واکسینه کردن «برجام»، مستلزم آن بود که در سال ۹۴ به سرعت به سمت تبدیل کارت اعتباری «برجام» و دستاوردهای پایدار اقتصادی میرفتیم، نه اینکه کل ارزش آن کارت اعتباری را در بده بستان «نفت» و «هواپیما» خلاصه کنیم. به بیان دیگر، برای واکسینه کردن «برجام»، باید در سال ۹۴ و بلافاصله بعد از اینکه «برجام» از آب و گل درآمد، دستگاه دیپلماسی کشور به سرعت برجامهای کوچکتر (معاهدات برنده _ برنده اقتصادی و سیاسی با کشورهای کوچکتر بهویژه کشورهای همسایه) را در دستور کار قرار میداد و این برجامهای کوچک را بر برجام بزرگ (توافق برنده_برنده با ۱ + ۵) ضمیمه میکرد.
در نقطه مقابل، متاسفانه دستگاه دیپلماسی اقتصادی کشور ترجیح داد که تمام تمرکز خود را بر افزایش فروش نفت (دستیابی دولت به پول بادآورده بیشتر برای دولت) و نیز سلفی انداختن مقامات با هواپیماهای وارداتی اکتفا کند. در زمینه جذب سرمایهگذاری خارجی هم، ولع دستیابی دولت به درآمد بادآورده نفتی باعث شد که جذب سرمایهگذاری خارجی در حوزههایی با اشتغالزایی انبوه (مانند توریسم و کسبوکارهای اینترنتی) به حاشیه رفته و تمام تمرکز بر جذب سرمایه خارجی در زمینه استخراج هر چه بیشتر نفت و گاز متمرکز شود.
اگر برجام احیا شد، چگونه واکسینهاش کنیم؟
اکنون فرض کنیم که با هوشمندی دستگاه دیپلماسی اقتصادی کشور، بتوانیم مجددا برجام را احیا کرده و به شرایط سال ۹۴ برگردیم. پروژههای بعدی دستگاه دیپلماسی اقتصادی برای واکسینه کردن برجام، چه باید باشد؟ چگونه میتوانیم از همین امروز در مسیر آن پروژهها گام برداریم؟
در دو یادداشت پیشین با عنوان «فرمول تحریمناپذیر شدن در قرن ۲۱» (متن کامل: t.me/social_Economics/1137 ) و نیز «دیپلماسی اقتصادی؛ فراتر از التماس برای فروش نفت» (متن کامل: t.me/social_Economics/1141 ) تاکید کردم که:
اولا، در طراحی تعاملات برنده _ برنده بینالمللی، چه بسا «برجام اقتصادی» با کشورهای همسایه، مهمتر از «برجام سیاسی» با کشورهای ۱ + ۵ مهم باشد (هر چند که تا دومی نباشد، اولی محقق نمیشود)
ثانیا، در قرن ۲۱، هر چه اقتصاد کشوری با اقتصاد جهانی درهمتنیدهتر باشد، «تحریمپذیری» اقتصاد آن کشور کمتر است. مثلا ترکیه و پاکستان و مالزی که هر کدام با بیش از ۱۵۰ کشور معاهده «تجارت آزاد» دارند، بسیار تحریمناپذیرتر از ایرانی هستند که فقط یک پیمان تجارت آزاد (با سوریه) دارد.
ثالثا، اگر بخواهیم به اقتصادی «مقاوم»تر، «غیر نفتی»تر و «تحریمناپذیر»تر برسیم، هوشمندانهترین مطالبهای که دستگاه «دیپلماسی اقتصادی» ما در مذاکرات با اروپا و چین باید مطرح کند، عبارت است از: حذف موانع عضویت در سازمان تجارت جهانی (WTO) و نیز حذف موانع امضای معاهده «تجارت آزاد» بین ایران با کشورهایی همفرهنگ و دارای سطح توسعهیافتگی اقتصادی مشابه خودمان، مانند عراق و ترکیه و آذربایجان و پاکستان و افغانستان و هند.
تجارت آزاد با همسایگان: شتابدهنده صلح و فقرزدایی
در میان ظرفیتهای مختلف انعقاد معادات برنده_برنده با همسایگان، انعقاد پیمان تجارت آزاد با «عراق»، «پاکستان»، «افغانستان» و «هند»، یک تعامل استراتژیک برنده ـ برنده است که هم امنیت مرزهای غربی و شرقی را بالا میبرد (معادل صرفهجویی عظیم در بودجههای امنیتی هر ۵ کشور) و هم اقدامی بزرگ برای فقرزدایی در استانهای محروم مرزهای شرقی و غربی کشور محسوب میشود (توسعه تجارت و گردشگری و سرمایهگذاریهای مشترک). چنین پیمان تجارت آزادی میتواند بازار تضمینشده بزرگتری را پیش روی تولیدکنندگان هر ۵ کشور قرار دهد، مهاجرتهای غیررسمی برای یافتن شغل (عمدتا از افغانستان به ایران و پاکستان و هند) را کاهش دهد، و بهعلاوه تمرینی تدریجی برای تقویت قدرت رقابت بینالمللی تولیدکنندگان هر ۵ کشور، در فضایی قدری پررقابتتر باشد.
از طرف دیگر با توجه به اشتراکات وسیع تاریخی و فرهنگی، فرآیند مذاکرات برای طراحی پیمان تجارت آزاد بین این ۵ کشور، پیچیدگیهای اندکی خواهد داشت. بهعلاوه با توجه به آنکه سطح توانمندیهای بنگاههای اقتصادی این کشورها چندان متفاوت نیست، حذف موانع ورود و خروج کالا و سرمایه، هیچ شوکی برای کارآفرینان و سرمایهگذاران این ۵ کشور ایجاد نخواهد کرد.
1717
میثم هاشمخانی
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 783485
نظر شما