۰ نفر
۲۸ مهر ۱۳۹۷ - ۱۰:۳۰

تقریبا تمامی هم‌نشینان و دوستان محمدرضا رستمی روزنامه‌نگار از عشق او به تک فرزندش رها رستمی شنیده و این عشق را در برق چشمان پدر دیده بودند، آن نور چشمان بعد از دو سال تاریکی چنان به یادماندنی است که برای مرور خاطرات روزهای حیات روایت از همان کافی‌ست.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، سالگرد وداع با محمدرضا رستمی روزنامه‌نگار، داستان‌نویس، شاعر و عکاس بهانه‌ای است برای یادآوری روزهای هم‌نشینی با او. روزهایی که حضورش در تحریریه خبرآنلاین، پر بود از روایت‌ها و خاطراتش. سخنانی که از دور و نزدیک می‌گفت و با ذوق داستان‌گویی‌اش چنان آن را می‌آراست که هر روایتش قصه‌ای بود جاری بر زبان.

در میان این روایت‌ها هر گاه سخن از تک فرزندش رها به زبان می‌آورد قصه رنگ و لعاب دیگری به خود می‌گرفت و چشمان پدر برق دلگرمی به مهر دختر و دغدغه آینده را همزمان نمایان می‌کرد.

نسرین وزیری دبیر سابق سرویس سیاسی خبرآنلاین و از همکاران قدیمی محمدرضا رستمی در یادداشتی از همین روایت‌ها یاد کرده است، از آنچه درباره دختر در کلام پدر جاری می‌شد:



چندخط برای «رهای رضا»

رها جانم، می‌خواهم از پدرت بگویم؛ از شکوهی که تو‌در خاطرش داشتی، از اوقاتی که از تو سخن می‌گفت و چشمانش می‌درخشید؛ از نقاشی‌هایت می‌گفت که من هرگز ندیدمش اما رضا تو را به خاطر آفریدن آنها هنرمند می‌دانست، می‌گفت «رها به هنرهای مختلفی علاقه نشون می‌ده، موسیقی رو می‌فهمه، برنامه‌های مهران مدیری رو نقد می‌کنه، نقاشی می‌کشه و...»

می‌گفت شعرهایش را برایت می‌خواند، مخاطب خیلی از آنها تویی، برای تو‌ سروده تا دنیایی را که نشناخته‌ای برایت روایت کند؛ «نامه به کودکی که زاده نشد» را خوانده‌ای؟ رضا از فالاچی هم جلو زده بود، تو را به این دنیا آورد و در حد توانش کوشید تا دنیای تو زیبا باشد، با شعرهایش، با لالایی‌هایش، با آغوشی که هربار به روی تو می‌گشود، با کار کردن‌های مداومش، با مخفی کردن سرردردهایش، با پک‌های عمیقی که به سیگار می‌زد و غصه‌هایی که در دود آن پنهان می‌نمود و شاید در رویاهاش می‌دید روزی را که تو شعرهایت را براش بخوانی، آغوشت را مامنش کنی، یک فنجان چای در طبیعت بکر خانه پدری مهمانش کنی و در مشاعره مامان و بابا، سعدی خوانی کنی و دلربایی کنی از رضا که بند بند وجود تو را با عشق می‌ستود

رها جانم، تو را چندبار بیشتر ندیده‌ام اما می‌دانم که همچنان در خاطر رضا جاخوش کرده‌ای، همچنان با وسواس پیگیر تربیت آزادمنشانه توست، نگران تنهایی تو در غروب دلگیر جمعه‌هاست، همچنان ...

«رهای رضا» همچنان برای بابا نقاشی بکش، شعرهایش را بخوان و شعرهایت را برایش بگو، مطمنم چشم و گوشش به توست، حتی حالا که کنارت نیست

5858

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 813724

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 2 =