الهه رضایی معتقد است کیفیت بسیاری از برنامه​هایی که این روزها برای کودکان پخش می​شود، اصلا مناسب نیست و با روحیه کودکان سازگاری ندارد.

بهناز شیربانی: چهره و صدای الهه رضایی یادآور روز​های خوب کودکی است، روزهایی که در عین تلخی جنگ، شیرین‌ترین خاطرات را برای کودکان دیروز رقم زد. شاید به همین خاطر است که دیدن او پس از سال​ها در برنامه​ای با همان سبک و سیاق گذشته، هر پنجشنبه «بچه های دیروز» را پای تلویزیون جمع می​کند.

بهانه ما برای گفت‌وگو با او مرور خاطرات سال​ها​ی دور اجرای برنامه کودک بود، اما وقتی رضایی به خبر آنلاین آمد و میزبانش شدیم، ادامه حرف‌ها به امروز و برنامه‌های کودکی کشید که حالا پخش می‌شود.

سرنوشتم تغییر کرد
انتخاب من به عنوان مجری بسیار اتفاقی بود .من یک دختر‌مدرسه‌ای 15 ساله بسیار خجالتی بودم. آن‌قدر خجالتی که نمی​توانستم به  دوربین نگاه کنم چرا که احساس می‌کردم دارم توی چشم کسی زل می​زنم. سال 58 آقای جلایر مدیر وقت گروه کودک اعلام کرد تلویزیون نیاز به مجری برنامه کودک دارد. من آن موقع آن‌قدر درگیر درس بودم که زیاد وقت تماشای تلویزیون را نداشتم. یکی از دوستانم این خبر را به من داد و به اتفاق برای تست اجرا به تلویزیون رفتیم و من قبول شدم.

تیرماه سال 58 کارم را شروع کردم. با رفتن به تلویزیون در واقع سرنوشت من به کلی تغییر کرد. بعد از آن هم در بهمن‌ماه خانم خامنه دعوت به کار شدند. البته این را هم بگویم که قبل از این ماجرا در اوایل دبیرستان ما یک معلم فوق برنامه داشتیم که او استعداد من را کشف کرد و گفت: «فن بیانت خوب است و باید روی​ آن کار کنی.»

من و خانم خامنه
من و خانم خامنه در آن زمان با هم فقط ارتباط کاری داشتیم؛ چرا که هر دو محصل بودیم و درگیر درس و بعد هم کار و زندگی. ما به ندرت همدیگر را می‌دیدیم، مگر در شرایطی خاص مثل دهه فجر یا عید که قرار می​شد دو نفری برنامه را اجرا کنیم.

در طول این سال​ها هر کس من را می​بیند سراغ خانم خامنه را از من می‌گیرد و بالعکس هر کس خانم خامنه را می​بیند سراغ مرا از او می‌گیرد.

شاید ما دو نفر به نوعی مکمل هم در اجرا بودیم، اما الان حدودا 9 سال است ایشان را ندیده‌‌ام. با اینکه اجرای برنامه «بچه‌های دیروز» به عهده هر دوی ما است، اما زمان ضبط برنامه‌های​مان یکی نیست.

نحوه اجرا در زمان جنگ بسیار مهم بود
سال​ها قبل ما در شرایط خاصی برای بچه​ها برنامه اجرا می​کردیم، از سال 59 تا 67 جنگ را داشتیم و فضای کشور ما فضای جنگی بود. ما باید ذهن بچه‌ها را به سمت و سویی می​بردیم که تا حدی تشنج جاری در جامعه به آن​ها منتقل نشود و سرگرم باشند، اما در کنارش از وضعیت کشور هم مطلع باشند. همین مساله کار را سخت می​کرد.

آن زمان ما دو شبکه داشتیم با دو ساعت برنامه تلویزیونی. به طبع قدرت خرید فیلم​ها و کارتون‌ها بسیار پایین بود و همچنین انتخاب مجری توسط مسئولان هم سخت بود. من احساس می‌کنم شاید همان نحوه اجرا در آن زمان خاص باعث ماندگاری برنامه در ذهن بسیاری از مردم شده است.

انتقال آرامش با کلمات
آن موقع ما فقط مجری بودیم. کارهای دیگر مثل انتخاب کارتون و تولید برنامه​های عروسکی و ... را گروه​های دیگری انجام می دادند. در واقع ما با همکارانی که برنامه را برای پخش آماده می​​کردند، همکاری می​کردیم که شامل بازبین​ها و گروه مونیتور می​شدند. تصمیم برای پخش برنامه​ها در جلسات مشترک گروه​ها گرفته می​شد و ما فقط ساعت پخش برنامه می​آمدیم و همیشه حضور نداشتیم.

قبل از شروع برنامه کنداکتور و شناسنامه هر قسمت را می​خواندیم و خودمان را برای اجرا آماده​ می​کردیم. اخبار و حوادثی را هم که در کشور اتفاق می​افتاد به صورت گزینشی و متناسب با گروه سنی مخاطب برنامه جمع آوری و بازگو می‌کردیم. الان البته این طور نیست. مجری برنامه در جریان روند کار هست.

هفت «خ» به جای هفت «سین»
در زمان ما اجرای برنامه​ها خیلی ساده‌تر از الان بود. نویسنده​های مختلفی​ با ما همکاری می‌کردند، مثل خانم یوسفی و یا آقای مصطفی رحماندوست که برخی از آن​ها (مثل آقای رحماندوست) شاعر و نویسنده کودک و نوجوان بودند و برخی هم به صورت تخصصی نویسنده کودک و نوجوان نبودند، اما در رشته​هایی مثل ادبیات فارسی تحصیل کرده بودند و چون در گروه کودک فعالیت می​کردند و با روحیات بچه​ها آشنا بودند مطالبی که می​نوشتند در حیطه کودک بود.

خاطرم هست یک بار نوشته زیبایی از رحماندوست را در شب عید برای بچه​ها خواندم که هنوز هم با یاد‌آوری آن متن احساساتی می​شوم . شب عید بود و ما توی استودیو سفره هفت‌‌سین چیده بودیم. آقای رحماندوست به هفت سینی که توی سفره بود اشاره و بعد نوشته بود؛ یادمان باشد الان برادرها و پدران ما در جبهه​های جنگ به جای هفت سین در سفره​هایشان هفت خ چیده​اند، مثل خون و خمپاره و خمسه خمسه سر سفره هفت سین بیایید به یاد همه آن​ها باشیم.
آن موقع فضای کشور فضای جنگ بود، اما ما فقط می‌توانستیم با حرف زدن آرامش را به بچه‌ها منتقل کنیم.

نگران بچه‌ها بودم
در زمان جنگ یک روز اعلام کردند هواپیماهای دشمن، چیز​هایی مثل عروسک و اسباب‌بازی را در شهر​های استان​های مرزی می​ریزند که در واقع تله‌انفجاری بودند و اگر بچه​ها به آن​ها دست می‌زدند منفجر می​شدند.

من با شنیدن این خبر خیلی نگران و مضطرب شدم. من باید این خبر را توی برنامه می‌گفتم و به بچه​ها یاد آوری می​کردم اگر عروسک دیدند حواسشان باشد و به آن دست نزنند. این خبر تاثیر عجیبی رویم گذاشت. جلو دوربین که رفتم همان تاثیر در خودم و لحن و بیانم هم بود. می​ترسیدم نکند بچه​ها بروند و عروسک​ها را بردارند. یک جور​هایی که خیلی رو نباشد ازشان خواهش کردم اگر سر راهشان عروسکی دیدند، به آن دست نزنند. موقعیت سختی بود.

فضای خاص آن موقع روی کار ما تاثیر می گذاشت. شاید اگر همان مفاهیمی که ما سعی می‌کردیم با آرامش به بچه‌ها منتقل کنیم، نبود. امروز این تاثیرگذاری که می‌بینید روی بچه ها نداشتیم.

دوره آموزشی ندیدیم
متاسفانه در ابتدای ورود ما به تلویزیون آموزش خاصی به ما داده نشد و کار ما از یک روال معمول پیروی می‌کرد. مگر اینکه برخی اوقات نکته​هایی در مورد اجرا به ما گفته می​شد، اما  فکر می​کنم الان برای مجری​ها کلاس​هایی مثل ادبیات فارسی و ... گذاشته می شود. 

حقوقی که می‌گرفتم
برای هر برنامه 100 تومان می‌گرفتم، یعنی12 برنامه​ای که اجرا می​کردیم می​شد 1200 تومان.

در آن زمان ما زیاد فرصت کارتون دیدن نداشتیم، اما یک سری از کارتن​ها هم بود که من هم دوستشان داشتم و پیگیرشان بودم. «پرین»، «مهاجران»، «دکتر ارنست» و «زنان کوچک» از کارتون​های مورد علاقه من بودند. آن موقع برنامه​های عروسکی خوبی هم تولید می​شد. از بین برنامه​های عروسکی «مدرسه موش‌ها» و «خونه مادر بزرگه» را دوست داشتم و می​دیدیم.

در کل کارتون​هایی که پخش می‌شد کارتون​​های خوبی بودند، خط داستانی جالبی داشتند و حتی اگر قصه​های آنها تلخ بود، شخصیت‌های دوست داشتنی داشتند.

هیچ وقت اضطراب نداشتم
هنوز هم اعتقاد دارم شاید کسانی که در آن زمان ما را به عنوان مجریان برنامه کودک را انتخاب کردند، انتخاب درستی انجام دادند؛ چرا که تصور می‌کنم بر حسب برخی خصوصیات ذاتی این گزینش​ها انجام می‌‌شد. شاید من استعدادی در زمینه اجرای برنامه کودک داشتم و کسانی بودند که تشخیص دادند مناسب این کار هستم. همین باعث پیشرفت من شد. من هیچ وقت اضطراب زیادی برای اجرای برنامه زنده نداشته​ام و فکر می‌کنم به مرور وقتی تجربه آدم در زمینه تخصصی بالا می‌رود، اضطرابش برای انجام کار کمتر می‌شود.

اگر غیبت ما نبود برای مردم عادی می​شدیم 
احساس می کنم اگر در طول این سال​ها ما همچنان در برنامه​های کودک حضور داشتیم به نوعی برای مخاطبان عادی می​شدیم و دیگر این شور و شوقی که در بین مخاطبان برنامه «بچه‌های دیروز» می‌بینیم، وجود نداشت.

من احساس می​کنم دلیل دیگر این استقبال خلائی است که این روزها بچه​ها یا مردم از نبود برنامه​های مناسب و استاندارد کودک احساس می​کنند و هنوز هم به دنبال همان خاطره​های قدیم هستند.

اجرای برنامه به سبک قدیم 
 خانم خامنه از سال 74 اجرای برنامه کودک را کنار گذاشت و به خارج از کشور سفر کرد و من هم از سال 79 دیگر برنامه کودک اجرا نکردم، اما خوشحالم بعد از این مدت طولانی هر دو بار دیگر با همان سبک و سیاق قدیم به تلویزیون برگشته​ایم.

حال و هوای بچه ها تغییر کرده
یک روز از شبکه پنج با من تماس گرفتند و پرسیدند: «موافق هستی بازگشتی به گذشته داشته باشی؟ با همان نحوه اجرا وحتی با همان دکور ساده سابق؟» من موافقت کردم چرا که احساس می‌کنم درحال حاضر فضای کودکانه​ای برای بچه​ها وجود ندارد. اکثر کارتون​ها خشن شده و حال و هوای بچه​ها را تغییر داده است.

نقاشی با طعم  خاطره
هر بار که برای ضبط برنامه «بچه‌های دیروز» به سازمان می‌روم، تعداد بسیار زیادی نقاشی به دست من می​رسد که دامنه سنی کسانی که آن​ها را کشیده​اند، از 25 تا 70 سال است. مطالب جالبی هم در کنار این نقاشی​ها می​نویسند که حسابی من را غافلگیر می​کند. متاسفانه به دلیل زمان کوتاه این برنامه نمی​توانم آن​ها را برای مردم بخوانم. برای من جالب است که مثلا یک فرد 40 ساله امروز دقیقا همان نقاشی را می​کشد که در سن 15 سالگی می کشید. بسیاری از نقاشی‌ها کپی است. نقاشی‌هایی که آن زمان بچه​ها برای ما می‌فرستادند معمولا  آسمانی پر از هواپیما داشت یا آدم‌هایی که در حال جنگیدن با دشمن هستند  یا رودخانه و...

آن زمان دفترچه​هایی به نام «ارژنگ» بود که گل و بوته​هایی داشت و بچه​ها از روی آنها نقاشی می​کشیدند و برای ما می​فرستادند. الان هم با دیدن این نقاشی‌ها خاطره​های زیبایی برای من زنده می​شود و دوست داشتنی​ترین بخش برنامه برای من پیامک​هایی است که مردم می​فرستند.

استقبال پدر و مادرهای امروز از «بچه​های دیروز»
احساس می​کنم زمان پخش برنامه «بچه‌های دیروز» بسیار مناسب است؛چرا که اکثرا کارشان تمام شده و به خانه برگشته​اند و برای دیدن این برنامه وقت دارند. یک روز آقایی که در یک فروشگاه کار می کرد به من گفت: «من هر روز تا ساعت 8 شب سر کار هستم و معمولا پنجشنبه​ها می​رفتم فوتبال، اما با پخش برنامه «بچه‌های دیروز» غروب​های پنجشنبه را گذاشته​ام برای دیدن این برنامه.» وقتی می​بینم مردم از دیدن این برنامه لذت می‌برند، انرژی می‌گیرم.

آرامشی که نیست
متاسفانه در حال حاضر برنامه‌هایی که مناسب حال و هوای کودکان است، پخش نمی​شود و خلاء آن به خوبی احساس می​شود. مدتی قبل یکی از همکارانم، مطلب جالبی به من گفت. او از من خواست نوار​های اجراهای گذشته و یا برنامه​های کودکی را که سال​ها قبل پخش می شد، در اختیارش بگذارم. دلیلش را که پرسیدم گفت: «بچه پنج ساله‌ام به آرامشی نیاز دارد که در اجرای برنامه​های کودک سابق وجود داشت.»

من هم با این قضیه کاملا موافق هستم و فکر می​کنم فارغ از نوع اجرا حتی انیمیشن​هایی که آن زمان پخش می​شد ، محتوا داشت. بسیاری از این انیمیشن​ها عاطفی بود و حتی می​شد از آنها کلی پیام اخلاقی گرفت، برخلاف انیمیشن​های امروز که اکثرا  فضای شلوغی دارند و خشونت را به بچه​ها آموزش می​دهند. من احساس می‌کنم رسانه​ای مثل تلویزیون هنوز هم می​تواند با خرید انیمیشن​هایی که همان لطافت و زیبایی قدیم را دارند، به بچه‌ها آموزش درستی بدهند.

تغییر عادت کودکان با تکنولوژی
طبیعتا پیشرفت تکنولوژی باعث شده ، بسیاری از موضوعات و عادت​ها دستخوش تغییر شود. بچه​های امروز به انواع و اقسام بازی​های کامپیوتری دسترسی دارند و سی‌‌دی​های کارتون به راحتی در اختیار آن​ها گذاشته می​شود و طبیعتا سادگی گذشته را ندارد، اما من احساس می​کنم تلویزیون می تواند با پخش برنامه‌هایی که مناسب کودکان و نیاز​های آن​ها است هم به آنها آموزش بدهد و هم اجازه بدهد مردم انتخاب بکنند.

از دیدن بچه​های دیروز لذت می​برم
معلم​ها همیشه از دیدن شاگردهای قدیمشان که بعد از سال​ها به جایگاه و مرتبه​ای رسیده‌اند، لذت می​برند.این موضوع برای من هم به شکل دیگری اتفاق افتاده و می​افتد. بچه​هایی بودند که در مهد کودک من بوده​اند و الان همگی بزرگ شده​اند و دارای مرتبه اجتماعی خوبی هستند. من از دیدن آن​ها لذت می​برم. این لذت در مورد تماشاگران برنامه​هایم بیشتر می​شود. وقتی در برخورد با آن​ها می​فهمم که برنامه​ها را با چه اشتیاقی دنبال می کردند، خیلی خوشحال می​شوم.

برنامه خانواده با روحیه​ام سازگار نبود
در تمام این سال​ها سعی کردم فضای کاری​ام را حفظ کنم، حتی زمانی که اجرای برنامه «سیمای خانواده» به من سپرده شد. این برنامه تا حدودی با روحیات من نزدیک نبود و احساس راحتی نمی کردم؛ چرا که من اصولا آدم کم حرفی هستم  و جایی که فکر می​کردم مناسب است، صحبت می‌کردم، اما مردم با دیدن چهره من در برنامه​های کودک عادت داشتند و به نوعی برای اکثر مردم چهره و صدای ما مجریان قدیم کودک و نوجوان نوستالژی آن زمان را دارد. از سوی دیگر وقتی با یک کارشناس در برنامه خانواده صحبت می​کردم، نمی توانستم توی حرفش بپرم.

شناخت خوب مدیران گروه کودک
فکر می کنم در حال حاضر وقت آن رسیده به ساخت برنامه‌های کودک نگاه عمیق‌تر داشته باشیم، برنامه کودک فقط شعرخوانی و ادا در آوردن نیست. ما در زمان قدیم برنامه​های عروسکی زیبایی مثل «بستنی​ها» را داشتیم یا مثلا کارتون «مدادی» یا «پنگوئن» که واقعا زیبا بود. در بخش نمایشی هم «آقا اجازه» را داشتیم  که متاسفانه در حال حاضر اصلا از این نوع برنامه‌ها نداریم.

به نظر من کیفیت خوب برنامه کودک در آن زمان به این دلیل بود که مدیران شناخت خوبی از کار کودک داشتند.

مجری کودک باید تاثیرگذار باشد
مدیران درگزینش مجریان کودک، قطعا باید دقت بیشتری بکنند؛ چرا که مجری کودک در وهله اول باید با کودکان رابطه خوبی برقرار کند، خاطرم هست خانم فریده معلمی از مجریان خوب گروه کودک بود که در زمان خودش با کلام شیرینش بیشترین تاثیرگذاری را بر روی بچه ها داشت. قطعا چنین شخصیت​هایی در ذهن بچه‌ها ماندگار خواهند شد. معتقدم یک مجری خوب، می​تواند مخاطب را پای تلویزیون نگه دارد.

در سال​های اخیر کار خوبی ندیده​ام
متاسفانه در سال​های اخیر غیر از تعدادی انگشت‌شمار کار کودکان مناسبی در تلویزیون ندیده​ام و در نهایت می​بینیم باز هم کارتون​های سال​های قبل از برنامه‌های کودک پخش می​شود.

طرف مشورت قرار نگرفته​ایم
در طول این سال​ها هیچ وقت در مورد اجرا و یا نحوه ساخت برنامه​های کودک مورد مشورت قرار نگرفته​ام و این موضوع احتمالا برمی​گردد به نظر مسئولان قطعا آن‌ها چنین شیوه اجرایی را نمی‌پسندند و شاید برای آنها مهم نبوده، اما من همیشه برای همکاری در بخش​هایی که در آنها تخصص دارم حاضر هستم.

5254

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 121474

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 9 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 39
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام KW ۱۴:۳۸ - ۱۳۸۹/۱۰/۱۷
    3 0
    دیدن خانم رضایی ومصاحبه وی من را به یاد روزهایی می اندازد که پر از صداقت و پاکی بود روزهایی که کارتونهای ساده یکی از بزرگترین مربیان بچه ها بوددنیایی برای بچه ها ترسیم می کرد که حالا به این سادگی به دست نمی آید
  • محمدرضا IR ۱۵:۲۶ - ۱۳۸۹/۱۰/۱۷
    2 0
    امیدوارم همیشه خوش باشند چون خوشی کودکی ما مدیون ایشان است.
  • مجتبی TR ۱۵:۵۱ - ۱۳۸۹/۱۰/۱۷
    2 0
    خانم رضایی برای من یاد آور دوران کودکی ام است . زود دیر میشه واقعا"
  • بدون نام IR ۱۹:۱۰ - ۱۳۸۹/۱۰/۱۷
    2 0
    باديدن خانم رضائي وآن كارتونها يادآور گذشته هائي اشت كه ديگر برنمي گردند وبانگاه كردن آن بغض گلويم را مي فشارد كه چه دوراني را از دست داديم
  • بدون نام IR ۱۹:۱۱ - ۱۳۸۹/۱۰/۱۷
    0 0
    راست میگه برنامه های امروز آرامش نداره . مجری های امروز برنامه کودک فقط بلدند داد بزنن و الکی شلوغش کنن که یعنی برنامه ما شاده.
  • زهزه IR ۲۱:۲۸ - ۱۳۸۹/۱۰/۱۷
    2 0
    خانم رضایی منو بردید به سال های زیبای زندگیم......
  • بدون نام IR ۰۵:۲۱ - ۱۳۸۹/۱۰/۱۸
    0 0
    برنامه تلويزيوني انهم برنامه هاي كه باي كودكان ما پخش مي شود دروغ،بدگويي،خشونت،لودگي،پرحرفي،غيبت،خيانت،بي بندباري،غناوخيلي از رذايل اخلاقي ديگر را ياد مي دهد كي مسوول رسيدگي است واين نسل در اينده با اين خصوصيات اخلاقي چكونه زندگي خواهند كرد چرا با روايات وقران هم خواني ندارد از مسوولين خواهشمندم از خواب بيدار شوند
  • یک باستان شناس 45 ساله IR ۰۵:۳۵ - ۱۳۸۹/۱۰/۱۸
    1 0
    برای بچه های دیروز خانم الهه رضایی باسرکارخانم خامنه ای باهم اجرای برنامه کنند
  • بدون نام IR ۰۵:۴۶ - ۱۳۸۹/۱۰/۱۸
    2 0
    ازخانمها رضائي وخامنه بسيار سپاسگزاريم كه ما دوباره به حال وهواي سي سال پيش بردهاند. واقعا لذت برديم.ممنون
  • بدون نام IR ۰۵:۵۷ - ۱۳۸۹/۱۰/۱۸
    0 0
    سلامخانم رضایی همیشه بهترین بودید. امیدوارم جامعه امروز لیاقت استفاده از تجربیات شما را داشته باشد. خسته نباشید و پاینده باشید
  • بدون نام IR ۰۶:۳۶ - ۱۳۸۹/۱۰/۱۸
    1 0
    واقعا این مطالبی که ایشان در مورد محتوای برنامه های کودک گفته اند درست است، الان حتی سی دی هایی که در فروشگاها فروخته میشود نیز بسیار خشن و افتضاح است و من تا آنجا که بشود سعی میکنم برای کودکم از این سی دی ها نخرم ولی برنامه صدا وسیما را که نمیشود کنترل کرد.
  • بدون نام IR ۰۸:۲۸ - ۱۳۸۹/۱۰/۱۸
    1 0
    خانم رضایی / خانم خامنه واقعا از دیدن مجدداتون لذت میبریم و سفری میکنیم به دوران بی غم کودکی. 36 ساله - تهران
  • بدون نام GR ۱۰:۰۹ - ۱۳۸۹/۱۰/۱۸
    0 0
    خانم رضایی و خامنه یاد آور شیرین ترین دوران کودکی من هستند.الان 38 سالمه.چقدر رود گذشت.اما جالب اینکه من تا سالهای متوجه فرق خانم خامنه و خانم رضایی نمی شدم فقط فکر می کردم گاهی چهره شان کمی تغییر کرده:) از ته دل امیدوارم خداوند این دو خواهر عزیزمان را همواره در زندگی موفق و موید نگه دارد
  • فرهاد IR ۱۴:۳۰ - ۱۳۸۹/۱۰/۲۲
    0 0
    واقعا برنامه جالبی هست من هروقت این برنامه را نگاه میکنم خیلی خیلی دلم برای دوران کودکی تنگ میشود و احساس عجیبی بهم دست میده دوران کودکی بدون درک کردن غم و ... در زندگی واقعا بهترین دوران زندگی هر انسان. ممنون از اینکه این دوران را برای ما زنده کردید.
  • بدون نام IR ۰۸:۴۳ - ۱۳۸۹/۱۰/۲۳
    0 0
    سلام خدمت مجریان دوستی داشتنی خانم خامنه و رضایی روزهای خوشمان را مدیون شما هستیم زنده و پاینده باشید. مریم خلیلی
  • بدون نام IR ۰۸:۴۷ - ۱۳۸۹/۱۰/۲۳
    0 0
    همیشه خاطرات کودکی برایم جالب بود خاطراتی که برای همه مشترک بود واقعا یادش بخیر یاد جنگ یاد رزمندگان یاد نوجوانانی که زمانی در کنار ما بودند.خدمت مجریان مهربان و دوست داشتنی خانم خامنه و رضایی خداقوت و پاینده باشید. ازطرف خانواده خلیلی رحیمه ، حکیمه، فاطمه، اکرم، مریم 34 ساله از تهران
  • بدون نام IR ۰۸:۴۹ - ۱۳۸۹/۱۰/۲۳
    1 0
    واقعا خداقوت و تنتان سالم و دلتان شاد که دل ما بچه های دیروزی را شاد کردید با دیدن مجریان مهربان و دوست داشتنی مان خانم خامنه و رضایی عزیز دلمان شاد می شود. ازطرف بچه های دیروز رحیمه خلیلی
  • مژده IR ۰۶:۰۶ - ۱۳۸۹/۱۰/۲۷
    1 0
    سلام به همه بچه های دیروز،شاید زیاد سن و سالی نداشته باشم اما وقتی برنامه زیباتونو میبینم تمام دوران کودکیم تداعی میشه من 24 سال دارم اما با حنا،پرین،اشنایی قدیمی دارم ،تو مدرسه موشها چیزهای زیادی یاد گرفتم به همتون خسته نباشید میگم،خدا قوت
  • چناري IR ۱۸:۵۳ - ۱۳۸۹/۱۱/۰۱
    0 0
    باسلامو خسته نباشيد خدمت شما مجريان خوب و خندان. يادش بخير روزهاي خوب كودكي كه تا برنامه كودك با اون بچه كه مي اومد و ميرفت شروع ميشد من و داداشام و خواهرم جلوي تلويزيون رديف ميخوابيديم و لذت ميبرديم واقعا الان كه اين برنامه رو ميبينم محاله كه گريه نكنم به ياد اون روزا و با ياد برادرهاي از دست رفتم دوست داشتم بقيه زندگي مو ميدادم و چند سال از اون روزا بر ميگشت
  • رزم زن IR ۱۸:۵۵ - ۱۳۸۹/۱۱/۰۱
    0 0
    سلام به مجريان خوب و مهربون ياداون روزا بخير دلم براي لحظه لحظه هاش تنگ شده چقدر دوست داشتم اون روزارو . خوش باشين و سلامت
  • مولا IR ۱۹:۲۷ - ۱۳۸۹/۱۱/۰۱
    1 0
    صد سال دیگر هم سالم وسرحال باشید هرچند موج احساسات اجازه خواندن تمام صحبتتان رانداد
  • سید محمد IR ۰۵:۲۱ - ۱۳۸۹/۱۱/۰۳
    0 0
    باسلام و احترام ضمن تشکر و قدردانی از برنامه خوب و قشنگ شما ، اگه بممکن ادرس ایمیل برنامه را بدید تا از طریق ایمیل نقاشی های خودمون را ارسال کنیم ممنون
  • زهرا 27 ساله_قم IR ۱۳:۳۹ - ۱۳۸۹/۱۱/۰۸
    0 0
    بچه که بودیم آرزو داشتیم زود بزرگ بشیم.چه زود آرزومون برآورده شد!اما حالا که بزرگ شدیم بزرگترین رویامون اینه که برگردیم به دوران کودکی.با دیدن برنامه قشنگتون به یاد پدر و مادربزرگم می افتم که خیلی جاشون بین ما خالیه!
  • مهدی آزادی US ۱۶:۵۳ - ۱۳۸۹/۱۱/۰۹
    0 0
    سلام خدمت خانم رضایی و خانم خامنه عزیز و دوست داشتنی ما بچه های دیروز الهی همیشه لباتون خندون باشه
  • روح الله هوشیار IR ۱۳:۳۶ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۱
    0 0
    باسلام خدمت مجریان دیروز وتهیه کننده گان امروزبرنامه بچه های دیروز وتشکرفراوان از برنامه بسیار جالب ودیدنیتان از وقتی که از پخش این برنامه مطلع شده ام کمتر هفته ای شده است که بنامه راتماشانکنم از شما متشکرم که خاطرات دیروز رابرای مازنده کردید یادان تلویزیون سیاه وسفید ان بچه های ساده وصمیمی وبسیاری خاطره های شاد ودوست داشتنی بازهم از این فکروطرح جالب شما تشکر میکنم
  • اردشير توكلي IR ۰۵:۱۴ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۴
    1 0
    باسلام خدمت مجريان محترم وتمامي بچه هاي ديروز ياد آنروزها كه وقتي برنامه كودك شروع ميشد من يك متكا مي آوردم بعد هرسه خواهرم مي آمدند وهمگي سرمان را روي همان متكا مي گذاشتيم وكارتون تماشا مي كرديم والان با همسرم ام البنين وفرزندانم ريحانه ومحمد حسين اردشيرتوكلي 39ساله ازتهران.
  • مهدي رنگچيان IR ۲۰:۰۸ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۸
    0 0
    روزگار كودكي يادش بخير ياد آن روزها كه در پس هر عصر و غروب صداي آغازين برنامه كودك مارا مجذوب خود ميكرد .يا بعد از هر بمباران دوباره مينشستيم و با صداهاي گرم خانم خامنه اي و رضايي ارام ميگرفتيم چقدر چيز ها از آن برنامه ها ياد گرفتيم و افسوس امروز بچه هايمان چيزي براي الموختن از برنامه كودك ندارند. مهدي رنگچيان 45 ساله از همدان
  • دختر ديروز مادر امروز IR ۲۲:۰۶ - ۱۳۸۹/۱۲/۱۲
    0 0
    از اينكه به گذشته برگشته ام خيلي خوشحالم
  • مادر رومينا شكوري IR ۲۲:۱۱ - ۱۳۸۹/۱۲/۱۲
    1 0
    بچه هاي ديروز را به همراه دخترم رومينا تماشا ميكنم وبا ذوق كودكانه اي به او ميگويم كهاين كارتونها را دوست داشتم
  • صفانه صبوری IR ۱۰:۳۴ - ۱۳۸۹/۱۲/۲۲
    0 0
    با سلام وتشکرفراوان ازبرنامه قشنگتون واقعا همه بچه های دیروزرا با این کاربه وجد اوردید کاش میتونستم از نزدیک ببینمتون وازشما وخانم خامنه وتهیه کننده وتمام کسانی که واقعا زحمت کشیدند تشکر کنم ممنون از اینکه دلهای ماراشاد کردید انشالله برنامه تمام نشدنی باشد بازهم ممنون
  • سمیراقاسمی IR ۱۳:۲۹ - ۱۳۹۰/۰۱/۲۴
    0 0
    با سلام خواهشن وقتشو بیشتر کنید مگه ما بچه های دیروز چندروز دیگه زنده ایم با تشکر
  • دلتنگ بچگیها IR ۱۳:۱۶ - ۱۳۹۰/۰۲/۰۶
    0 0
    سلام یاد روز جمعه و ساعت دو بعد از ظهر و اخبار عربی و انتظار شروع برنامه کودک و غر زدن بابا که میخام استراحت کنم تلوزیون رو کمش کن یاد ساعت 5 بعدازظهر و با عجله از مدرسه بطرف خونه دویدن و رسیدن به برنامه کودکی که قبل از ورود من به خانه شروع شده بود بخیر یاد آژیر خطر و ترسیدن از مرگ و.... دلم برای بچه های امروز میسوزه که نمیدونم چی برای گفتن به بچه های فردادارن دستتون درد نکنه دلم جوون شد بچه 31 ساله دیروز
  • احمد رضا ایمانی کیا 42 ساله و همسرم میترا سبزوار 3 IR ۱۹:۱۶ - ۱۳۹۰/۰۲/۰۸
    0 0
    سلام توی زندگی عاشق شدن نه برنامه ریزی شدست و نه با دلیل اتفاق میفته اما وقتی که عشق حقیقی باشه تبدیل میشه به برنامه ی زندگیتون و دلیل زنده بودنتون خانم رضایی و خانم خامنه عزیز واقعا دیدن برنامه شما باعث حلقه زدن اشک در چشمانمان می شود - دوستتان داریم و برای شما ارزوی توفیق و سربلندی از خداوند منان را داریم
  • مریم IR ۰۸:۲۸ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۸
    0 0
    با سلام و تشکر فراوان از برنامه خوبتان، یک سوال داشتم چگونه می شود عکس دوران کودکی مان را برای برنامه بچه های دیروز بفرستیم؟ به چه آدرسی؟ لطفا من را راهنمایی کنید.
  • گروه فرهنگ و هنر خبرآنلاين IR ۱۳:۲۸ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۸
    0 0
    در برنامه بچه​هاي ديروز آدرس براي ارسال نقاشي​ها اعلام مي​شود.
  • جوادفلاحتی IR ۱۲:۲۲ - ۱۳۹۰/۰۷/۱۰
    2 0
    متشکرم ازخانم رضایی وخانم خامنه وازشماکه این فرصت رادراختیارمان قرارداده ودلهایمان راشادکردید.وقتی این دوبزرگواررادیدم بی اختیاراشک ازچشمانم سرازیرشد.دوستتان دارم وبیادروزهای خوب گذشته.
  • سمیه IR ۱۰:۱۴ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۴
    3 0
    با سلام ممنون از برنامه جابتون واقعلا وقتی این برنامه رو نگاه میکنم لذت می برم و به یاد دوران کودکی گریه میکنم؛ فقط یه درخواست داشتم لطفا کارتون ممو سرزمین کوچلوها و پرین را پخش کنید ممنون میشم.
  • سبحان آذركيش GB ۱۹:۰۱ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۵
    3 0
    خيلي برنامه زيباييه. خانم رضايي ...يادش بخير.
  • زهرا A1 ۰۷:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۹
    0 0
    با سلام من برنامه بچه های دیروز را به ندرت دیدم اما زمان دیدن این برنامه فقط گریه می کنم چرا که اون صمیمتی که اون زمان بچه ها تلویزیون کارتون ها داشتند حالا هیچکدوم ندارند الان که شما مجری های عزیز رو که در برنامه های دیگر می بینم شاید باور نکنید منتظر پخش کارتون هستم صداتون واقعا به ادم ارامش میده همیشه دوست داشتم نقاشی بفرستم ولی هیچوقت نشد