گزارشی از سخنرانی بهاءالدین خرمشاهی در نشست نقد و بررسی ترجمه کتاب عهد جدید در انجمن حکمت و فلسفه ایران

بهاءالدین خرمشاهی، سه‌شنبه گذشته، دهم دی‌ماه، در نشست نقد و بررسی ترجمه کتاب در انجمن حکمت و فلسفه ایران ترجمه و تلاش سیار را تحسین‌برانگیز خواند و دقت او را در چنین کاری ستود. وی در ادامه به برخی نکات برای بهتر شدن متن اشاره کرد.

 

وقتی خرمشاهی یک قصیده بدهکار می‌شود
بهاءالدین خرمشاهی که سابقه ترجمه قرآن را در کارنامه خود دارد نخستین سخنران نشست بود. وی در باب اهمیت کتاب مقدس سخنانی گفت و این‌که از انجیل، عیسی و مریم فوق‌العاده به نیکی در قرآن یاد شده است، با تصریح و تأکید بر این‌که این‌ها جزئی از تحریف نیستند. بنابراین «سزاوار بود که وزارت ارشاد مجوز این کتاب را بدهد و حتی شاید زودتر از این هم. چرا که از کتب مقدس الاهی است و برای پیروان آن تقدس دارد و برای ما هم همان تقدس و احترام را دارد. اگر چه ما به آن عمل نمی‌کنیم اما به آن احترام می‌گذاریم و دلیل تعلل و تأخیر روشن نیست اگرچه نیک‌فرجام بوده و من به وزارت ارشاد هم تبریک می‌گویم که این همدلی را با دین بزرگ توحیدی مسیحیت نشان داده است.» خرمشاهی در ادامه اما بیشتر از مواجهه خود با ترجمه پیروز سیار سخن گفت: «در یک هفته‌ای که گذشت من مسحور مطالعه و تأمل در این کتاب شگرف عهد جدید بودم و از کار فوق‌الطاقه و فوق‌العاده‌ای که استاد پیروز سیار انجام داده‌اند شگفت‌زده شدم. چه برای کسی که اندک ممارستی در دین‌پژوهی دارد و چه برای کسی که نزدیک چهارصد نقد کتاب نوشته و کتاب‌ها را دوست داشته یا سعی کرده به آن‌ها منتقدانه نگاه کند با همان چشم، با همان ممارست و سابقه نگاه می‌کردم و حیران می‌شدم. از این همه دقت، از این همه صحت و از این همه موفقیتی که ایشان در انتقال معانی به دست آورده‌اند. من کاری بزرگ‌تر از این نمی شناسم که توسط یک ایرانی ولو در سده‌ها انجام شده باشد.»

وی وجوه اهمیت کار را یادداشت‌های پای صفحه، یادداشت‌های کناری و ... که یا معنایی را روشن می‌کند یا مشابهی را در سه انجیل دیگر یا 26 کتاب دیگر نشان می‌دهد عنوان می‌کند. «ایشان بر مبنای ترجمه مهمی کار کرده‌اند. ترجمه‌ فرانسوی اورشلیم. من کنجکاو بودم که اورشلیم به چه معناست. بعد معلوم شد که یک انجمن یا مؤسسه بایبل‌شناسی اورشلیم در پاریس وجود دارد که ترجمه‌ای مهم و گروهی از متن قرن چهارمی عمدتاً یونانی عهد جدید انجام داده‌اند. این ترجمه چندان موفق و دقیق از کار در آمده که به بسیاری از زبان‌های دیگر اروپایی و غیراروپایی ترجمه شده است. البته جناب سیار به 9 ترجمه فرانسوی دیگر هم مراجعه می‌کردند و به 7 ترجمه موجود در فارسی هم از آغاز تاکنون رجوع داشته‌اند که از مقدمه ایشان این گونه بر می‌آید. مقدمه بسیار خوبی نوشته‌اند درباره ترجمه مبنا و کار خودشان و بعد هم مقدمه‌ای بلند هست که درباره‌ اناجیل اربعه یا بلکه عهد جدید است که همه 27 کتاب را در بر می‌گیرد و بسیار پر اصطلاح است.»

دو چیز خرمشاهی را به شگفت واداشته است: یکی نظم و سامان کتاب با وجود این همه پانویس و کنار نوشته و تحشیه‌های دوسویه و دیگری نثر ترجمه که در نهایت زلالی و شیرینی و شیوایی و روشنی و خوبی است، به طوری که هیچ نیازی به باز کردن قلاب در هیچ کجا نبوده است. البته پانویس‌ها کمک می‌کرده است که نیازی به قلاب و پرانتز نباشد. ترجمه‌ متن مبنا هم می‌بایستی ترجمه اندک تفسیرآمیزی باشد. نثر ترجمه نثری است که با یک عمر کار فرهنگی به دست می‌آید. کار چهار سال اخیر نیست. ایشان به درستی فرمودند چهار سال و بیست سال. از بنده هم می‌پرسند که روی ترجمه قرآن چه قدر کار کردی همیشه گفته‌ام چهار سال و چهل سال. شاید من بیش از 200 ـ 300 صفحه از این متن را خوانده‌ام. هیچ جا نبود که من بگویم مراد چیست یا بگویم این کلمه زیر دندانم می‌آید یا کلمات نامناسب و برساخته‌های جانیفتاده و بی‌سلیقه وجود داشته است. همه‌جا راحت، همه‌جا مفهوم، همه‌جا معنی‌بخش که به سرعت خواندن معنا می‌داد و اگر کسی هم بخواهد فنی و با دقت بخواند باید با پانویس‌ها و کنارنویس‌ها بخواند و شاید از همین‌ها بعد‌ها متنی یگانی پدید آید تا مشترکات چهار انجیل متناظر یا به تعبیر ایشان نظیر را نگه دارند و اختلافات‌شان را فروبریزند تا متنی واحد پدید آید که در گذشته فارسی زبان‌ هم چنین کاری انجام شده و ایشان هم اشاره‌ای کرده‌اند.

به هر حال هر چه در این کار دیدم، دقت و صحت و کلمات عمیق علمی و کاربرد دانش‌های چندگانه و شناخت عمیق کتاب مقدس بود و آن‌چه لازمه‌ آن است. باری، من هر وقت به اعجاب می‌افتم معمولاً دلم می‌خواهد قصیده‌ای هم بگویم که این قصیده طلب جناب آقای سیار از بنده باشد که با این قصیده حداقل شیدایی و شیفتگی خودم را به کار سترگ ایشان بیان کنم.

چند نکته‌ قابل بحث هم یادداشت‌ کرده‌ام که خدمت ایشان تقدیم می‌کنم که یک مورد غلط تایپی بوده است و بعد هم چند تا پیشنهاد اصلاحی: مثلاً می‌توان نقشه الاهی را بهتر ترجمه کرد مثل خواست الاهی یا اراده الاهی. یا این‌که کلیسا دو معنی دارد، یک معنی همان نهاد معروف است و معنی دیگر آن مؤمنان اولیه است. یا مثلاً در جایی اسفار اولیه را گفته‌اند که مکاشفات الاهی خوانده می‌شود در حالی که اگر وحی می‌فرمودند دقیق‌تر بود.

 

منبع: خبرآنلاین