اول) این که همکارانمان از مدیران ورزشی میپرسند چند فرزند دارید و فرزندانتان به چه حرفهای مشغولند، سرک کشیدن به زندگی خصوصی مردم نیست که عدهای برای فرار از پاسخگویی گارد بگیرند و خبرورزشی را به زرد بودن متهم کنند. اگر معتقدیم دانستن حق مردم است، باید کمک کنیم مردم خیلی شفاف بدانند آنها که مناصب ورزشی را در اختیار دارند، چه اندازه از رانت موقعیتشان برای خانواده خود بهره بردند و آیا ورزش را سفره پنداشتند و فرزندانشان را هم سر این سفره نشاندند؟ یا بچههای مردم را مثل فرزندان خود دیدند و شایستهسالاری را حاکم کردند؟ کمپین آگاهی از وضعیت فرزندان مدیران ورزش را با جدیت دنبال میکنیم و ورود داوطلبانه برخی مدیران ورزشی به این کمپین نشان میدهد راهی که آغاز کردهایم، درست است، اما به راستی چرا بعضیها همیشه از شفافیت میترسند؟
دوم) در نشست کمیسیون رسانه کمیته ملی المپیک که اینبار با حضور وزیر ورزش برگزار شد، هیچ عضو و سردبیری نگفت ورزش ایران با سلطانیفر و صالحیامیری گلستان شده و اوضاع گل و بلبل است. اتفاقاً اعضا انتقادهای خود را بیپرده بیان کردند و هشدار هم دادند، اما در عوض تعامل موجود میان وزارت ورزش و کمیته المپیک را ستودند چرا که هنوز آلزایمر نگرفتهاند و به یاد دارند چند سال پیش چگونه مدیران دو نهاد بر سر اهدای یک مدال دعوا میکردند و تا همین دوره قبل مدیران دو نهاد با هم قهر بودند! دوستانی که میخواهند وزیر و رئیس کمیته ملی المپیک را بزنند، انصاف داشته باشند و واقعیت را تحریف نکنند. ستایش تعامل موجود میان دو نهاد در هیچ فرهنگ لغتی به معنی مدیحهسرایی نیست.
این یادداشت در ستون حرفآخر چهارشنبه ۲۴ مرداد روزنامه خبرورزشی چاپ شده است.
نظر شما