دختر آن وزیر اطلاعاتی می دهد. نامزد دیگر که می خواهد چهار سال دیگر هم رئیس جمهور بماند، با لحنی کاملا مغرورانه فقط در لاک دفاعی فرو رفته و از برنامه هایش برای آینده چیزی نمی گوید. نه او و نه مجری، حاضر نیستند از آن کسی که 12 سال شهردار بوده، توضیح بخواهند و بپرسند با چه مبنا و استدلال اماری خاصی به این نتیجه رسیده که تمام ایران در اختیار 4 درصد از جمعیت کشور است و 96 درصد باقیمانده مظلوم و فقیر هستند. و در پایان، مناظره با چند سوال تکراری و آنتراکت و قرعه کشی به پایان می رسد و رئیس رسانه ی ملی، بر اساس آداب و سنن ایرانی، مهمانان را شخصا بدرقه می کند.
در دیگر برنامه های مستقل نیز، وضعیت از این بهتر نیست. نامزد می نشیند در برابر دوربین و هر چه دل تنگش می خواهد می گوید. بدون آن که آمار و برنامه ی روشنی در کار باشد. مجری نیز که هیچ حقی برای سوال و تنش و استدلال جویی ندارد، ناچار است سکوت کند و دیگر هیچ.

این تصویری است که نظام بین الملل و مردم کشورهای جهان، از «رسانه»ی انتخابات ایران، می بینند و می شنوند. این خود انتخابات است که رسانه شده و با تعریفی که از رسانه ی جهان مدرن داریم، اساسا در ایران و رقابت سیاسی و انتخاباتی ایران، چیزی به نام رسانه نداریم و نشان دادن این تصویر، در حوزه های دیپلماسی سیاسی و اقتصادی، در گردشگری، جذب دانشجوی خارجی، جذب سرمایه گذار و هر جذب دیگری که فکرش را بکنید، ضعیف و ناتوان عمل می کند و بی تعارف بگوئیم؛ سکنجبین صفرا خواذهد فزود و احتمالا ایران را به عنوان کشوری نشان خواهد داد که همه چیز آن، شبیه همین مناظرات است.


سوال اینجاست: آیا صداوسیما مقصر، کژسلیقه و ضعیف است و بلفرض با نصب یک مدیر توانمندتر و به کار گماردن چند مجری و برنامه ساز بهتر، می توان نتیجه ی بهتری به دست داد؟ خیر. ممکن است توانمندی حرفه ای و مدیریتی و زیبایی شناسی مدیر رسانه ی ملی و همکاران او در بسیاری از ابعاد، محل بحث باشد، اما باور کنیم آنها مقصر نیستند. شاید اگر شرایط کاری آنها را به شکل دقیق و عینی تجسم کنیم، هیچ کدام از ما منتقدین، دلمان نخواهد جای آنها باشیم. به عنوان مثال، درک این موضوع سخت نیست که در ایام انتخابات، از صد جا با رئیس رسانه ی ملی تماس گرفته می شود و او باید به صد جا پاسخ پس بدهد. او باید به خوبی بداند که اگر بخواهد ذره ای ریسک کند، ممکن است مشکلاتی جدی به وجود بیاید. بنابراین او و همکارانش باید پیش از هر چیز به فکر حفظ وضع موجود باشند و نه چیزی بیشتر و فراتر. این رسانه و این ساروکار انتخاباتی در یک رسانه ی حاکمیتی، کارکردی غیر از این نمی تواند داشته باشد و نباید از این دستگاه انتظار معجزه داشت. باید بپذیریم که مشکل، نه در رسانه ی ملی، بلکه در ساختار نظام رسانه ای کشور ماست.

کشوری که رادیو و تلویزیون خصوصی نداشته باشد، مناظره ی انتخاباتی اش باید به همین شکل باشد و شانسی برای بهتر عمل کردن ندارد. به عنوان مثال، تصور کنیم اگر در ایران، دست کم ده شبکه ی تلویزیونی قدرتمند بخش خصوصی وجود داشت - که قاعدتا هر کدام از آنها هم گرایش سیاسی خاصی داشتند- نامزدها نمی توانستند به این راحتی از پاسخ دادن طفره بروند و از آن سو، بار فشار و مسئولیت روی صداوسیما هم کاسته می شد و آنها هم می توانستند در فضای رقابتی، بهتر و بیشتر کار کنند. این رسانه ی خصوصی است که می تواند «سوال» کند، توضیح بخواهد، به چالش بکشد، آدم ها را بالا و پایین کند و در روندهای سیاسی و تحولات مهم کشور، اثرگذار و حتی تعیین کننده باشد.

پس روزی را آرزو کنیم که در ایران، انتخابات به خودی خود رسانه نباشد و حرکت به سوی تاسیس و توسعه ی رسانه های خصوصی، بر تحولات کشور، اثر جدی و عینی بگذارد.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 663408

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 4 =