اما با نگاهی هر چند مختصر به شعارها و نوع گفتمانی که در دولت یازدهم در سه اجلاس قبلی این سازمان مطرح شده نشان میدهد که بدنبال اجلاس 68 که در اولین سال دولت یازدهم برگزار شد طرح جهان علیه خشونت و افراطیگری ارائه و مورد استقبال محافل سیاسی ، دیپلماتیک و رسانه ها قرار گرفت و یکی از مهمترین راهبرد های ج اا شکل گرفت و مذاکرات هستهای ایران و غرب آغاز شد و در اجلاس 69 مسائل منطقه ائی در راس توجه قرار داده شد و مسئله مبارزه با افراطی گری و خشونت و گسترش تروریسم، اسلام هراسی و نابودی تمدن محور قرار گرفت که مورد توجه کشورها و رسانه نیز قرار گرفت. و در اجلاس 70 ایده گسترش تعاملات بین المللی ایران و توسعه اقتصادی و دعوت از سرمایه گذاران به ایران در پس برجام مورد تاکید قرار گرفت. اما آنچه که امسال می تواند و مناسب است مطرح شود سیاست خارجی غیر شفاف و نامتوازن آمریکا در خاورمیانه است که باعث پیچیدگی اوضاع و تغییرات وسیع ژئوپلیتیکی به ضرر مردم منطقه شده است.
برجام هم اکنون منجر به پایان پروژه ایران هراسی، خروج ایران از انزوا، باز کردن وزنه از پای ایران و در یک کلام بیرون کشیدن چرخ گاری سیاست خارجی دولت نهم و دهم مهرورز محافظه کاران از گل و لای توهم مدیریت جهان شد! و پسا برجام نگرش نوینی است به صحنه شطرنج بین المللی و انتخاب مهره مناسب برای بازی به منظور تثبیت جایگاه منطقه ائی ایران بعنوان یک بازیگر بین المللی و کسب منافع حداکثری مردم ایران از طریق نقش آفرینی از طریق قدرت نرم و نه سخت افزاری دیدن تحولات سیاسی. بنابراین فرو کاستن برجام به ترتیبات اجرائی رفع تحریمها و نادیده گرفتن اشکالات مدیریتی و چشم پوشی از منافع کاسکاران تحریم در ایران و غرب تداوم ظلم دیگری به مردم ایران است.
دنیا در شرایط حساسی قرار گرفته و در صورت تداوم وضع موجود و مخصوصا" بحران خاورمیانه، روابط بین المللی میتواند در آستانه فروپاشی قرار گیرد. مهمترین مشکل این منطقه استراتزیک و سرنوشت ساز، اهداف متناقض و غیر شفاف آمریکا در سیاست خارجی اش نسبت به این منطقه است و این روند در صورت عدم اصلاح خطرات امنیتی فراوانی برای صلح و امنیت جهانی دارد. تداوم بحران این منطقه باعث ایجاد آثار عمیق ناشی از فاجعه انسانی، زیست محیطی، فروپاشی جوامع، از بین بردن دستاوردهای مادی و معنوی بشری در مهد تمدن دنیا و بهم خورد توازن ژئوپلیتیک شده و ما باید هوشیارنه عمل نموده و در زمین غرب بازی نکنیم و در مقابل این تحولات روند جدید تعامل در سیاست خارجی با منطقه و دنیا را مسئولانه ادامه دهیم تا نقش منطقه ائی خود را تثبیت و منافع حداکثری مردم ایران را تضمین کنیم.
ما باید از طریق تعاملات منطقه ائی و بین المللی خود و با استفاده از قدرت نرم به روند شهروند سازی در خاورمیانه و توجه به خواست مردم منطقه که در اثر نقش مخرب سیاستهای آمریکا و همپیمانان منطقه ائی اش دچار رکود و فراموشی شده کمک نموده و از تاثیرات فراوان و مخرب پیوند دیکتاتوری منطقه ائی با لیبرالیسم غربی در خاورمیانه بکاهیم تا جنگ نیابتی در سوریه و به نوع دیگر آن در یمن و اثرات آنها بر منطقه را از بین ببریم. باید به گونه ائی دنیا پسند اشکالات و پارادوکسهای اساسی سیاست خارجی آمریکا و همپیمانانش را در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل با دنیا مطرح کرد که آنها نتوانند از عواقب و نتیجه اقدامات خود شانه خالی کنند. انشاالله!