قشم بزرگترین جزیره خلیج فارس چند چهره دارد. بر اساس خواست هر گردشگری قشم یکی از این چهرهها را به او نشان میدهد، خواه این چهره از پاساژها و مالها باشد، خواه جنگلهای مانگرو یا محلهها و روستاهایی در دل جزیره که پر از تاریخ هستند.
جنوب ایران سرزمین افسانههاست، قصههایی از دل دریا، موجودات افسانهای مانند داماهی که از آب میآیند، داستان لنجها، صیادان و ساحلها و اینجا در لافت یک داستان جدید نیز وجود دارد، داستان بادگیرها.
بادگیرها را معمولا با شهرهای کویری ایران و به ویژه یزد میشناسند اما بادگیرها خاستگاه دیگری نیز دارند. بادگیرها در بافت تاریخی لافت نیز با نقوشی تزئینی رنگ و بوی بندری گرفتهاند.
خانهها در این محله هر کدام یک داستان در خود دارند. از خانه اربابی گرفته که تاریخ ساخت آن به اواخر قاجار و اوایل پهلوی توسط ارباب روستا، عبدالصمد سلیمانی میرسد تا قلعه پرتغالیها و قلعه نادری که لطیفخان امیرالبحر نادرشاه برای صیانت از مسیر دریایی آن را میسازد.
هرکدام از این خانهها صدها داستان از خوشیها و غمها، عزاها و عروسیها و درگیریها و صلحها در خود نهفته دارد تا کسی بیاید و این قصهها را کشف کند.
اگرچه بر فراز آسمان لافت بادگیرها فرمانروایی میکنند اما درست در کنار قلعه نادری تلاها هستند که با ربودن توجه بینندگان خودنمایی میکنند.
تلاها ابتکار و فناوری مردم لافت برای داشتن آب سالم و خنک در طول سال بوده است، چاههایی با عمق ۳ تا ۶ متر که آب در آنها سالم میماند، گفتهشده در گذشته به تعداد روزهای سال کبیسه یعنی ۳۳۶ روز تلا وجود داشته تا مردم در همه روزهای سال آب داشته باشند.
و در کنار قصه همه این سازهها، مهمتر از همه قصههایی از مردم این بندر وجود دارد که باید شنیدهشوند، مردمی که اغلب لنج سازند و آداب و تاریخ و فرهنگ خود را سینه به سینه منتقل میکنند.
2121
نظر شما